دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۸

دوشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۸

سپید در زمان
در او نه! گناهی نمی بینم. گناه از شماست آقایان! که در قاب ذهنتان، عبدالمطلب نشسته است و بت هایش، و با افسونی مستتر در کلام یک سویه، پوسیده فرشی...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: مسعود دلیجانی
نویسنده: مسعود دلیجانی
بازگشت, بیم و امید
در نوار غزه، مردم در حال جشن گرفتن هستند, ازطرفی نگران آینده ای مبهم که پیش رو است. مردم در این فکر هستند که چه زمانی می توانند به خانه...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی
جنایت کاران و متجاوزان به حقوق اساسی مردم، فارغ از مقام و درجه‌ای که دارند، باید در دادگاه‌های علنی و با رعایت کامل قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی و داخلی محاکمه...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
حمایت از زنان معترض به حجاب اجباری، در مسیر انتخاب و آزادی پوشش
حجاب اجباری ملموس‌ترین شکل تبعیض، خشونت و ستمی است که زنان هر روز با آن مواجه شده و مورد تحقیر قرار می‌گیرند. مخالفت گسترده زنان با لایحه مصوب «حمایت از...
۳۰ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
جنگ غزه و پرواز کبوتر شکسته‌بال صلح!
بالأخره فشارهای گوناگون از جوانب و زوایای گوناگون و با اهداف گوناگون, از جمله فشار سنگین افکار عمومی جهان به کشتار غیزنظامیان و نسل کشی و حتی فشار درونی خانواده‌های...
۲۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: تقی روزبه
نویسنده: تقی روزبه
اینجا Here
هوا سرد شده. برف، کف حیاط و خانه باغ را پوشانده. زمستان باهمه‌ی ابعادش رخ نمایانده است... برف و سرما و تنهایی... از محفلِ دورِ آتشِ آن سال‌های دور اثری...
۲۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
ترامپ آمد: محافظه‌کاری ملی‌گرا تا کی ماندگار است؟
اکنون ایالات متحده امریکا به منش و دیدگاه های آقای ترامپ رای مثبت داده و یک تغییر کیفی در شیوه حکمرانی بر امریکا و رابطه آن کشور با جهان در...
۲۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار

«ارزش»های بی‌ارزش

انقلاب اسلامی ایران که پای فقها را به حکومت باز کرد، هم تجربه مشروطیت را بر باد داد و هم تجربه استبداد. مُشتی ملا بر تخت حکومت تکیه زدند که نه زمینی که فتح کرده بودند، می‌شناختند و نه زمانه‌ای که می‌زیستند.
آیت‌الله خمینی نمونه اعلایِ نشناختن سیاست چه مدرن و چه سنتی بود.

دست روحانیان دیر به قدرت رسید. حضرات معتقدند که حکومتِ مباح و شرعی همان پنج سالی است که در کفِ امیرالمومنین بود و پس از آن امامان، ناکام همیشگی خلافت شدند تا سال ۱۳۵۷ که دوباره همای سعادت باز آمد و بر شانه امام خمینی نشست.

این روایت تاریخی هر چند سر تا پا خلاف است و امام و فقیه چنین پیوستگی ندارند و اگر حقی هم برای امامان شیعه مفروض بوده دخلی به فقیه شیعه پس از هزار سال ندارد، اما بهره‌ای از حقیقت هم برده و این‌که علما در کار حکومت ناشی و تازه‌کار و بی‌پیشینه‌اند.

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، علمای شیعه تنها یک‌بار توانستند کنار تخت سلطنت بایستند و شاه را ملعبه دست خویش کرده و حکمرانی کنند و آن هم دوران شاه سلطان حسین، آخرین شاه صفوی بود که تاج از دست محمد باقر مجلسی گرفت و تا به آنجا ذوب در ولایتِ فقها شد که آرزوی علما را برآورده کرد و احکام فقهی را واجب عمومی.

شاه دستور داد که شُرب خَمر را ممنوع کنند و از آن‌جا که پای ثابتِ میخوارگی دربار بود، شش هزار شیشه‌ی شراب گرجی را از حرم‌سرا آوردند و در میدان نقش جهان بر خاک ریختند. رقص و موسیقی و تخته نرد حرام و قهوه‌خانه‌های اصفهان که گویا صد باب بود همگی بسته شد. همان یک‌بار حضور تمام قد روحانیت در سیاست و پیشبرد فقه بی‌عدالت و کیاست، دودمان صفوی را بر باد داد و در واقعه سقوط اصفهان، کار لشکر ملایان زیر لب دعا کردن بود و بس.

