فاخته زمانی مدیر انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران(آداپ) روز چهارشنبه ۲۳ اسفند در کنفرانس جانبی نوزدهمین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد حضور و به سخنرانی در خصوص وضعیت حقوق بشر آذربایجانیها در ایران پرداخت.
همزمان با نوزدهمین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو این سازمان میزبان برگزاری نشستی مهم با موضوع حقوق اقلیتهای اتنیکی و دینی در ایران بود.
در این نشست که با میزبانی ام آر جی(سازمان دفاع از حقوق اقلیتها) و یو ان پی او(سازمان ملیتهای بدون نماینده) در روزهای ۲۳ و ۲۴ اسفند ۱۳۹۰ برگزار شده بود مارک لاتیمئر دبیر سازمان بین المللی دفاع از حقوق اقلیت ها، فاخته زمانی فعال حقوق بشر آذربایجانی و مدیر انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران(آداپ) و منیره سلیمانی از حزب مردم بلوچستان، کریم عبدیان از سازمان حقوق بشر اهواز و آنتونیو برچینگر از مسئولین سازمان عفو بین الملل به عنوان سخنران حضور داشتند و به بحث و بررسی وضعیت حقوق بشر اتنیکهای ترک٬کرد٬عرب٬بلوچ در این کنفرانس پرداختند.
متن سخنرانی فاخته زمانی بدین شرح است:
نخست از سازمان ملتهای بدون نماینده “یو ان پی او” و سازمان بین المللی دفاع از حقوق اقلیت ها “ام آر جی” به خاطر دفاع از حقوق گروههای محروم در سراسر جهان و برگزاری این جلسه تشکر می کنم.
خاورمیانه و جهان عرب جهان دوران خارق العاده ای را سپری می کند. اعتراضات مدنی بر علیه رژیمهای فاسد تقریبا به ۲۰ کشور گسترش یافته و حرکتهای اجتماعی آغاز شده در این کشورها تحسین جامعه بزرگ بین المللی را برانگیخته است. همزمان با سقوط دولتهای فاسد در یکی از بی ثبات ترین مناطق، حکومت ایران همچنان در قدرت بوده و به نقض حقوق بشر ادامه می دهد و جهان از وضعیت اقلیتها در این کشور بی اطلاع مانده است.
من برای صحبت در خصوص آذربایجانیها که یکی از این اقلیتها است و از ابتدایی ترین حقوق انسانی اش محروم نگه داشته شده اینجا هستم.
آذربایجانیها بیشتر در شمال غربی ایران ساکنند و بزرگترین جامعه غیر فارس کشور را تشکیل میدهند. پس از روی کار آمدن حکومت پهلوی در سال ۱۹۲۵ آذربایجانیها به همراه دیگر اتنیکهای غیرفارس در ایران٬ در قانون و عمل مورد نژادپرستی و تبعیضهای فرهنگی، زبانی و اقتصادی قرار گرفته اند. در کشور چندزبانه ایران٬ فارسی همچنان تنها زبان سیستم آموزشی کشور است. آذربایجانی ها به سبب مشکلات آموزش زبان و تبعیضهای سیستماتیک نمی توانند از فقر به جا مانده از نسلها رها شوند و در داخل جامعه خودشان از لحاظ اجتماعی و اقتصادی راکد باقی مانده اند. آن ها برای پایان دادن به این نابرابری اجتماعی – اقتصادی و تبدیل زبان ترکی به زبان آموزش در مدارس مبارزه ای طولانی داشته اند.
فعالان آذربایجانی شامل فعالان حقوق بشر، روزنامه نگاران، نویسندگان و دانشجویان که از حقوق جامعه تحت ستم خود دفاع می کنند، با خطراتی از قبیل بازداشتهای غیرقانونی تا قتل به دست مأموران امنیتی روبرو هستند. اعتراضات مدنی فعالان آذربایجانی برای حقوق فرهنگی، پایان دادن به بی عدالتیهای اجتماعی و اقتصادی و محافظت از محیط زیستشان با خشونت و دستگیریهای گسترده سرکوب می شود.
