جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۴

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

جمعه ۳۱ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۴

منشور کانون مبارزه با نژاد پرستی و عرب ستیزی در ایران

اکثریت شهروندان عرب ایرانی سودایی جز همبستگی ملی وپیشرفت کشور خودرا ندارند و البته این امر را در سایه دموکراسی وحقوق بشر، ممنوعیت قانونی تبعیض نژادی وعرب ستیزی وتامین حقوق ملی خلق های ایران ممکن می دانند. آنان مسول امور عرب های خارج از ایران نیستند.

هیات موسس "کانون مبارزه با نژاد پرستی وعرب ستیزی در ایران"

از اواسط دهه بیست سده گذشته، جامعه ایران شاهد برآمدن خاندان پهلوی بود که سرآغاز روزگاری سیاه برای همه مردم، به ویژه خلق های غیرفارس بود. “ممالک محروسه ایران” جای خودرا به “کشور شاهنشاهی ایران” داد واندیشه مبتنی بر “زبان واحد،نژاد واحد وملت واحد” جای تنوع ملی، قومی وزبانی را گرفت. طی هشتاد وپنج سال گذشته – به استثنای برخی دوره های کوتاه – زبان وفرهنگ وتاریخ مردمان غیرفارس در معرض یورش باستان گرایان و نژادپرستان قرار گرفته است. درواقع دگر ستیزی، وبیش از همه، عرب ستیزی به بخشی از سیاست وایدیولوژی شاهان پهلوی وسیاستمداران وابسته به حاکمیت – و برخی از فرهنگمداران وسیاستمداران مخالف رژیم – بدل گردید. این امر که در آغاز خاص نخبگان بود به تدریج به فرهنگی عمومی تبدیل شد که از آن هنگام تاکنون بیشترین آسیب ها را به مردم عرب اهواز (عربستان ایران، یا خوزستان طبق نامگذاری رسمی) وارد کرده است. این مردم که در سال ۱۹۲۵ م (۱۳۰۴ ش) حاکمیت سیاسی خودرا از دست دادند به هدفی بی دفاع برای یورش قلم های زهرآگین عرب ستیز بدل شدند. در پی این سیاست ها، عرب های اهواز (عربستان ایران) در معرض امواج پیاپی پاکسازی قومی وفرهنگی قرار گرفتند. کوشش های مستمر حکومت های مختلف ایران برای تغییر بافت جمعیتی عرب های این منطقه، کوشش های جنایتکارانه ای است که طی هشت دهه گذشته به شکل های گوناگون صورت گرفته است. قوانین بین المللی از این کوشش ها با عنوان جنایت و پاکسازی فرهنگی و قومی یاد می کنند.

سیاست های تبعیض آمیز نسبت به عرب های ایرانی در دوران جمهوری اسلامی نیز ادامه یافت. در این دوران، از زبان عربی برای ترویج ایدیولوژی دینی ویژه حاکمیت استفاده شد ونه برای شکوفایی زبان وفرهنگ مردم عرب اهواز (عربستان ایران). به رغم نص صریح اصول ۱۵ و ۱۹ و ۴۸ قانون اساسی، پاسخ حاکمان جمهوری اسلامی ایران به هر عرب اهوازی خواهان تدریس زبان عربی در مدارس ابتدایی و نشر مطبوعات وداشتن رسانه های عربی و برابری سیاسی وفرهنگی، چیزی جز گلوله وزندان نبود.

ما طی صد وپنجاه سال گذشته یعنی از آغاز برآمدن ناسیونالیسم ایرانی ( که در حقیقت پوششی برای ناسیونالیسم فارس گراست ) شاهد آلودگی مطبوعات، رسانه ها، هنر، ادبیات، تاریخ نگاری وهمه ابعاد گفتمان معاصر فارسی به ویروس خطرناک “عرب ستیزی” هستیم. این گفتمان نژاد پرستانه که با منشور سازمان ملل متحد واعلامیه جهانی حقوق بشر ضدیت کامل دارد، ده ها سال است که زندگی فرهنگی ملیون ها شهروند عرب ایرانی را به جهنم تبدیل کرده است. براثر این جنایت های قومی و فرهنگی، خلق ما از کمترین حقوق انسانی خود محروم گردیده است. ما عرب های ایرانی گرچه حدود هشت درصد جمعیت ایران را تشکیل می دهیم وبر دریایی از نفت زندگی می کنیم اما در دریایی از فقر وتهیدستی به سر می بریم.