نهاد شاهی در ایران با آن همه برآمدن و برافتادن سلسله‌های پادشاهی به زنجیری گسسته شبیه بود، اما هر چه بود زنجیره‌ای را می‌مانست که بر تکه پاره‌هایش، حلقه‌های تجربه حکمرانی آویخته بود. هر سلطان و سلسله که می‌آمد، سعی داشت تا خود را به سلسله‌ای پیشین منسوب کند و اصل و ریشه‌ای بیابد. چنان که سامانیان به ساسانیان و قاجاریه به صفویه و پهلوی به هخامنشی.

استبداد تجربه مشترک پادشاهان ایران بود اما این خودکامگی نیز نیاز به توانمندی و مدیریت داشت و در گذشت ایام صیقل می‌خورد.

پندنامه‌ها و تذکره‌های بسیار در باب حکمرانی نگاشته شد و شاه اگر قدری عقل زیر تاج داشت، می‌دانست که کار حکومت همواره با شمشیر پیش نمی‌رود و اگر تداوم پادشاهی می‌خواهد به سیاست و تدبیر نیاز است و این‌جا بود که نقش وزیر برجسته می‌شد.

نام شاهان بزرگ ایران به وزرای خردمند گره خورده است و انگار که بی وزیر تخت سلطنت می‌لنگید. این وزرا از طایفه دبیران و منشیانی بودند که اتفاقا ماندگاریشان ، بیش از شاه بود. ممکن بود که سلسله‌ای بر افتد و یا حتی بیگانه‌ای به ایران بنتازد اما باز این طایفه بورکرات بودند که امورات را به دست می‌گرفتند و خدمات حکومتی به شاه می‌دادند.

علمای اسلام هیچ‌گاه از زمره‌ی وزرا نبودند و از همین بود که در ادوار فقه و فقیه، بحث سیاست و حکومت و مصلحت مغفول ماند و آن‌چه ماند حرام و حلال و قضاوت شرعی بود که ضمانت اجرایش بیشتر اوقات اخلاق و عرف جامعه بود و نه حکم شاه.

قوام‌السلطنه و فروغی از آخرین نمونه‌های منشیان تاریخی بودند که عمرشان در همان عهد پهلوی به سر رسید. افول شاهان ایران در وهله اول به سقوط وزارا باز می ‌گشت، آن وقت که شاه، وزارت را می‌بلعید، در پیچ و خم واژگونی می‌افتاد. هر چه هست انباشت تجربه شاهان در همین تاریخ استبدادی ایران که دو شاه در اقلیمی نمی‌گنجیدند، به طرز غریزی انتقال پیدا می‌کرد.

ظهور تمدن غربی و دست و پنجه نرم کردن شاهان ایرانی از صفویه تا پهلوی، تکاملی را در سیاست خارجی ایران فراهم کرد و می‌توان گفت محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، مجرب‌ترین پادشاه در شناخت تعاملات جهانی بود.

شاهان موفق در ایران سعی می‌کردند تا خودکامگی خویش را با منافع عمومی کشور تا حدی تطبیق دهند که نه سیخ بسوزد و نه کباب. چنین بود که شاه عباس، ایران را چون تجارتخانه‌ای شخصی می‌دید و حساب سود و زیان و عایدی، شاه را به ساختن کاروانسرا و آبادانی وا می‌داشت و از برایِ سهم‌بری شاهانه، آزادی تجارت تشویق می‌شد و صلح با همسایگان و مبادله سفیر با اروپاییان، ضروری به نظر می‌رسید.

انقلاب اسلامی ایران که پای فقها را به حکومت باز کرد، هم تجربه مشروطیت را بر باد داد و هم تجربه استبداد. مُشتی ملا بر تخت حکومت تکیه زدند که نه زمینی که فتح کرده بودند، می‌شناختند و نه زمانه‌ای که می‌زیستند.

آیت‌الله خمینی نمونه اعلایِ نشناختن سیاست چه مدرن و چه سنتی بود. در فقدان تجربه قبلی حکومت فقها، دو هزار و پانصد سال تجربه شاهی به دور ریخته شد. انصاف باید داد که تجربه حکمرانی ای چنین بلند در لایه‌های استبدادی‌اش البته که حکمت‌های بسیار داشت.