به گفته سازمان عفو بین الملل، افرادی که برای ترویج فرهنگ و هویت آذربایجانی فعالیت می کنند و خواهان حقوق زبانی آذربایجانیها در ایران می شوند با اتهاماتی نامعلوم و مبهم همچون “تبلیغ پان ترکیسم در راستای فعالیت بر علیه امنیت کشور” متهم می شوند. بازداشت شدگان را تحت شکنجه های روحی و جسمی قرار داده و مجبور به اعتراف به کارهای ناکرده می کنند.
یکی از این فعالین سعید متین پور فعال حقوق بشر و روزنامه نگار آذربایجانی است. او به خاطر مبارزه صلح آمیزش برای حقوق جامعه اش در حال گذراندن یک دوره حبس هشت ساله است و سازمان عفو بین الملل وی را زندانی وجدان و عقیده نامیده است.
حمله رسانه ها و مطبوعات دولتی ایران به فرهنگ، زبان و هویت آذربایجانی و تحقیر آنها امر پنهانی نیست. ترکهای آذربایجان نه تنها در مکانهای خصوصی و محل کار بلکه در رسانه ها نیز مسخره شده و مورد تحقیر و استهزاء قرار می گیرند.
از سال ۲۰۰۶، بعد از تأسیس آداپ تا کنون، من و همکارانم منابع زیاد و متنوعی را رصد کرده ایم که نژادپرستی بر علیه ترکهای آذربایجان را به صورت مداوم ترویج می کنند. اولین و مهمترین اینها تصویری است که فرهنگ ایرانی و مدیای آن از ترکهای آذربایجان ارائه می دهد.
در بهار سال ۲۰۰۶، روزنامه دولتی “ایران” کاریکاتوری را منتشر کرد که در آن« ترکهای آذربایجان به سوسک تشبیه شده بودند. در آنجا نه تنها تحقیر و نژادپرستی مورد حمایت دولت ایران، بلکه همزمان پیشنهاد نابودی تمام جامعه آذربایجان مطرح گشته بود. پس از آغاز تظاهرات بر علیه کاریکاتور نژادپرستانه در شهرهای آذربایجان دهها نفر کشته و تعداد زیادی زندانی شدند. شدت سرکوب اگرچه به شدت و وحشیت سرکوبهای پس از انتخابات ایران بود اما جامعه جهانی توجه چندانی به آن نکرد.
همانند بسیاری از نقاط دیگر جهان، زنان در ایران قربانیان خشونت روزانه هستند و سیستم قضایی ایران در مقابل خشونتی که زنان با آن روبرو می شوند خیلی کم و بعضا هیچ عکس العملی نشان نمی دهد. حکومت مردسالار و سیستم و قوانین زن ستیز ایران پیشرفت فرآیند فرهنگی احترام به حقوق زنان در جامعه را با مانع جدی روبرو کرده است. موارد تبعیض آمیز موجود در قوانین مدنی و جزایی ایران نقشی اساسی در قدرتمند کردن مرد دارند، که از یکسو مرد را قادر به اعمال خشونت علیه زن می کند و از سوی دیگر برای زنانی که به مقابله با این قوانین تبعیض آمیز می پردازند سقفی شیشه ای ایجاد می کند. به گفته فرانک فرید فعال حقوق زنان و شاعر آذربایجانی “نژاد، قومیت، جنسیت، زبان و فرهنگ، طبقات اجتماعی، مذهب و منطقه ی سکونت و عدم توانایی و … جزو عواملی هستند که نابرابری و تبعیض ایجاد می کنند. اغلب زنان ما، با بیشتر این تبعیضها مواجهند و در شرایط پیچیده ی برآمده از این نابرابریها، زنان اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و خود را در هم شکسته می یابند.” به این ترتیب زن جامعه اقلیت دوبار قربانی می شود و به گفته دیگر فعال زن آذربایجانی “ما هم زن و هم از جامعه اقلیت هستیم و در جمهوری اسلامی ایران تحت ظلم مضاعفیم.”
