پیمان ناتو در سال ١٩۴٨، از طرف کشورهای غربی برای مقابلە با اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شد. هدف، در اصل، جلوگیری از احتمال حملە این کشور و همپیمانان علیە کشورهای غرب اروپا در شرایطی بود کە اتحاد شوروی در جریان جنگ دوم جهانی و سهم عمدەای کە در شکست فاشیسم هیتلری داشت، توانست بخشهای شرقی اروپا را از طریق همیاری کمونیستها در بقدرت رسیدن، بە متحد خود تبدیل کند. بدنبال تشکیل ناتو، بلوک شرق نیز پیمان دفاعی ورشو را ایجاد کرد.
بعد از فروپاشی شوروی و بلوک شرق، پیمان ورشو منحل شد. در آن شرایط، توقع، منطقا این بود کە پیمان ناتو نیز منحل شود، اما نە تنها این کار صورت نگرفت، بلکە با تشویق پیوستن کشورهای شرق اروپا بە آن و برنامە کشورهای اصلی عضو برای تقویت بیشتر اتحاد نظامی، ناتو عملا بە قویترین و مهمترین پیمان نظامی در جهان تبدیل شد.
هم اکنون با بە قدرت رسیدن ترامپ، شکافهای درون این پیمان نظامی بیشتر دهن باز می کنند و ترامپ با پیروی کردن از سیاست فشار بر روی کشورهای عضو آن برای افزایش سهم عضویت، ناتو را با دشواری های سیاسی معینی روبرو کردە است. فشارهای ترامپ کە با لجاجت، تحقیر و کلمات نامناسب همراە اند، اعتراض عمدە اعضای ناتو از جملە آلمان را برانگیختە است.
اما آیا ناتو، دیگر ضرورت وجودی دارد؟ در یک جواب کوتاە باید گفت کە بعد از فروپاشی بلوک شرق، نە تنها هیچ کشوری در جهان از آنچنان قدرتی در مقابل غرب برخوردار نبودە و نیست کە بتواند موجودیت آن را بصورت یکطرفە تهدید کند، بلکە ناتو بە وسیلەای جهت تداخل و فشار بر کشورهای دیگر تبدیل شدە و بە سمبل دخالت های غرب در امور کشورهای دیگر در جهان فراشوروی فراروئیدەاست. هرچند قبلا نیز همین نقش را داشت، اما این بار در شرایطی فارغ از رقیب.
هم اکنون ضرورت انحلال ناتو بیش از پیش برجستە شدەاست. در جهان، هیچ کشوری وجود ندارد کە عملا بە کشورهای دیگر حملە کردە باشد (بویژە بە اقمار ناتو)، تا ناتو از طریق اتحاد نظامی خود بە مقابلە برخاستە باشد، بلکە برعکس، این کشورهای عضو ناتو اند کە عملا برنامە دخالت و حملە بە کشورهای دیگر را در سر می پرورانند. حتی مورد حملە نظامی عراق بە کویت هم کە با چراغ سبز آمریکا صورت گرفت، اگر در همان مقطع قبل از جنگ، دیپلماسی مخفی آمریکا بە مخالفت با آن برمی خاست، فاجعە جنگ خلیج فارس هیچگاە صورت نمی گرفت. مورد جنگ ایران و عراق هم مشابە همین مسئلەاند. بدون همیاری غرب، حملە صدام بە ایران ناممکن می بود.
اما مورد اخیر شکاف میان اروپا و آمریکا، بویژە حرفهای مرکل، صدر اعظم آڵمان، در مورد ضرورت حفظ رابطە با رقیبان خود در سطح بین الملل، نشان می دهند کە دیگر نمی شود جهان را با منطق دو قطبی یا چند قطبی نگاە کرد. واقعیت این است کە منافع چنان درهم تنیدە شدەاند کە هیچ کشوری را از کشوری دیگر بی نیاز نیست و بنابراین می توان بدون منطق جنگ و پیمانهای نظامی، بر اساس نیاز متقابل و چند جانبە، بە ایجاد چنان روابطی دست زد کە بتوان منافع همە را تامین کرد. جالب است در جهانی کە هنوز کشورهای غربی از لحاظ اقتصادی، تکنولوژیکی، نظامی و سیاسی از توان شمارە یک بهرەمنداند، همین کشورهایند کە دارای بزرگترین اتحاد نظامی میان خود هستند! این در حالیست کە عمدە کشورهای دیگر عمدتا بر اساس دکترین دفاع ملی عمل می کنند. واقعیت این است کە ناتو بجای خصلت دفاعی، خصلت تعرضی دارد و این علت وجودی آن را عملا دشوارتر کردەاست. ترامپ سهم بیشتری در پرداخت عضویت طلب می کند زیرا کە دیپلماسی او بر اساس زور و قدرت پایە ریزی شدە است و درصدد است کە پای کشورهای اروپائی را بیشتر بە این منجلاب بکشاند.
در مورد روسیە و ترس غرب از آن هم باید گفت کە این پیشروی غرب بسوی شرق و پیمان شکنی با روسها در مورد مسئلە اوکرائین بود کە بە موضع روسیە در حملە بە تمامیت ارضی دولت اکرائین، خصلت تعرضی بخشید و آن را بە تسخیر کریمە واداشت.
پیمان ناتو را منحل کنید! امنیت غرب دیگر نیازی بە چنین اتحادهای نظامی ندارد. غرب بدون این پیمان نیز از آنچنان موقعیت و پرستیز نظامی، اقتصادی و سیاسی برخوردار است کە کشورهای دیگر بفرض دشمنی، بتوانند بە آسانی بە آن بتازند. پیمانهای نظامی از منطق جبهەای بهرەمنداند، و این در حالیست کە بر خلاف دوران وجود شوروی، چنین جبهەبندی هائی عملا و در همان مقیاس وجود ندارند.