 

چشم‌انداز جهان از سوراخ فقه

بهتر آن است که گفته‌های آیت‌الله خمینی در مجانی کردن آب و برق و خانه‌‌دار کردن همه ایرانیان را به حساب رفتاری پوپولیستی از نوع احمدی‌نژادیش نگذاریم. حضراتِ فقیه سال‌ها کنار گودِ سیاست و حکومت نشسته بودند و فهم‌شان از آب و برق و زمین در تقسیم‌بندی‌های فقهی خلاصه می‌شد. نه حدود شهری را می‌فهمیدند و نه از تصفیه آب چیزی می‌دانستند. آب و احیانا برق از اموال مشاع تلقی می‌شد و زمین‌های دور و اطراف شهر را ارض موات می‌دانستند که هر کس احیایش کرد و دیواری ساخت، مالکش است. این چنین ولایت فقیه آغاز شد، حکومتی سهل و ساده بر مردمی ساده‌لوح یا منفعت‌طلب که اینک به طبل غارت می‌تاختند و زورآباد می‌ساختند.

آیت‌الله خمینی معتقد بود که هر چه از سیاست و سعادت بخواهید در فقه جواهری هست و از همان روزهای انقلاب، امام بر هر چیزی که می‌شنید و نمی‌شناخت با این ورد که خلاف اسلام نباشد، آب توبه می‌ریخت. از دموکراسی تا هنر و سینما و تا آزادی و زن.

سال ۵۷ را می‌توان سال تغییر ارزش‌ها در حکومت‌داری دانست. استبداد ایرانی هیچ‌گاه داعیه دین‌گستری و سعادت‌رسانی نداشت. شاه خوب آن شاهی بود که امنیت و تا حدی آرامش و رونق اقتصادی و اگر طبعش پسندید عدالت فراهم کند و اینک خمینی بشارت می‌داد که به این چیزها دلخوش نباشید ما شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم و برنامه این بدن‌سازیِ معنوی هم فقه بود.

ارزش‌های فقهی که از هزار سال پیش و بلکه بعضا از جاهلیت عرب به ارث رسیده بود، یک‌شبه به ارزش‌های نوینِ انقلابی مبدل شد و آن ظاهرسازی که در فقیهان است به کار افتاد. موسیقی برافتاد، میکده‌ها بسته شد و زنان این موجوداتی که در فقه جایی جز اندرونی نداشتند، چادر بر سر به خانه هل داده شدند.

 

زن‌آزاری به مثابه ارزش

فقها چه از جنس شیعه و چه سنی ، اصولا زن را به عنوانِ انسانی صاحب عقل و اختیار و آزادی به رسمیت نمی‌شناختند تا مساله‌ای به نام «زن» در قاموس‌شان مطرح باشد.

همین بس که بدانیم امام محمد غزالی سنی مذهب، ازدواج را نوعی از بردگی و زن را برده‌ی مرد می‌دانست و شیخ فضل‌الله نوری نیز بیرون آمدن دختر بچه ها از خانه به قصد رفتن به مکتب‌خانه را حرام موکد اعلام کرد و به پیروانش گفته بود تا به این دختران دانش‌آموز سنگ بیندازند.

بیچاره زنان ایرانی که در یک نابهنگامی تاریخی و پس از پیشرفت در حقوق زنانه بعدِ مشروطیت، یک‌باره به سنگِ خارای جمهوری اسلامی خوردند و دقیقا همان کسان که در همه تاریخ از دشمنان حقوق زن و آمران و عاملان به بردگی و صیغگی کشیدنِ بانوان بودند به حکومت رسیدند.

جمهوری اسلامی حتی در مشعشع‌ترین افکارِ عمامه به سرش نیز به آزادی زنان و حقوق مساوی زن و مرد اعتقاد ندارد و از همین است که مرتضی مطهری و ایضا فرزندش علی مطهری به حق طبیعی انتخابِ پوشش، معتقد نیستند و با فرض اینکه مردها گرگ و زن‌ها گوسفندند، حجاب را مصونیت و نه محدویت می‌دانند.

مبلغانِ قوانین فقهی که همه مردسالارانه بلکه نَر پایه است، سعی دارند تا با احیای مفاهیم مذکرانه‌ی غیرت و ناموس و مردانگی، ارزشی اجتماعی بسازند. ارزشی بی‌ارزش که با آیات و روایات مومیایی می‌شود بلکه با بیداری زنان و با وجدانی مردان، متلاشی نشود.

 

دیپلماسی فقهی

آن‌گاه که یک فقیه مساله‌ای را نداند و نفهمد سعی می‌کند تا سر در هزاران هزار روایت مجعول بحار الانوار فرو بَرد و اگر چیزی مشابه یافت که قیاسی کند. دیپلماسی و رابطه با دیگر کشورها از آن چیزها بود که فقیه نه علمش را داشت و نه تجربه‌اش.

