شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۴

شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۴

در سوگ ناصر تقوایی
ناصر تقوایی هنرمندی بود که با پایداری اخلاقی و فکری خود نشان داد خفقان نمی‌تواند وجدان هنری را نابود کند. آثار او، چه بر پرده سینما و چه در ذهن...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
جغد منیروا
لحظه‌ای براندازش می‌کنم. سال‌های زیادی‌ست که می‌شناسمش... با اجازه در کنارش می‌نشینم. خیلی زود صحبت‌مان گل می‌اندازد وبه مسائل روز می‌رسد... می‌گوید: «این روزها نسل جوان و پر شور در...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»
نسیم خاکسار: بی‌عدالتی اجتماعی در آبادان حضور  بسبار عریان و برهنه ای داشت. کافی بود در منطقه‌های پر از گُل و گیاه و خانه های شیک و مجهز به تهویه...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: نسیم خاکسار
نویسنده: نسیم خاکسار
ایران باید اعلام کند، با اجرای «طرح دو دولت» به پیمان ابراهیم خواهیم پیوست!
فرخ نگهدار: پس از جنگ ۱۲ روزه، به ویژه حالا با پایان جنگ غزه و اجلاس شرم الشیخ، به نظر می‌رسد روندی تازه برای تعیین سرنوشت فلسطین آغاز شده است....
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: فرخ نگهدار
نویسنده: فرخ نگهدار
در‌نقد نظرات آقای عمادالدّین باقی
علی جنوبی: باید صریح گفت: دین تا زمانی که در مقام قدرت است، نمی‌تواند ضامن حقوق بشر باشد. تنها زمانی که از اقتدار سیاسی کنار رود و در جایگاه انتخاب...
۲۵ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: علی جنوبی
نویسنده: علی جنوبی
ترک تحصیل دختران؛ تلاقی فقر، جنسیت و سیاست‌های آموزشی نابرابر
گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت): قوانین ناکافی، ازدواج زودهنگام که گاهی معلول فقر خانواده ها، فقر ساختاری در میان کارگران و زحمتکشان، کمبود امکانات آموزشی در مناطق...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت درگذشت ناصر تقوایی
شک نباید داشت که تقوایی در سراسر کار خلاقه و زندگی خود همواره انسان را رعایت کرد و هرگز از معیارهای حق‌طلبانه‌ی خود قدمی واپس ننشست. هنر مستقل او را...
۲۴ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران

در جستجوی یک کلمه

تقدیر من این بود که بارها و بارها به دنیا بیایم، و هر بار نیز در جستجوی معنای زندگی باشم! تا امروز که هزاران فرسنگ راه رفته‌ام؛ هزاران شهر دیده‌ام، واز میان میلیون‌ها انسان شاد وغمگین عبور نموده ام؛ شاهد عشق‌ها، جنگ‌ها، ویرانی‌ها، و درخاک رفتن بسیار پادشاهان وقدرتمندان بوده‌ام، هنوز نتوانسته ام زندگی را معنا کنم.

 به شهری در آمد با باروهای بلند و خانه های خشتی  که درهای چوبی کوتاهی  داشت. می دانست که خانه آن سوار در این شهر است. سواری که قرن ها پیش این شهر را برای یافتن تنها یک کلمه تَرک گفته بود؛ خانه در انتهای شهر، که اکثریت خانه‌های آن ویران شده بودند، قرار داشت. درب چوبی عظیم که به سختی گشوده می شد. حیاطی مملواز علف های هرز که تمامی خانه را در بر گرفته بود. هیچکس به این خانه نمی آمد حتی کودکان برای بازی.

در انتهای حیاط، تنها، زیر زمینی از خانه باقی مانده بود. با صدها کتاب که بسیاری از آن ها را موریانه ها طی سال ها جویده بودند. اما هنوز دنیائی کتاب در آن جابود. کتاب‌هائی در باب رمل و اصطرلاب، در باب علم ریاضی،  آئین کیمیا گری، شعرها، داستان‌ها، سفر نامه‌ها و کتاب‌های تاریخی که بیشتر آن‌ها بر پوست نازک انسان‌ها نوشته شده بود، که  ترسناک‌ترین کتاب‌های این کتابخانه اساطیری را تشکیل می دادند.

هر صفحه آن‌ها را که می گشود بر وحشتش افزوده می شد. تمامی صفحات آن جنگ بود و مرگ! قحطی بود و طاعون! حکایت پادشاهان بود، تکیه زده بر تخت‌های طلائی و توده مردمی که دستی بر دهان ودستی بر چشم، زانو در برابر آن‌ها زده بودند. مردمانی با کتف های سوراخ شده که پادشاهی طناب از آن ها گذرانده بود. تمامی این تاریخ پوشیده از ستمگری خادمان دین بود بر مردم، با خدائی جبار بر فراز سرآنان.

