پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۸

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

پنجشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۸

درسهائی از نهضت ٢١ آذر به رهبری سید جعفر پیشه وری*

جریانی که با نفی خواسته ها و مطالبات ملی-قومی ترک های آذربایجان به نفی تمامی این جنبش رو میاورد. آن را تماما سیاه و وابسته به اتحاد شوروی و دست ساخته آن معرفی میکند. عوامل و علل عینی و شرایط خاص آذربایجان در ظهور و حیات این نهضت را نفی و نادیده می گیرد. همچنان امروز نیز در مقابل خواسته های بحق آنان که امتداد جنبش ٢١ آذر ماه است، مقاومت میکنند.

معمولا گذشت زمان و به تاریخ پیوستن رویدادها، امکان قضاوت بی طرفانه و واقعبینانه را بیشتر می کند. اما در تاریخ ملت ها رویدادهائی وجود دارند که بجهت پیوند آنها با مسائل جاری و تاثیرگذار مستقیم بر منافع گروه های معین اجتماعی نقش آفرین در امروز ایران، با وجود گذشت دهه ها، بررسی و قضاوت در مورد آن با دشواری مواجه است. نهضت ملی آذربایجان نیز جزو آن رویداد سیاسی-اجتماعی است که به جهت همین خصلت هنوز هم داوری بی طرفانه در مورد آن سخت می نماید.

چرا که هنوز نیروهای شرکت کننده در آن، چه آنانی که با ساز و برگ نظامی و امنیتی همت به نابودی آن بستند. چه آنانی که از این جنبش دادخواهانه و ملی-دمکراتیک دفاع کردند و برای پیروزی این جنبش جانفشانی و فداکاری های بسیار نمودند. هنوز در صحنه سیاست ایران حضور فعال دارند.

از منظر دیگر خواسته هایی که در نهضت ٢١ آذر مطرح شد، خواسته هایی بود که نه تنها برآورده نشد، بلکه مورد سرکوب وحشیانه و ددمنشانه نیروهای سرکوبگر شاهنشاهی پهلوی قرار گرفت. خواسته ها و مطالبات نهضت ملی آذربایجان همچنان تحقق نیافته در طول تاریخ ۶۶ ساله اخیر توسط گروه ها و احزاب و سازمان های سیاسی چپ در اشکال گوناگون دنبال شده است. اکنون نیز در صحنه سیاسی آذربایجان گروه های مختلف با هدف مبارزه در راه مطالبات ملی-قومی آذربایجانیان تلاش می کنند.

٢١ آذر ماه برای مردم آذربایجان و تمامی مبارزان و تلاشگران استقرار دمکراسی برای کشورمان که معتقد به حل مسئله ملی-قومی در ایرانی دمکراتیک و آزاد هستند، روزی است هم مسرت بخش و شادی آفرین وهم تاسف بار و اندوهگین، مسرت بخش از این رو که در ٢١ آذر ماه ١٣٢۴ نهضتی پا به عرصه حیات سیاسی کشورمان گذاشت که تاثیر ژرفی بر روندهای سیاسی کشورمان نهاد. بانی آنچنان تحولاتی شد که همچنان آثار و تبعات آن بر رویدادهای سیاسی و اجتماعی کشورمان نمایان است. تاسف بار و اندوهگین از این رو که درست در ٢١ آذر ماه ١٣٢۵ که مردم آذربایجان سرمست از برقراری حکومت خودمختار ملی شان و آزادیخواهان ایران رهائی خود را از چنگ ظالمان و غارتگران آزادی ستیز در پیشرفت و اعتلای نهضت ملی آذربایجان می دانستند و خود را آماده برگزاری جشن سالگرد این نهضت می کردند، نیروهای نظامی – امنیتی شاهنشاهی پهلوی و با حیله گری های قوام السلطنه که به تمامی توافقات خود با نهضت ملی آذربایجان پشت کرده بود، به سرکوب این نهضت پرداختند.

به قول داگلاس قاضی آمریکائی که خود شاهد رفتار وحشیانه و غیرانسانی نیروهای ارتش شاهنشاهی پهلوی با مردم آذربایجان بود، بیان می کند: “… وقتی ارتش ایران به آذربایجان بازگشت، وحشت بر پا نمود. سربازان قتل و غارت و تاراج به راه انداختند. آنها هر آنچه به دستشان می رسید و هر چه می خواستند تصاحب می کردند.