بعضی از افراد جامعه آذربایجان و خصوصا زنان به دلیل عدم توانایی در صحبت کردن و درک مفاهیم به زبان فارسی، تنها زبان رسمی در ایران، در سیستم قضایی ایران با مشکل روبرو می شوند. برای نمونه می توان سکینه محمدی آشتیانی را نام برد که یک زن آذربایجانی است که به مجازات سنگسار محکوم شده است. پسر و وکیل خانم محمدی باور دارند که وی به صورت عادلانه محاکمه نشده است. به اعتقاد آنها او زیر فشار و شکنجه اعتراف کرده است و علاوه بر این بدلیل اینکه وی تنها ترکی می داند سخنان مامورانی را که فارسی صحبت می کرده اند و همچنین صحبتهایی که در جریان محاکمه رد و بدل شده بود را نتوانسته بود متوجه شود.
در ایران تحت سلطه فرهنگ فارس و مذهب شیعه، اقلیتهای دینی آذربایجان همچون سنی ها، علویها، یهودیان، مسیحیان و بهائیان با هر دو تبعیض ملی و دینی روبرو می شوند. این تبعیض ها شامل مواردی همچون داشتن شانس ناچیز برای تحصیلات عالی، نداشتن حق تاسیس مدارس دینی و نهادهای غیر دولتی، سخت بودن دستیابی به مشاغل دولتی و همچنین بی عدالتی در سیستم قضایی و روبرو شدن با جزاهایی سنگین تر نسبت به جرمشان می باشد.
بر اساس گزارشاتی که آداپ از جوامع علوی و سنی آذربایجان بدست آورده عده ای از افراد آن جوامع بر اساس اسناد ساختگی و در محاکماتی ناعادلانه به اعدام محکوم شده اند. این اتهامات ساختگی بر اساس اعترافات گرفته شده زیر شکنجه و بر اساس مدارک آماده شده توسط وزارت اطلاعات ایران به این افراد وارد شده است. در سال ۲۰۱۱ حداقل شش آذربایجانی سنی (کوره سنی) در زندان مرکزی ارومیه به جرم قاچاق اعدام شده اند. از دیگر موارد دادرسی ناعادلانه می توان به مورد جوان ۲۷ ساله مهدی قاسم زاده که از علویان آذربایجان است اشاره کرد که در فوریه ۲۰۰۹ به اتهام محاربه با خدا اعدام شد.
علاوه از این حکومت ایران در مناطق محل سکونت آذربایجانیهای علوی و سنی با تغییر مسیر آبهای زیر زمینی٬ روستاهای این مناطق را بی آب گذاشته و کشاورزان را با مشکلات اقتصادی روبرو می کند.
شهرهای آذربایجان در شمال غربی ایران با فاجعه محیط زیستی ناشی از خشکاندن دریاچه ارومیه روبرو هستند. دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه آب شور جهان بوده و مابین استانهای آذربایجان شرقی و غربی قرار گرفته است. در اواخر ماه آگوست و همچنین ماه سپتامبر در چندین شهرآذربایجان از جمله اورمیه و تبریز دهها هزار نفر به کوچه ها و خیابانها ریختند و اعتراض خود به سیاستهای غلط سدسازی و آبیاری حکومت ایران که باعث خشکی دریاچه ارومیه شده است را ابراز کردند. تظاهرکنندگان آذربایجانی با حمله خشن پلیس سرکوب شدند. در اثر این حملات تعداد زیادی زخمی و هزاران نفر بازداشت و بر اساس گزارشات رسیده چهار تن کشته شدند.
