پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۴ - ۰۱:۴۹
به باور ما جان زندانیان سیاسی در ایران بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید قرار گرفته است. در حالی که خطر نفوذ و عملیات اطلاعاتی دشمنان خارجی، از جمله اسرائیل در پیشدرآمد وقوع جنگ و در جریان آن بدرستی تهدیدی واقعی و انکارناپذیر است و شناسایی و محاکمه شفاف جاسوسان امری ضروری برای حفظ امنیت ملی محسوب میشود، آنچه موجب نگرانی عمیق ماست، استفاده ابزاری از این تهدید برای توجیه صدور احکام اعدام، تشدید اعمال فضای نظامی–امنیتی و سرکوب اعتراضات و مطالبات مشروع مردمی است.
چرا چنین فضایی برای بروز این جرایم همچنان مهیاست؟ آیا نظام حقوقی ما واقعاً برای امنیت فرزندانمان چارهاندیشی کرده است؟ با نگاهی به وضعیت حقوقی این حوزه در ایران درمییابیم که تاکنون هیچ قانونی که به طور جامع و دقیق به حملونقل هوشمند مسافر بپردازد، وجود ندارد.
مطابق تبصرهٔ مادهٔ ۵۵۱ قانون مجازات اسلامی، در صورت قتل زن، مابهالتفاوت دیهٔ او تا سقف دیهٔ مرد، از محل صندوق تأمین خسارتهای بدنی پرداخت میشود. در ظاهر، این تبصره رویکردی جبرانی دارد، اما در واقع، بر پایهٔ پذیرش نابرابریِ ذاتی در ارزشگذاری جان زن و مرد استوار است. وابستگی این حمایت به منابع مالی صندوق و نگاه جایگزینپذیر به دیهٔ زن، حامل پیامهاییست که موقعیت اجتماعی و حقوقی زنان را زیر سؤال میبرد.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمیبرند اما هشداری جدی و خطری جدیاند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلیاش همان نیروی متجاوزی است که سالهاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریبخوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی میکند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی اینچنینیاند تا دستآویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمبهایشان بر سر مردم ایران.
جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیهای مصوبه اخیر مجلس به منظور تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برخلاف مصالح ملی، امنیت کشور و منافع مردم ایران خواند و تصریح کرد: این مصوبه نهتنها موجب افزایش قدرت بازدارندگی نمیشود، بلکه به انزوای بیشتر کشور، تشدید سوءظن جهانی نسبت به مقاصد هستهای ایران، و کاهش احتمال موفقیت در مذاکرات با هدف رفع فوری تحریمها میانجامد.
فرصتی فراهم آمد تا بنا بر حافظه تاریخی، ایرانیان در مقابل تهاجم بیگانه، همبستگی ملی کم نظیری را به نمایش بگذارند که افکار عمومی را درجهان تحت تاثیر قرار داد و در نتیجه، برنامه های نظام سلطه و بازوی مسلح آن، همچنین وابستگان و جیره خواران اجنبی، در منطقه با شکست مواجه شد…. ما، مجامع اسلامی ایرانیان خواستار لغومجازات اعدام، آزادی زندانیان سیاسی- عقیدتی و توقف برخورد غیر انسانی با مهاجران افغانستانی هستیم.
ما وارثان اعدام شدگان سیاسی، عقیدتی دهه ۶۰ و تابستان خونبار ۱۳۶۷، با محکوم کردن تجاوز و حملۀ ددمنشانه اسریئیل و آمریکای جهانخوار به کشورمان، و در دفاع از تمامیت ارضی و منافع ملیمان، همبستگی و همراهی خود را با شما عزیزان اعلام میکنیم.
ما خانوادههای خاوران که دههها رنج از دست دادن عزیزان خود را کشیدهایم و مدتهاست با درهای بستۀ گلزار خاوران روبهروایم و از حضور بر خاک عزیزانمان محروم شدهایم، نگران جان زندانیان بیدفاع و بیپناه، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی در شرایط جنگی حاضر هستیم.
آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناکترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعهی بینالمللی میخواهیم که با برداشتن گامهای فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنیسازی، و هر دوطرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساختهای حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمیبرند اما هشداری جدی و خطری جدیاند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلیاش همان نیروی متجاوزی است که سالهاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریبخوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی میکند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی اینچنینیاند تا دستآویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمبهایشان بر سر مردم ایران.
ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایهداری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بیپناه نباشد، اگر چپ در خیابانها، کارخانهها، اردوگاهها و مناطق جنگزده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه میکنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.
هرچند تهدیدهایی چون تکرار کشتار ۶۷ ره به جایی نمیبرند اما هشداری جدی و خطری جدیاند علیه تمامیت ایران و اتفاقاً خاستگاه اصلیاش همان نیروی متجاوزی است که سالهاست نقشۀ حمله به ایران را از طرق مختلف و از جمله کاشتن جاسوسان و فریبخوردگانی در درون نیروهای امنیتی و نظامی ایران طراحی میکند. دشمنان واقعی ایران به دنبال رخ دادن فجایعی اینچنینیاند تا دستآویزی پیدا کنند برای دفاع دروغین از «حقوق بشر» و ریختن بمبهایشان بر سر مردم ایران.