خانم اینس گوتشمیت در مقاله “زنان آنارشیست میان زنان انقلابی و اجتماعی روسیه تزاری” می نویسد که فمنیست های روس از سال ١٨٧۶ در جنبش خلقی روستایی نارودنیکی روس اعلان وجود کردند. در این مقطع زمانی، زنان آنارشیست را نباید از زنان انقلابی – اجتماعی روس جدا کرد. اینگونه زنان علیه ستم به روستائیان نظام مالک الرعیتی مبارزه می نمودند و خواهان تعاونی های فدراتیو و ساختارهای بدون هیرارشی سیاسی، اجتماعی و جنسی بودند.
در آندوره، تزار پاول تا سال ١٨٠١ با روش های دیکتاتوری حکومت می کرد. بعد از قتل او توسط انقلابیون نارودنیکی، پسرش آلکساندر اول که ادعای اصلاحات می نمود، به تخت سلطنت نشست. در ۵۶٢١ مانوفاکتور و کارخانه روس ٢١٠۵۶٨ نفر شاغل بودند که ٩۶٠۵٣ نفر آنان رعیت های بدون زمین بودند. در آن سالها روشنفکران به مطالعه ادبیات و آثار روشنگری و بحث در باره سوسیالیستهای تخیلی فرانسه می پرداختند. هگل و جهانبینی انقلابی اش، آثار باکونین و فوریه نیز مورد بحث قرار می گرفتند.
مورخین جنبش های اجتماعی فاصله زمانی ١٨٨٠-١٨۵٠ را دوره پوپولیستی انقلاب روس نامیده اند. از سال ١٨۵٩ زنان اجازه یافتند در دانشگاه شهر پتروگراد به تحصیل بپردازند. بعضی از این زنان و دانشجویان از این زمان خود را نیهیلیست می نامیدند، و نظام مردسالاری و آداب و رسوم سنتی خانوادگی و اشرافی را زیر سئوال برده و برده گرایانه نامیدند.
کروپتکین در جلد دوم کتاب “خاطرات یک انقلابی” می نویسد که زنان نیهیلیست هیچ اتوریته ای غیر از حاکمیت عقل را قبول نداشتند و لباس سیاه ساده ای می پوشیدند، و موهایشان را چون مردها کوتاه می کردند. آنان به بزدلی اخلاقی طبقه خود انتقاد می کردند و به مبارزه علیه ارزشها و عادات بورژوایی می پرداختند. تبلیغات تزاری آنزمان نیهلیست ها را تروریست می نامید، گرچه نیهلیسم یک جنبش فلسفی روشنفکری بود. نیهلیست ها به رهبری چرنیشفسکی شعار “به میان خلق بروید و سطح فرهنگی روستائیان را بالا ببرید” را مطرح نمودند.
از جمله زنان مبارزی که در جنبش خلقی نارودنیکی فعال بودند، عبارتند از دو خواهر بنام فینگر، سوفیا پروفسکایا، و ورا زاسولیش. سوفیا پروفسکایا از سال ١٨۶٩ به تشکیل محافل مطالعاتی نبمه مخفی برای زنان پرداخت. اینگونه زنان همچون زنان عضو جنبش نارودنیکی اغلب از خانوادههای مرفه اشرافی بودند که بخدمت جنبش مردمی درآمده بودند. کروپتکین در باره سوفیا پروفسکایا می نویسد که او یک زن انقلابی مبارز چپ و دوست خلق بود. اینگونه زنان که لباس مردانه می پوشیدند، هرگونه اتوریته، مرد، خدا، دولت، آخوند، شوهر، تزار و غیره را بزیر سئوال می بردند. یک سوم دانشجویانی که از سال ١٨٧٣برای کمک به دهقانان به روستاها می رفتند، زن بودند. در سال ١٨٧۶ زن جوانی بنام ورا زاوسلیش با قتل یک ژنرال، فرمانده شهر پتروگراد، خواست تا انتقم زندانیان سیاسی را از وی بگیرد. مورخین انقلاب، امروزه اشاره می کنند که ۶٠ سال پیش از جنبش مویرس لیبرس اسپانیا، زنان انقلابی و اجتماعی روس، شیفته افکار آنارشیستی و فمنیستی شده بودند.
از آغاز قرن ١٩ در روسیه تزاری دو جنبش سوسیال دمکراسی و انقلابیون اجتماعی، تشکیل حزب دادند، که دومی سیاست مبارزه مسلحانه و ترور حاکمان را تعقیب می نمود. امروزه اشاره می شود که انقلاب ١٩٠۵ روسیه بیشتر یک انقلاب شهری بود تا یک انقلاب سراسری. از آنزمان که آنارشیستها در شوراهای کارخانه ها، اتوریته احزاب را پذیرفتند، دچار انحلال و ضعف شدند. پیش از پیروزی انقلاب اکتبر، در روز بین المللی زن در تاریخ ۲۳.۲.۱۹۱۷ ، بیش از ٩٠ هزار زن معترض برای دسترسی به نان و آزادی دست به اعتصاب زدند. ولینز می نویسد در حالیکه انان در خیابانها سینه هایشان را به سربازان نشان می دادند و بچه هایشان را در بغل گرفته بودند، فریاد می زدند که “بسوی ما شلیک کنید!”
خانم ورنا فیگلز می نویسد که تمام سازمانها و گروههای مسلح و نظامی مردانه تمایل دارشتند که زنان را بعنوان قربانی جنسی خود، به شیئی جنسی تبدیل کنند. بعد از پیروزی انقلاب اکتبر برای چند ماهی، کمونیستهاس آنارشیست، آنارکوسندیکالیستها، بلشویکها، انقلابیون اجتماعی چپ، و طرفداران تولستوی، تشکسل یک جبهه واحد دادند. بنظرمی رسد که زنان نارودنیکی با شرکت در مبارزات سراسری، سازماندهی مستقل خود را بفراموشی سپردند و آلت دست سیاستهای مردانه شدند .
زنان انقلابی – اجتماعی و زنان آنارشیست روس که خود را در چهارچوب جنبش نارودنیکی موظف می دانستند، از جمله مبارزان فعال زنان بودند. به ادعای آنارشیستها، با شکست انقلاب بلشویکی و شکست گروههای آنارشیست، زنان نتوانستند به ثبت تاریخ خود بپردازند و اسیر نظام مردسالار بلشویکی حزب حاکم شدند. اموزه ادعا می شود که زنان مبارز اغلب بهتر از مردان همرزم خود قادر بودند در روستاها به دهقانان نزدیک شوند و آنان را علیه نظام تزاری متحد سازند .
خانم عما گلدمن، یکی از نظریه پردازان و مورخان فمنیست در مقاله “علت شکست انقلاب روس” می نویسد که زنان روس در تاریخ جنبش آنارشیستی زنان، در جنبش بین المللی، نقش مهمی داشته اند. ورا فینگر، یکی از زنان مبارز روس در سال ١٨۵٢ در خانواده ای مرفه و اشرافی در شهر غازان بدنیا آمد و همچون خانم لویزه میشل؛ مبارز فرانسوی، به سبب شغل پدر، سالهای کودکی و نوجوانی خود را در روستاها و دامن طبیعت گذراند. او در کتاب خاطراتش اشاره می کند که آداب مردسالار در خانواده آنان حاکم بود، و از طرف پدر اتوریته اش مورد اذیت و آزار قرار گرفته است.