بر اساس گزارش برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد (UNEP) در فوریه ۲۰۱۲ ، پایین آمدن سطح آب دریاچه نمکهای باقی مانده در قسمتهای خشک شده دریاچه را به حال خود رها کرده و منطقه ای بیابانی از نمک به وسعت ۴۰۰ کیلومتر مربع بوجود آمده است. این منطقه نمکی موجب خسارت به کشاورزی منطقه شده و مانع رویش بافت طبیعی گیاهی در منطقه خواهد شد. همزمان این نمکها به وسیله باد پخش شده و می تواند “طوفان” نمکی ایجاد کند. همانند طوفانهایی که بعد از خشک شدن دریاچه آرال که در ۱۲۰۰کیلومتری دریاچه ارومیه قرار دارد ایجاد شد.
در سالهای اخیر حکومت ایران روی بیش از ۲۰ رود منتهی به دریاچه ارومیه سدسازی کرده است. به گفته متخصصان و گروههای محیط زیستی این سدها به همراه پلی که شهرهای ارومیه و تبریز را به هم متصل می کند باعث شده اند که جریان آب به داخل دریاچه و همچنین جریانهای آبی در داخل دریاچه کاهش یابد و این امر سبب بخار شدن بیشتر آب دریاچه ارومیه شده است.
خشک شدن دریاچه ارومیه زندگی ۱۳ میلیون نفر از ساکنان بومی منطقه و همچنین کشورهای همچون جمهوری آذربایجان، ترکیه،عراق و ارمنستان را تحت تاثیر قرار خواهد داد. به گفته دکتر اسماعیل کهرم استاد محیط زیست دانشگاه تهران اگر دریاچه ارومیه خشک شود شش الی هشت شهر با مدفون شدن زیر لایه های نمک به کلی از بین خواهند رفت.
آقایان و خانمها؛
مشکلات اقلیتهای ایران در جامعه بین الملل بازتاب بسیار اندکی داشته است. جامعه بین المللی لازم است که این مسئله را مورد توجه قرار داده و از دولت ایران بخواهد:
– تحصیل به زبان ترکی در مدارس و ایجاد مطبوعات مستقل در آذربایجان مجاز کند و زندانیان عقیده و وجدان را که به خاطر دفاع از حقوق فرهنگی و زبانی آذربایجانیها به حالتی بیگناه بازداشت شده اند آزاد، و دستگیری فعالین حقوق آذربایجانیها را که اقدام به تجمعات صلح آمیز کرده و یا با نشریات مدافع حقوق آذربایجانیها همکاری میکنند، متوقف سازد.
-به تبعیضات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر علیه آذربایجانیها و دیگر اتنیکهای غیرفارس ایران پایان دهد.
– حکومت ایران را به از بین بردن تبعیض موجود بر علیه زنان و دختران و به اجرای تعهدات بین المللی خود در راستای ایجاد برابری جنسیتی فرابخواند.
– از ایران بخواهد، اعدام آذربایجانیهای غیرشیعه، و دیگر اقلیتهای مذهبی و اتنیکی در ایران را، که براساس اعترافات گرفته شده زیر شکنجه و اسناد تهیه شده توسط وزارت اطلاعات محکوم می شوند، متوقف کرده، اقلیتهای مذهبی آذربایجان را در فعالیتهای دینی سیاسی و اجتماعی آزاد بگذارد و ایران را برای پایان دادن به تبعیض شغلی و تحصیلی تشویق کند.
آداپ با توجه به اینکه بحران دریاچه ارومیه بحرانی بین المللی است جامعه جهانی و از جمله برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد(UNEP) و نهاد فرهنگی و علمی، پژوهشی سازمان ملل متحد(یونسکو) را به مداخله و نشان دادن راه حلهای بحران دعوت می کند. ما معتقدیم جامعه جهانی و سازمانهای بین المللی باید در کنار ساکنان بومی و اقلیتهای اتنیکی باشد و همزمان با دفاع از حق آنها برای آزادی بیان، تجمع و اعتراض مسالمت آمیز، از حق آنها برای دسترسی به آب تمیز برای مصرف روزانه و کشاورزی دفاع کند.