در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایتکارانهٔ حکومت نژادپرست و نسلکش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هممیهنانمان در جایجای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروریست که در جریان دقاع از میهنمان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.
مطابق تبصرهٔ مادهٔ ۵۵۱ قانون مجازات اسلامی، در صورت قتل زن، مابهالتفاوت دیهٔ او تا سقف دیهٔ مرد، از محل صندوق تأمین خسارتهای بدنی پرداخت میشود. در ظاهر، این تبصره رویکردی جبرانی دارد، اما در واقع، بر پایهٔ پذیرش نابرابریِ ذاتی در ارزشگذاری جان زن و مرد استوار است. وابستگی این حمایت به منابع مالی صندوق و نگاه جایگزینپذیر به دیهٔ زن، حامل پیامهاییست که موقعیت اجتماعی و حقوقی زنان را زیر سؤال میبرد.
گرتا تونبرگ میگوید باید به هر شکل ممکن همبستگیمان با فلسطین را نشان دهیم و علیه اشغال و نسلکشی مبارزه کنیم. این سفر هر قدر خطرناک باشد، به پای خطرناکی سکوت جهان در برابر این نسلکشی نمیرسد.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
همهی این پرسشها و تردیدها و ابهامها همچون بختکی بر سرم هوار شده بود و مدام این پرسش در ذهنام تکرار میشد که چرا برای این گروههای گوناگونِ هموطنام، خاک و مرز و شهرونداناش که در یک «خانهی مشترک» هستند معنایی «عملی و قابل لمس» در همسرنوشتی پیدا نمیکند؟
در سکوتی ابدی
/ ماه میخرامَد:
/ – آرام!
/ در بستر آب.
/ ذهن من اما،
/ بیتاب از وزشِ شوقِ نگاهت،
/ به شعف میخندد.
ریاکاری کشورهای غربی نه یک ضعف فردی، بلکه یک سیاست ساختاری است. بیانیههایی که بدون توقف محاصره، بدون تعلیق کمک نظامی، و بدون ارجاع جنایتکاران به دادگاه کیفری بینالمللی صادر میشوند، فقط پوششیاند برای مشروعیتبخشی به استمرار نسلکشی. وجدان جمعی بشریت دیر یا زود، حقیقت این ریاکاری سازمانیافته را بهنام خواهد شناخت.
در شرایط فعلی کشور که بیش از همیشه نیازمند همبستگی و وفاق هستیم و آزادی زندانیان سیاسی و محصورین میتواند نقش مهمی بر تحکیم همبستگی ملی ایفا کند. .. در شرایط فعلی، آزادی زندانیان سیاسی، بخصوص افرادی که از حق قانونی خود برای انتقاد از حاکمیت استفاده کردهاند یک ضرورت است. این افراد از ابتدا نیز نباید تحت تعقیب و بازداشت قرار میگرفتند.
بحث حول اهداف مشخص، تبادل نظر و نقد در باره این موضوعات، قبل از هر چیز، مهمترین تلاشی است که باید انجام داد. اگر میخواهیم تغییر کننده و تغییر دهنده مردم ایران باشند، تلاشها را باید بدین سمت سوق داد و در این میدان عمل کرد.
این موفقیت، تنها یک افتخار ورزشی نیست، بلکه تجلی امید، اراده و مقاومت زن ایرانی در برابر محدودیتها و نابرابریهاست. افتخاری که پیام روشنی به مردم ایران دارد: دختران این سرزمین، حتی در سختترین شرایط نیز میدرخشند و جهانیان را به تحسین وامیدارند.
در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بودهایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هماینک نیز با توجه به روبهرو شدن کشور با یک تجاوز نظامی میتوان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، میتوانند در پایداری خواستهای مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.
مردم صاحبان اصلی این سرزمیناند و باید فرصت تعیین سرنوشت ونحوهٔ ادارهٔ کشورخود را داشته باشند.
آنچه در لحظهٔ کنونی در بین خواستههای مردم برای حفظ تمامیت ارضی ودفاع از کشور در برابر متجاوزان اولویت دارد، توقف سرکوب و بگیروببندها، آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی و محصوران در بند خانگی است، که میتوانند با ایجاد اتحاد و همبستگی مردم در مقابل دشمنان خارجی به حل بحرانهای داخلی نیز، یاری رسانند.
در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بودهایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هماینک نیز با توجه به روبهرو شدن کشور با یک تجاوز نظامی میتوان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، میتوانند در پایداری خواستهای مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.