رفتار سربازان اشغالگر روس بسیار برازنده تر از اعمال وحشیانه سربازان نجات بخش ارتش شاهنشاهی بود. بطوری که خاطره فوق العاده زشت و شومی در آذربایجان به جا گذاشت.”

آری این تناقض بر روح و روان آزادیخواهان سنگینی می کند. تناقضی که تا فرجام مبارزه برای استقرار آزادی و دمکراسی و احقاق حقوق ملی خلق های کشورمان باقی خواهد ماند.

بیست یکم آذرماه سال ١٣٢۴ روز تولد جنبشی است، که آزادی و دمکراسی برای ایران و خواسته های ملی برای آذربایجان را هدف خود قرار داده بود. جنبشی که علیرغم تبلیغات زهرآگین دشمنان آزادی و سربلندی مردم ایران، در کمتر از چند ماه آنچنان در سرزمین آذربایجان ریشه دوانید که به یکی از تکیه گاه های امید بخش جنبش آزادیخواهانه سراسر مردم میهنمان تبدیل شد، چرا که در اولین بیانیه تاسیس فرقه دمکرات به رهبری سید جعفر پیشه وری خطاب به مردم ایران چنین آمده است: “توام با حفظ استقلال و تمامیت ایران، لازم است به مردم آذربایجان آزادی داخلی و مختاریت مدنی داده شود، تا بتوانند در پیشبرد فرهنگ خود و ترقی و آبادی آذربایجان با مرعی داشتن قوانین عادلانه کشور، سرنوشت خود را تعیین نمایند.”

نیروهای چپ و مترقی نیز می بایستی برای درس گیری از تجارب نهضت ملی آذربایجان به بررسی نقادانه این نهضت بپردازند و خطاهای آن را برای تبین راه فردا موشکافی کنند. هیچ نهضتی یافت نمی شود که عاری از خطا باشد. اما خطاهای یک نهضت مردمی نمی بایستی به نفی آن نهضت بیانجامد. از این رو نهضت ٢١ آذر ماه آذربایجان نیز قابل دفاع و قابل نقد است.

نهضت آذربایجان در شرایط خاص بین المللی که ایران در یکی از کانون های مرکزی شرایط خاص بین المللی قرار گرفته بود. پا به عرصه حیات گذاشت. ایران توسط متفقین اشغال شده بود. بر بستر این شرایط رهبری نهضت آذربایجان با توجه به نگاه و باورهای ایدئولوژیک خود، که خود را با اتحاد شوروی هم ایدئولوژی و هم مرام میدانستند. این همگرائی روابط و همدلی بین رهبری نهضت ملی آذربایجان و مقامات اتحاد شوروی ایجاد کرده بود. تا آنجائی که به استفاده نهضت ملی از شرایط ایجاد شده بین المللی برای قوام و پیروزی نهضت ملی برمیگردد، مجاز به استفاده از این شرایط بودند.

اما یکی از خطاهای بزرگ و غیرقابل اغماض رهبری نهضت ملی آذربایجان اعتماد و اتکای بیش از حد به مقامات اتحاد شوروی و سیاست های آن بود. رهبران نهضت ملی نگران از فشارهایی که توسط دولت مرکزی ایران و نیروهای مخالف خواسته ها و مطالبات ملی-قومی ملیت های ایرانی به وابستگی محض و دنباله روی از سیاست های اتحاد شوروی گرائیدند. رهبران نهضت از درک این واقعیت باز ماندند که اتحاد شوروی در تحلیل نهائی منافع کشورشان را بر منافع نهضت ملی آذربایجان ترجیح خواهند داد. همچنین اتحاد شوروی بر آمده از جنگ جهانی دوم، تاب تحمل در مقابل فشارهای بین المللی و افکار عمومی را نخواهند داشت. رهبران نهضت باید درک می کردند که برای دولت ها داشتن ایدئولوژی و ملیت مشترک در مقابل منافع ملی اشان نقش ثانوی را دارند.