از آنجا که اذعان به ندانستن در بیشترینه فقها سابقه چندانی ندارد، بنابر سابقه‌ی امت اسلامی و تاریخ سپری شده خلفا که شرحش را شنیده بودند، دنیای پیچیده‌ی امروزی تفسیر شد و بنا بر قاعده نفی سبیل و اینکه کفار نباید بر مسلمین سلطه یابند و بنابر راهکار همیشگی تکفیر و تحریم، دار الاسلام و دار الکفر بر پا شد.

آیت‌الله خمینی در مواجه با آمریکا، وصف شیطان بزرگ را ابداع کرد که دیپلماسی را یک‌سره از گفتگو و تدبیر به وسوسه و استعاذه تبدیل کرد و این بیماری زمان‌نشناسی را برای رهبر بعدی نیز به ارث گذاشت. وقتی دنیا را به مومنین و کافرین تقسیم کنیم آن‌گاه همه دشمن می‌شوند.

مساله فلسطین و اسرائیل نیز در دستگاه فکری فقها و رهبران جمهوری اسلامی به نزاع کفر و ایمان تبدیل شد و آن جهودستیزی تاریخی فقهای شیعه نیز بر این نزاع دامن زد.

نگاه فقهی از جنگ بی‌حاصل هشت ساله، جهاد ساخت و از کشورهایی که به مناسبت نفت‌فروشی ارزان ایران، کمی همراه جمهوری اسلامی می‌شدند، برادر سوریه و برادر پاکستان .

ایران هیچ‌گاه به وصف ایران بودنش در ذهن فقها ارزشی نداشته است، بیراه نیست که از ابتدای انقلاب وصف اسلامی بر ایران افزودند تا زهر این نام را بگیرند. این ایران‌ستیزی را شاید بتوان به حساب مهاجر بودن نیاکان علمای شیعه گذاشت و اینکه نسلی از فقهای شیعه که از لبنان به ایران آمدند با این دیار جز شیعه گری‌اش، قرابتی نمی‌دیدند و لقب اسلام‌پناهی که به شاه ایران می‌دادند نیز به همین پناهندگی علما به ایران و غربت ایشان بازمی‌گشت.

در سنت استبدادی ایران البته که شاه اسلام پناه بود اما به عنوان تنها شاه شیعه، وظیفه‌اش را نهایتا حفاظت از راه‌های مواصلاتی به عتبات می‌دانست و نه حمایت از هر طایفه شیعی در شرق و غرب دنیا.

اما جمهوری اسلامی و فقهای شیعه‌اش، اصل را نه بر ایران که بر حفظ شیعه نهاده‌اند و انصافا با شیعیان عراق و لبنان قرابت بیشتری دارند تا با مردم ایران که در این هزار بحران که دارند به یاد ندارند، امام نقی دهمی بود یا نهمی .

باری جمهوری اسلامی و «ارزش»‌های بی‌ارزش‌اش همگی بر ساخته فقه فقیهان است که به‌یقین می‌توان گفت غالبا در تعارض کامل با ارزش‌های مقبول اکثریت جامعه است.

فقیه جامعه‌ای را می‌پسندد که احکام فقهی که مبنایش عدم مساوات بین آدمیان است به هر ضرب و زوری حاکم باشد. فقیه ریا پرور است و خود نیز ریاکار. حتی اگر عالم بی‌عمل هم نباشد، دنیای فقیهانه عبوس و تاریک است و آن‌چه ترویج می‌کند به زهدی ریایی می‌انجامد و در برابر زندگی شاد و آزادانه می‌ایستد.

حافظ هفتصد سال پیش چه خوب این فرقه فقها را می‌شناخت:

اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز

پیاله‌ای بدهش گو دماغ را تر کن

 

 سایت خبری تحلیلی زیتون – ۲۶ اسفند ۱۳۹۶

بخش : تاریخ
تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند, ۱۳۹۶ ۱۱:۵۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی

جنایت کاران و متجاوزان به حقوق اساسی مردم، فارغ از مقام و درجه‌ای که دارند، باید در دادگاه‌های علنی و با رعایت کامل قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی و داخلی محاکمه و پاسخگو شوند. از همین منظر، هرگونه ترور و قتل‌های اراده‌گرایانه نیز باید به‌طور قاطع محکوم شود.

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

سپید در زمان

بازگشت, بیم و امید

به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی

حمایت از زنان معترض به حجاب اجباری، در مسیر انتخاب و آزادی پوشش

جنگ غزه و پرواز کبوتر شکسته‌بال صلح!

اینجا Here