جمعه ۹ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۷

جمعه ۹ آبان ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۷

چه نوع ایرانی می‌خواهیم؟ | گفت‌وگوی فکری میان دو جامعه‌شناس درباره‌ٔ آیندهٔ ایران
چهار نامه، طی هجده ماه، مسیری را ترسیم کردند از پرسش تا پاسخ، از نظریه تا نقشهٔ راه. آصف بیات از بیرون یادآور شد که بدون بدیل مشخص، هر خیزش...
۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: خانه خبری چشما
نویسنده: خانه خبری چشما
مسیر پرسنگلاخ نهادهای مدنی حقوق کودک در ایران | پلمب شدن درب دفتر «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» در منطقه نعمت‌آباد تهران
طاهره پژوهش: وقتی سازمان‌های غیردولتی مثل جمعیت امام علی منحل می‌شوند، تعداد زیادی کودک که تحت‌پوشش آن‌ها بودند سرگردان می‌شوند؛ این موضوع در حوزه آسیب‌های اجتماعی تبعات جدی دارد؛ نه...
۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان
نویسنده: جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان
آبان ۹۸؛ وقتی پرده‌ها فرو می‌افتند و حقیقت آشکار می‌شود
شهناز قراگزلو: از آبان ۹۸ تا امروز، هزاران روایت گفته و ناگفته مانده‌اند، اما هیچ‌کدام زخم را التیام نداده‌اند، چون صاحبان قدرت هنوز از پذیرش مسئولیت می‌گریزند. همان‌هایی که روزی...
۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
اعدام به جرم اندیشه: روایت زهرا شهباز طبری
شهناز قراگزلو: وقتی یک زن ۶۷ ساله با سابقه علمی و اجتماعی روشن به اتهامی مبهم چون «همکاری با گروه‌های مخالف» به مرگ محکوم می‌شود، پرسش بنیادین این است که...
۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
چپ ستیزی در سطح جهانی و ایران، گفتگو با آرش عزیزی!
آرش عزیزی نویسنده و پژوهشگر تاریخ با اشاره به تغییرات ایجاد شده در صف بندی نیروهای سیاسی در عرصه بین المللی، لزوم ارایه آلترناتیو چپ را مورد تاکید قرار داده...
۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
خشونت جنسی در ایران؛ چرخه‌ای که با سکوت ادامه دارد
شهناز قراگزلو: امروز شاید تیتر خبر مربوط به چهره‌ای شناخته‌شده باشد، اما داستان، تکرار هزاران زن ناشناخته است که هیچ رسانه‌ای نامشان را ننوشت. تا وقتی ساختار قدرت، فرهنگ عمومی...
۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
با من حرف بزن!
چه تلاطمی در چشمانت موج می‌زند! سکوت، رازی‌ست در میانِ لب‌هایت. هزاران حرفِ نهفته‌ای… در گوشِ ستاره‌ها، نجوایِ تو را می‌شناسم. با صدایِ بلندِ رود، با خروشِ دریا، نفسهای خسته...
۷ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رحمان - ا
نویسنده: رحمان - ا

با شاعران – ۵

اسماعیل خویی: برویم
منصور کوشان: گفتِ سنگ‌ها
رباب محب: دانته اینجا را نگاه کرده بود
رحمان: شبی سرد و سنگین
کیشو: "برادر"ی

برویم

اسماعیل خویی

تردید مکن! بیا از اینجا برویم
وقت است، دگر، برای ما، تا برویم
هنگام ِ گذشتن است از این منزل نیز
پا پس چه کِشی؟! بیا از اینجا برویم.
اینان همه خسته پای درماندگی اند
بگذار بمانند:بیا ما برویم
این برکه ی خُرد مقصدِ ما نَبُوَد
ما آمده ایم تا به دریا برویم
هر چند که، تا مقصدِ ما ، ره دور است،
ما راست پَر، از شورِ طلب، پا، برویم
گر درّه بُوَد، به درّه آییم فرود؛
ور کوه بُوَد، ز کوه بالا برویم
بر رود، چو موج ها، سَبُک سر گذریم؛
در دشت، چو آهوان، سَبُک پا برویم
از دیده به دل توشه ی شادی برسد
با شورِ دل انگیزِ تماشا برویم
آسایش تن، اگرچه بایا، بس نیست
با رامشِ جان بخشِ دل آسا برویم.
ما راست قرار این که به دریا برسیم
یاد آر که باید که بدانجا برویم
رفتن به رسیدن ار نیانجامد نیز،
باید که بمیریم به ره، یا برویم
گو پیش بیاید آنچه آید؛ باید،
بی دغدغه و وسوسه، تنها برویم
خود مَقصَدَکی ست سوی مقصد هر گام
بر فرشِ رسیدن ایم ما، تا برویم.
آغازه ی نابودنِ ما ماندنِ ماست
بگذار بمانند: بیا ما برویم