نهضت آذربایجان علیرغم تبلیغات دشمنان که آن را به یک عده مهاجر آن طرف مرز و وابسته به بیگانگان نسبت میدادند. نهضتی برخاسته از بطن جامعه آذربایجان بود. نهضتی عدالتخواه و آزادیخواه بود، بعد از اعلام موجودیت آن هزاران هزار نفر از طیفهای مختلف مردم از سراسر کشور به یاری آن شتافتند و صدها نفر از افسران آزادیخواه ارتش صفوف ارتش شاهنشاهی را ترک کردند و به یاری نهضت نو پای آذربایجان رفتند. سرتیپ درخشانی فرمانده لشکر آذربایجان که حاضر به سرکوب نهضت مردم آذربایجان نشد، در جواب به این سوال که در تهران می گویند یک عده مهاجر که در حدود ٢٠٠ نفر هستند که در آذربایجان دست به اقداماتی زدند، گفت: “… این همه افراد فدائی و عضو فرقه دمکرات که همه آذربایجانی می باشند از چاله که در نیامده اند، لابد نهضتی هست.”

اسماعیل پوروالی خبرنگار روزنامه ایران ما در توصیف چهره شهر تبریز در فردای پیروزی چنین می گوید.: “… برای من مشکل است که وضع تبریز را بدانگونه که من امروز دیده ام برایت شرح بدهم. خیلی چیزهاست که نمی شود گفت و نوشت. …احساساتی که امروز در زیر آسمان صاف تبریز موج می زد …قلب هائی که از شادی می تپبد …هیجانی که مرد و زن را فرا گرفته بود …اینها و امثال اینها …زمینه صدها آهنگ، مدل هزارها نقاشی و سوژه برای میلیونها بیت شعر است …و من اطمینان دارم که از میان این تبریز عزیز ما، از بین این سرهای پرشور، نقاشان و شعرا و موسیقیدان های بزرگی بر خواهند خاست که این تحول بزرگ را که امروز از آذربایجان گرامی ما آغاز شده است و فردا در سرحدات هند انجام خواهد یافت. برای هم میهنان ما همیشه زنده نگاه دارند….”

نهضت ملی آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری نهضتی بود چپ و عدالت خواه، این نهضت در عمر یک ساله خود آنچنان تحولات اجتماعی و سیاسی در آذربایجان انجام داد که رژیم شاهنشاهی پهلوی در طول سالیان دراز انجام نداده بود. برای اولین بار در تبریز با حضور بیش از ۶٠٠ نماینده کنگره دهقانی تشکیل شد، که در این کنگره برنامه اصلاحات ارضی به تصویب رسید، از طرف دولت ملی به مورد اجرا گذاشته شد. کلینک های بهداشتی تاسیس شدند، قیمت اجناس کنترل می شد. قانون کار تدوین و به مورد اجرا گذاشته شد. برنامه جاده سازی به طور وسیع به مرحله اجرا گذاشته شد، برای اولین بار در دهات مدارس و در تبریز دانشگاه با دو رشته طب و ادبیات تاسیس شدند.

نهضت ملی آذربایجان در کنار آرمان های چپ و عدالتخواهانه خود، نهضتی دمکراتیک بود. حکومت ملی آذربایجان در برنامه خود بر لزوم رعایت حقوق اقلیت های ساکن آذربایجان تاکید داشت. در اولین مجلس ملی خود نمایندگان کردها، آسوری ها، ارمنی ها شرکت داشتند. به همین خاطر نیز در طول حیات این نهضت این خلقها فداکاری های فراوانی در راه تحکیم و تثبیت حکومت خودمختار ملی آذربایجان انجام دادند.

اکنون نیز در آذربایجان گروه ها و نهادهای مختلفی با اهداف و برنامه های گوناگون با طرح مطالبات و خواسته های ملی-قومی فعالیت و حضور دارند. پیروزی و شکست نهضت ملی ٢١ آذر ماه می تواند سرمشقی برای اکنون این فعالین باشد.

دو جریان در مقابل سرنوشت نهضت ملی ٢١ آذربایجان مواضع متفاوت دارند. اما دو روی یک سکه اند.

جریانی که با نفی خواسته ها و مطالبات ملی-قومی ترک های آذربایجان به نفی تمامی این جنبش رو میاورد. آن را تماما سیاه و وابسته به اتحاد شوروی و دست ساخته آن معرفی میکند. عوامل و علل عینی و شرایط خاص آذربایجان در ظهور و حیات این نهضت را نفی و نادیده می گیرد. همچنان امروز نیز در مقابل خواسته های بحق آنان که امتداد جنبش ٢١ آذر ماه است، مقاومت میکنند.

جریان دیگری که راه رستگاری و به بار نشستن حرکت ملی آذربایجان را نه در پیوندیابی با جنبش دمکراتیک سراسری کشورمان، بلکه در جدائی از ایران و حل مسایل خود را با اتکا به خود میبیند.

