شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۵
در شرایط کنونی، خطر بروز جنگ و تبعات ویرانگر آن تهدیدی جدی برای ایران در کلیت خود و بنیانهای اقتصادی و اجتماعی آن است. ما ضمن محکوم کردن تهدید به جنگ و دامن زدن به ناامنی و درگیریهای منطقهای، به جمهوری اسلامی نیز هشدار میدهیم که نیاز ژئوپولیتیک ایران و منطقه ورود هرچه صریحتر و مسئولانهتر به روند مذاکره برای دستیابی به صلحی پایدار است.
بهعنوان یک اروپایی، من فقط میتوانم از بیکفایتی و سادهدلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصتها و انگیزههایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!
جمهوری اسلامی تا کنون توانسته است که در عرصه ی داخلی با مهندسی انتخابات با ریاست جمهوری پزشکیان کنار بیاید، ف ا ت ف را از بایگانی مجمع تشخیص مصلحت نظام برای بررسی در بیاورد و در سیاست خارجی مذاکره ی مستقیم با آمریکا را در دستور کار خود قرار دهد. تمام این اقدامات عقب نشینی از مواضع تا کنونی ج. ا. است، می ماند اینکه معلوم شود است که برای حصول توافق چقدر عقب نشینی و نرمش بیشتر صورت خواهد گرفت.
همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست بهگریباناند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.
اگرچه شرایط اقتصادی و اجتماعی نامساعد کارگران واقعیتی انکارناپذیر است، اما این وضعیت بهتنهایی منجر به بازگشت به روشهای سنتی مبارزه، به ویژه تشکیل هستههای مخفی، نمیشود. ضمن اینکه در تاریخ مبارزات کارگری ایران همواره خطرات امنیتی و نظارتهای شدید مانع جدی برای گسترش این هستهها بودهاند.
دبیر ادبیاتمان، که دستمال بر گردن میآویخت و کتوشلوارهای مد روز میپوشید و از شعر و شاعری تنها ابتهاج، که همشهریاش هم بود، را میشناخت، و آلمانها را یکسر فاشیست میخواند، دوام نیاورد و رفت. گفته شد دبیری تازه میآید. دفتردار مدرسهمان، که پستر نامش در آن دفتر هشتهزار نام درآمد، و اما آدمی دوستداشتنی بود، درگوشی گفت، که دبیر نو، تودهای باشد!
غازاول گفت: «…تو حوصله منو سر میبری. ما در یک قدمی مرگیم!… قوی شو و آماده…» غاز پیری که در گوشهای دیگر به حرفهای آن دو گوش میداد رو به غاز اولی گفت: «تو داشتی دوستت رو میترسوندی و قصهی وحشتناکی درباه سرنوشت ما میگفتی ولی نیازی نیست که حقیقتو به رفیقت بگی…»
در آرشیو زندهیاد دکتر خسرو شاکری که نزد من به امانت گذاشته، مدرکی «محرمانه» یافتم از برآورد و گزارش مأمور امنیتی سفارت ایالات متحده در تهران – به نام «مایر» – به وزارت کشور آمریکا در مورد دادگاه نظامی تجدید نظر «گروه یک.» در گزارش این مأمور دو نکته روشن است:نخست آنکه به برآورد آقای مایر، برعکس دادگاه اول، دادگاه تجدید نظر «گروه یک» چندان مورد توجه رسانهای و حقوق بشری قرار نگرفته بود.
گروه کار کارگری سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) برگزار میکند:
فرخنده باد اول ماه مه روز جهانی کارگر! قدرت ما در اتحاد ماست! در کلاب هاوس، مهمانان برنامه: 🔘 گودرز اقتداری؛ 🔘 فرخ تواناییپور؛ 🔘 زری صدرنشین؛ 🔘 راحله طارانی؛ 🔘 سهراب مبشری؛ 🔘 یاسمین میظر؛ زمان: چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ (۳۰ آوریل ۲۰۲۵ )؛ ساعت: …
کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.
با کمال تاسف رویکرد سیاسی مقابله با ایران از سوی برخی کشورهای ذینفوذ در جهان در کنار تحریمهای غیرقانونی و ظالمانه علیه کشور ما، مانعی عمده در برابر برگزاری دیدارهای دوستانه در مقابل تیمهای قوی جهان، حتی امکان برگزاری اردوهای آمادگی، و وجود تجربهٔ بازی در این سطح برای ملّیپوشان ایران است.
در آن دوره جنبش چپ آزادیخواه و عدالتطلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از همبستگی و رشد جریانهای مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپسگرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بیامان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.