***

گفتِ سنگ‌ها (بخش هایی از یک شعر بلند)

 منصور کوشان (دیماه۱۳۲۷ – در گذشته  بهمن ماه ۱۳۹۲)

۱

سنگی به سنگ دیگر گفت
– بر سینه‌ات
این نقش
نه سبز بهار
نه سبز سراب
سنگ دیگر گفت
– بر سبز عاشقان
نقش‌ست
تنها
جان عاشقانِ سبز
سبز

۲

سنگی به سنگ دیگر گفت
– مدام در ایستگاه
مدام در میانه‌ی راه
مدام ماندن در این ماندنِ مدام
مدام ناآگاهی از مرگِ مدام
سنگ دیگر گفت
– مدام ممتاز از ‌ایستگاه
مدام ممتاز از ‌میانه‌ی راه
مدام نماندن در این نماندن مدام
مدام آگاهی بر مرگ مدام

۳

سنگی به سنگ دیگر گفت
– از چه‌رو نشان این انسان مرده گشته‌ای؟
سنگ دیگر گفت
– از آن‌رو که وقتی زنده بود
نشانی از من بود.

۴

سنگی به سنگ دیگر گفت
– تو را چه رازی‌ست
در تواناییِ شاخه‌ی گل
و در ناتواناییِ ضربه‌ی پتک؟
سنگ دیگر گفت
– ظرافت زیبایی
دلم را می‌ترکاند
خشونت زشتی
وجودم را می‌فشرد.

۵

سنگی به سنگ دیگر گفت
– زیبایی
پیکری از توست
سنگ دیگر گفت
– چون آینه
پیکری از توست

***

دانته اینجا را نگاه کرده بود

رباب محب

اشکهایشان را در صف گوشت ریخته
برای زمینی که سخت زیر پایشان له له بزند ـ
تا کودکان مرگ باشند ـ روبروی هم
کسی رفته بود
زنانی آمده بودند

(و مرگ ِ خوش خط و خال سنگی بود
که با پای خود نیامده بود ـ
از مدار منظومه ای رها شده بود)

با پای خود پرتاب شده
توی کوچه های تاک و انگور ـ
گورشان طبقی
طبق ـ
طبقی، خالی از رونق و رویا 
کسانی رفته بودند. مردی آمده بود

(و مرگ ِ خوش خط و خال آبی بود
بوی خاک شخم زده همراهش نبود
از هزار آوار گذشته ـ
پیدا شده بود)

مردی بود مرگ
زیر نقابش ـ
نفس که می کشید
بوی استخوان مرده در گلوش می پیچید
و آنگاه…
همگان رفته بودند
و دیگر هیچکس نیامده بود

(و مرگ ِ خوش خط و خال
خواب دانته بود
زیر سقف های بی دیوار ـ
خدا شده بود)
***

شبی سرد و سنگین

رحمان

در زیر پوست این شب آرام
شهر از هیجان، بازمانده
رهگذرانی چند
خسته و آرام
در عبور از تاریکی
راه می پویند به منزلگاه خویش
در زیر پوست این شب غمگین
خون نیست بر کف خیابان
آنجا که
بیداد شد
موج فریاد نیست
خیابان، نفس بریده
و در انتظار صبح
سر بر بالین
واپسین نفس‏هایش گذاشته…