ما نمی توانیم نام های اصیل ودلخواه عربی را برای نامگذاری کودکانمان انتخاب کنیم ونمی توانیم به زبان مادری خود در دوران ابتدایی درس بخوانیم وحق نداریم کتاب، مجله وروزنامه به زبان عربی در منطقه خود منتشر کنیم. نژادپرستان، طی هشت دهه گذشته نام های تاریخی عربی اهوازی استان، شهرها، محله ها، خیابان ها، باتلاق ها، رودخانه ها ودیگر نام های جغرافیایی را تغییر داده و حتا گاهی نام های چهره های ضد عرب را جایگزین آنها کرده اند. شهروندان عرب اهوازی هیچ گناهی مرتکب نشده اند تا تاوان میراث تاریخی ضد عربی شعوبیه واختلافات سیاسی و جغرافیایی حاکمان ایران با فرمانروایان کشورهای عربی را بپردازند و زیر آوار سنگین تاریخ و جغرافیا احساس خفگی کنند.

اینان از هنگام تولد تا لحظه مرگ، در معرض تبعیض نژادی آشکار و پنهان قرار دارند. ما این را در نامگذاری نوزادان، و در مدارس، ادارات، نهادهای دولتی و دانشگاه ها، در اماکن عمومی و حتا در بیمارستان ها مشاهده می کنیم.

اکثریت شهروندان عرب ایرانی سودایی جز همبستگی ملی وپیشرفت کشور خودرا ندارند و البته این امر را در سایه دموکراسی وحقوق بشر، ممنوعیت قانونی تبعیض نژادی وعرب ستیزی وتامین حقوق ملی خلق های ایران ممکن می دانند. آنان مسوول امور عرب های خارج از ایران نیستند. دشنام ها، فحش ها واهانت های بی شمار رسانه ها و کتاب های فارسی علیه “عرب” و “عرب ها” و “تازیان” (اصطلاح توهین آمیزی که باب میل برخی از نژادگرایان است) کمترین تاثیر را بر عرب های خارج از ایران دارد زیرا که اصولا فارسی نمی دانند وبا ایرانیان زندگی نمی کنند اما همین ادبیات ضد انسانی عرب ستیز همچون خنجرهای مسموم بر سر وقلب هموطنان عرب ما فرود می آید وزخم های کینه را تازه تر می کند ووحدت ملی را می فرساید.

هدف از تشکیل کانون مبارزه علیه نژاد پرستی وعرب ستیزی مخالفت با هر گونه تحقیر و تبعیض واهانت علیه ” مردم عرب اهواز” (عربستان ایران) وپاسخگویی و روشنگری به قصد افشای قدم ها و قلم های بیمار ضد عرب ودفاع از جبنه های انسانی فرهنگ عربی ماست. کانون بر آن است تا به این گفتمان عرب ستیز که ناجوانمردانه، ملیت، فرهنگ وتاریخ ما را هدف قرار داده است به مبارزه برخیزد واین را حق قانونی وانسانی خود وسودمند برای همبستگی ملی ایران می داند و البته در این راه از کمک فکری وهمیاری قلمی وعملی سایر هموطنان ایرانی ونیز انساندوستان جهان بی نیاز نیست.

هیات موسس “کانون مبارزه با نژاد پرستی وعرب ستیزی در ایران”

یوسف عزیزی (بنی طرف)، جابر احمد، حسین حردان، موسی مزیدی، اسکندر سواری، جمیل وادی، کاظم مجدم، نوری حمزی، عبدالهادی طرفی، عمار تاسایی، طاهر حلمی زاده و کوثر آل علی (محمره)  

تاریخ انتشار : ۶ خرداد, ۱۳۹۰ ۹:۲۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز
اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران

کارزار علیه انحلال قانونی نهاد وکالت در برنامه هفتم توسعه را امضا کنید!

طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی، کانون وکلا باید صدور و ابطال پروانه وکالت را از طریق درگاه ملی مجوزهای وزارت اقتصاد انجام دهد. به گفته رئیس کانون وکلای گلستان “ماده ۴ لایحه برنامه هفتم توسعه، خسارت‌بارترین مقرره پس از انقلاب و به منزله انحلال قانونی نهاد وکالت است.”
امضا کنید: کارزار اعتراض به طرح‌ها و لوایح ضد استقلال کانون‌های وکلا و امنیت قضائی (karzar.net)

مطالعه »
یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
آخرین مطالب

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

واقعیت هستی‌شناسانه در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به ما نشان داد که با ویژگی‌های نسل جدید آشنا نیستیم و حتی محمل‌های نوین جامعه‌ی مدنی را که از سوی آنها خلق می‌شود به رسمیت نمی‌شناسیم.

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

دفاع از آرمان‌های ظلم‌ستیز و رهایی‌بخش جنبش «زن، زندگی، آزادی» در هر زمان و مکانی قالب خودش را می‌یابد. تحقق این آرمان‌ها، نیازمند تعمیق مشفقانه‌ و سازمان‌یافته‌ی همبستگی‌ها و پیوندهای معطوف به کنش‌های جمعی است. این یعنی ظرفیت‌سازی برای ترسیم چشم‌اندازی بدیل در مبارزات رهایی‌بخش در ایران، خاورمیانه و بطور کلی جنوب‌جهانی.

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کرده ایم. این را درک می کنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی  خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیله ای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد.

تعبیر گویای ویتگنشتاین

قصه‌ی مردی که هرگاه در خلوتِ قبرستان و «اهل قبور» می دیدمش؛ پرسش‌هایم را بی‌پاسخ نمی‌گذاشت…

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه

یک سال از جنبش «زن، زندگی، آزادی» که با جان باختن خانم مهسا (ژینا) امینی آغاز شد و اوج گرفت، گذشت. جنبشی که سپهر میهن را در نوردید و در گسترهٔ جهانی پژواک یافت. در بزرگداشت سال‌روز این جنبش، بررسی فراز و فرودها و تاثیر و دستاوردهای ماندگار آن، در بستر رخداد یکساله، تجربه‌ای گرانبها برای فعالان مدنی، کنشگران سیاسی، احزاب و سازمان‌های ایرانی است در راستای ترسیم افق آینده و تداوم آن.

یادداشت

جنبش زن زندگی آزادی، به مثابه جنبش علیه سلطه و استبداد

یک سال از روزهایی که زنان به اعتراض به قتل حکومتی مهسا “ژینا” روسری های خود را بعنوان نماد و  سمبل اقتدار جمهوری اسلامی به آتش کشیده و با شعار “زن، زندگی، آزادی” همبستگی عمیق جهانیان را بخود جلب کردند،  گذشت. جنبشی که در یک سال گذشته شاهدش بودیم، یکباره آغاز نشده و پیش زمینه های آن به سال های سال قبل به  خصوص بعد از انقلاب ۵۷ بر میگردد.

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
پيام ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
بیانیه ها

در سالگرد قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی: ایران به پیش از جنبش تنیده در جان مردم و میهن برنمی‌گردد!

جنبش «زن‌ زندگی، آزادی»، در بطن جامعه حضور دارد و مطالبات بنیادین آن در حال تکوین است. خواست استقرار جمهوری مبتنی بر جدایی دین از حکومت، بر پایهٔ ارزش‌های جهان‌شمول حقوق بشر و با تأکید ویژه بر آزادی، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی، به‌یمن مبارزهٔ مردم ایران تحقق خواهد یافت!

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جنبش مهسا، زمانه‌ی خستگی از خستگی‌ها

بیانیه‌ی جمعی در اولین سالگرد جنبش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی»

نامه ناصر زرافشان به زندانیان سیاسی منتقل شده به زندان قزل‌حصار که در اعتصاب غذا به سر می برند

تعبیر گویای ویتگنشتاین

بزرگ‌داشت سال‌روز جنبش «زن، زندگی، آزادی»: سلامی و کلامی بر آن آبی بیکرانه

عصای عیسی