روزها و روزها جستجو کرد و سر انجام نخستین سفر نامه سواری که در جستجوی یک کلمه بود را یافت. سفر نامه ای کوچک اما عجیب؛ چندین صفحه که تمامی کلمات، مکان ها و زمان‌ها در آن تکرار می شدند؛ چیزی جز تکرار نبود. هر کلمه ای که می خواند درون کلمه‌ای دیگر بود، و کلمه دیگر درون کلمه ای دیگر؛  و نهایت، کلمه‌ای که هربار تلاش کرد آن را به خواند، محو می شد؛ وباز به همان کلمه ای که شروع کرده بود برمی‌گشت.

 مکان ها  نیز چنین بودند؛ هر مکان بر روی مکانی دیگر ساخته شده بود؛ مکان تازه‌ای نبود. زمان، تکرار لحظه ها بود، در عبوری دوار. مردمانی با چهره‌های شبیه به هم که براین خانه‌ها  فرود می آمدند. در زمانی شناور که  کودکان جوان می شدند، جوان‌ها، پیر و پیران از خانه‌ها خارج می شدند،  تا باز در سیمای نوزادان بازگردند.

چرخه ای که همیشه در گردش بود؛  می رفتند و می آمدند. هیچ چیزی ثابت نبود. به یاد گفته سلیمان پیامبر افتاد که گفت:

“هیچ چیز تازه ای بر روی زمین نیست و هر چیز تازه، چیزی نیست جز نسیان”.

سفر نامه کوچک با این نوشته سوار خاتمه می یافت: “تقدیر من این بود که بارها و بارها به دنیا بیایم، و هر بار نیز در جستجوی معنای زندگی باشم! تا امروز که هزاران فرسنگ راه رفته‌ام؛ هزاران شهر دیده‌ام، و از میان میلیون‌ها انسان شاد وغمگین عبور نموده ام؛ شاهد عشق‌ها، جنگ‌ها، ویرانی‌ها، و درخاک رفتن بسیار پادشاهان وقدرتمندان بوده‌ام، هنوز نتوانسته ام زندگی را معنا کنم. شاید زندگی معنائی ندارد! سَیال و گذرا بودن زندگی، آن را از معنا تهی می سازد، و به اندازه تمام انسان‌ها، معانی مختلف به آن می دهد، که هیچ کدام  ثابت و واقعی نیستند. چه میزان این ثابت و جاودانه نبودن زندگی برای من  که انسان‌ها را قرن هاست می بینم،  آرام بخش است”.

از زیر زمین نیمه ویران بیرون آمد. چگونه می‌توانست رد پای اسب سواری را که هزاران سال پیش از این دروازه بیرون آمده و به جستجوی یک کلمه رفته بود، بگیرد. می دانست این کلمه وجود دارد، اما درون میلیون‌ها کلمه پنهان شده  و هنوز سوار در جستجوی آن کلمه‌ای است که “شاه کلید” حیات بود. می دانست که به هر حال سوار تا انتهای این کوچه رفته واز تنها دروازه شهر خارج شده است. 

غروب بود به دروازه شهر رسید. دروازه‌بان در حال بستن دروازه بود؛ از میان دروازه نیمه‌باز، خود را به خارج دروازه کشید. دشتی دید که تا انتهای افق کشیده شده است، با جمعیتی انبوه که برخی چابک، و برخی خسته و سردرگریبان، به سوی افق در حرکت بودند. تعدادی در سکوت، تعدادی در جدال لفظی با یکدیگر:

” سوار از این راه رفته است، من یقین دارم!”

“نه! از آن راه؛ چرا که در کتاب مقدس بشارت این راه داده شده!”

 او می داند که راهی در کار نیست. کلمه همان جا است؛ در همان دشت گسترده شده تا لایتناهی!  در میان میلیون‌ها مردم، و سوار نیز در میان آنان.

تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد, ۱۳۹۶ ۵:۵۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در سوگ ناصر تقوایی

جغد منیروا

نقش بی‌بدیل تقوایی در تولد «هنر و ادبیات جنوب»

ایران باید اعلام کند، با اجرای «طرح دو دولت» به پیمان ابراهیم خواهیم پیوست!

در‌نقد نظرات آقای عمادالدّین باقی

ترک تحصیل دختران؛ تلاقی فقر، جنسیت و سیاست‌های آموزشی نابرابر