اتوموبیلی با چراغ‏ خاموش
ایستاده بر سر تقاطع
و در پشت شیشه های مه گرفته
تنی چند، چون سایه
لحظه‏های خاموش انتظار را
به تماشا نشسته‏اند
عابرانی چند…
با شانه‏های فرو افتاده
و در سکوتی سنگین
از حصار تنگ زمان گذشتند
گام بر معبر خیابان گذاشتند

زنی دست کودکی را گرفته
به آنسوی خیابان،
شلنگ انداز می گذرد…
موتورسوار سمجی، چون رعد
گذشت
اضطرابی نا بهنگام
ترسی موهوم را
بر چهره زن نشاند
تمام پنجره های رو به خیابان
بسته است
چراغها رو به خاموشی می‏رود
شبی سرد و سنگین
پر از سکوت
فرا می رسد
شبی از شب‏های
سرد زمستان
شبی سرد
همچون، جهانی سرد
***

“برادر”ی

“کیشو”

 

تبریز دهی به نام “میلان” داریم!
نزدیکی شهر رشت “آلمان” داریم!
اصل”وین” و”کن” و”میامی” اینجاست
در قلب کویر لوت “ریگان” داریم!
ما جای ایالت “میشیگان” شما
در میهن خویش “دشت میشان” داریم!
عمری است که جای “رم” در این کشور “قم”
آبادتر از کل “واتیکان” داریم!
ما جای جناب “آنجلینا جولی”
در کشورمان قالی کرمان داریم!
یک سوم مغز بخش “ناسا” از ماست
چون بورس حراج مغز ایران داریم!
در پاسخ “بیست وهشت مرداد” شما
ما “سیزدهم ز ماه آبان” داریم!
ما “مادر”مان یکیست در هر دو زبان
در واژه “برادر”ی یکسان داریم!
با این همه اشتراک تاریخی، ترس
از دوستی”جواد” با”جان” داریم!

 

*کن، وین، میلان، میامی و آلمان نام مناطقی در ایران اند.
برادر و مادر واژه های مشترک در زبان های فارسی و انگلیسی اند.

بخش : شعر
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن, ۱۳۹۳ ۱۱:۳۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

آبان ۹۸؛ وقتی پرده‌ها فرو می‌افتند و حقیقت آشکار می‌شود

شهناز قراگزلو: از آبان ۹۸ تا امروز، هزاران روایت گفته و ناگفته مانده‌اند، اما هیچ‌کدام زخم را التیام نداده‌اند، چون صاحبان قدرت هنوز از پذیرش مسئولیت می‌گریزند. همان‌هایی که روزی مردم را «اغتشاشگر» و «فریب‌خورده» نامیده و اعتراضات سراسری را «فتنه‌ای جدید» و «پروژه‌ی دشمنان خارجی» می‌نامیدند، امروز از فاجعه سخن می‌گویند، نه از سر پشیمانی یا دادخواهی، بلکه برای آن‌که دیگری را زمین بزنند.

مطالعه »

هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!

گودرز اقتداری: اکنون رییس جمهور ترامپ با حمایت اخلاقی که کمیته نروژی صلح نوبل به رهبر جدید اپوزیسیون ونزوئلا هدیه کرد، نیروی دریایی ایالات متحده را به دریای کارائیب گسیل داشته و حلقه محاصره نظامی حول تنها کشور نفت‌خیز منطقه را تنگ کرده است. در جهان یک قطبی قاره آمریکا نیروهای نظامی ایالات متحده بدنبال پا پس کشیدن اتحاد جماهیر شوروی از کوبا در ۱۹۶۳ هفت دهه است که رقیبی ندارند.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چه نوع ایرانی می‌خواهیم؟ | گفت‌وگوی فکری میان دو جامعه‌شناس درباره‌ٔ آیندهٔ ایران

مسیر پرسنگلاخ نهادهای مدنی حقوق کودک در ایران | پلمب شدن درب دفتر «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» در منطقه نعمت‌آباد تهران

آبان ۹۸؛ وقتی پرده‌ها فرو می‌افتند و حقیقت آشکار می‌شود

اعدام به جرم اندیشه: روایت زهرا شهباز طبری

چپ ستیزی در سطح جهانی و ایران، گفتگو با آرش عزیزی!

خشونت جنسی در ایران؛ چرخه‌ای که با سکوت ادامه دارد