هر دو فکر و سیاست بالا در مواجه با خواسته ها و مطالبات ملی-قومی اشتباه و به ضرر حرکت ملی آذربایجان و جنبش دمکراسیخواهانه سراسری کشورمان است. حرکت ها و جنبش های ملی-قومی در مناطق ملی-قومی و بخشا در سراسر کشور یک واقعیت انکار ناپذیر است. این جنبش ها بخش جدائی ناپذیر جنبش دمکراسیخواهی مردم ایران است. نیروهائی که واقعا خواهان استقرار مردم سالاری در کشورمان هستند. می بایستی از همین امروز به خواسته های ملی-قومی ملیت های ایرانی کشورمان توجه کنند و پشتیبان آنان باشند. در کشورهای مانند ایران که ملیت های مختلف در آن زندگی می کنند، مبارزه برای دمکراسی جدای از مبارزه برای احقاق حقوق ملی-قومی نیست. امروز دمکرات واقعی آن نیروئی است که همگام و همراه با نضج و گسترش جنبش دمکراتیک سراسری کشورمان از خواسته های ملی-قومی دفاع کند. هیچ مصلحتی باعث نادیده گرفته شدن خواسته های ملی-قومی خلق های ساکن کشورمان نشود.

 

وهاب انصاری

Wahab_anssari@yahoo.de

 

*این مطلب را در سال ٢٠٠١ -١٣٧٩ بمناسبت سالگرد نهضت ٢١ آذر نوشتم. در آنزمان در نشریه کار به چاپ رسید. اکنون با اصلاحات و تغییراتی دو باره در اختیار خوانندگان قرار میگیرد.

تاریخ انتشار : ۲۱ آذر, ۱۳۹۱ ۸:۵۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز
اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران

کارزار علیه انحلال قانونی نهاد وکالت در برنامه هفتم توسعه را امضا کنید!

طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی، کانون وکلا باید صدور و ابطال پروانه وکالت را از طریق درگاه ملی مجوزهای وزارت اقتصاد انجام دهد. به گفته رئیس کانون وکلای گلستان “ماده ۴ لایحه برنامه هفتم توسعه، خسارت‌بارترین مقرره پس از انقلاب و به منزله انحلال قانونی نهاد وکالت است.”
امضا کنید: کارزار اعتراض به طرح‌ها و لوایح ضد استقلال کانون‌های وکلا و امنیت قضائی (karzar.net)

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کرده ایم. این را درک می کنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی  خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیله ای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد.

تعبیر گویای ویتگنشتاین

قصه‌ی مردی که هرگاه در خلوتِ قبرستان و «اهل قبور» می دیدمش؛ پرسش‌هایم را بی‌پاسخ نمی‌گذاشت…

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه

یک سال از جنبش «زن، زندگی، آزادی» که با جان باختن خانم مهسا (ژینا) امینی آغاز شد و اوج گرفت، گذشت. جنبشی که سپهر میهن را در نوردید و در گسترهٔ جهانی پژواک یافت. در بزرگداشت سال‌روز این جنبش، بررسی فراز و فرودها و تاثیر و دستاوردهای ماندگار آن، در بستر رخداد یکساله، تجربه‌ای گرانبها برای فعالان مدنی، کنشگران سیاسی، احزاب و سازمان‌های ایرانی است در راستای ترسیم افق آینده و تداوم آن.

عصای عیسی

اولین تصویری که از او داشتم مربوط به روزهایی می شد که شانزده سالم بود. نجف مخزن ساز بود و تابستان ها که مدارس تعطیل بود خرده کارهایی به من می داد. آن روز گرما داشت بیداد می کرد که پیدایش شد. پرسان پرسان در بیابان های اطراف بوارده، مخزن شماره دو را پیدا کرده بود. شلوار مشکی و پیراهن سفیدش نشان نمی داد دنبال کار آمده باشد. بدون این که با کسی حرف بزند مستقیم از محوطه خاکی دور مخازن بالا آمد و یکراست بالای سر نجف ایستاد.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

تعبیر گویای ویتگنشتاین

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه

عصای عیسی

جنبش «زن زندگی آزادی»: شکست یا فروکش نسبی و موقت؟

فرانسیس بیکن: فیلسوف تجربه گرا ولی بی خبر از اختلافات طبقاتی