شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۲

شنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۲

هفته‌ای که گذشت
سفر آقای پزشکیان، نفر دوم حکومت اسلامی در ایران؛ به عراق، از مهمترین رویدادهای چند روز گذشته است. عراق با ایران و امریکا روابط گرم و دوستانه‌ای دارد. ايران و...
۲۴ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: بیژن رحمانیان
نویسنده: بیژن رحمانیان
ديجی‌کالا و ستاد اجرايی فرمان امام
فساد در ایران چالشی دیرینه است. پیش‌تر بسیاری از ایرانیان قدرت‌های خارجی را سرچشمه فساد در ایران می‌دانستند. در دوران قاجار؛ ایرانی‌ها فساد را محصول رقابت میان انگلیس و روسیه...
۲۳ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: بیژن رحمانیان
نویسنده: بیژن رحمانیان
به مناسبت دومین سالگرد جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»
آنچه مسلم است، پس از جنبش «زن، زندگی آزادی»، فاصله مردم با نظام حاکم هر روز بیشتر شده‌است. خواست تغییرات بنیادی در جامعه به یک خواست عمومی تبدیل شده‌است. افشای...
۲۲ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
روزی که خبر اعدام کامران را شنیدم ( درباره کامران رشیدی )
خشکم زده بود. مسئولی که آنجا بود با تعجب نگاهم‌ میکرد، دستانم می لرزید، از من پرسید اتفاقی افتاده، بدون کلمه ای فقط سرم را به علامت تایید تکان دادم...
۲۱ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
دولت پزشکیان، مواضع غلط جریانهای سیاسی نسبت به آن
این مسلم است که دولت بر آمده از انتخابات ریاست جمهوری باعث یک نوع رابطه برد، برد هم برای حکومت و هم برای مردم است، از طرفی حکومت میتواند به...
۲۱ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
در پهنه شرنگ و شوکران و بچه‌هایی که حالا نیستند
در این روزگار تلخ‌تر از زهر که قساوت و شقاوت گسترده شده؛ در پهنه نفرين‌شده خاورميانه، آنجا که پيراهن‌های پاره كودكانِ فلسطینی و یهودی جای پرچم‌ها و بيرق‌ها را گرفته‌اند؛...
۲۱ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
مجتبی میثمی نویسنده، مترجم و پژوهشگر، زیر فشار بازجویی نیروهای امنیتی
از وضع و حالم پرسیده بودی. نمی‌دانم چه بگویم که نگرانت نکند. همان‌طور که می‌دانی از روز ۲۴ خرداد که به محل مسکونی‌ام در تهران و کتابخانه شخصی‌ام در قزوین...
۲۰ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: میز خبر
نویسنده: میز خبر

پدیده قدرت و خشونت در جمهوری اسلامی

تا زمانی که یک منتقد و دگراندیش سیاسی و یا عقیدتی به صفت شخصی و به اندازه توانائیهای فردی خویش از درِ مخالفت با سیاست رهبری درآید و پشتوانه های جدی و بالفعل اجتماعی نداشته باشد، میزان تحمل و درجه صبر نیروهای امنیتی ولایت فقیه بالا خواهد بود. اما زمانی که مخالفت ها و انتقاداتِ انسانهایی که قصد عبور از خطوط قرمز این نظام را دارند، نشانه هایی از تبدیل به یک جریان اجتماعی، صنفی و فرهنگی را از خود نشان دهند به سرعت با خشونت های عریان این نظام مواجه و سرکوب می شوند.

 
نحوه برخورد جمهوری اسلامی با مخالفین خود، همانند فرایندِ پر فراز و نشیب و مغشوش این نظام، همواره مراحل متفاوتی را طی کرده است و در اشکال گوناگونی ظاهر شده و می شود. همانطور که جمهوری اسلامی و روحانیتِ نتوانستند یک سیستم یکپارچه از نظام سیاسیِ مبتنی بر اصل ولایت فقیه را تحقق بخشند، در زمینه سرکوب و حذف مخالفین خود نیز یک دست عمل نکرده اند.
 
البته این ناهمگونی در روش برخورد با منتقدان نظام ولایت فقیه به معنی نفی و نادیده گرفتن پیوند اجتناب ناپذیر و درونی “قدرتِ مذهبی” و “خشونت” نیست. ادعای نشستن بر کرسیِ حقانیتِ مطلق، که منشا وعامل اصلی پیوندِ ارگانیک و درونی دو پدیده “قدرت مذهبی” و “خشونت” می باشد -پیوندی که مشروعیت خود را از مقام قدسی دین و روحانیت می گیرد- جزءِ ذات این نظام است.
 
تفاوت اما در نحوۀ اجرا و بکارگیری روشهای خشونت آمیز و حذفِ دگراندیشان است، که گاه بسیار قهرآمیز است و همراه با فتاوی و احکام شرع به شکلِ اشدِ مجازات ظاهر می شود و مخالفین خود را حذف فیزیکی می نماید؛ و بعضا نیز با اَشکال و شیوه های ملایم تری سعی در انزوا و تخریب چهره منتقدان خود دارد، و حتی در برخی از مواقع در برابر آنان سکوت پیشه می نماید. برای مثال کمتر مخالف و منتقدِ جدیِ ولایت فقیه است که از نیش قلم نماینده ولایت فقیه در روزنامه کیهان، حسین شریعتمداری، در امان بوده باشد، اما در عین حال برخی از اوقات می بینیم که وی نیز در برابر بعضی از منتقدان نظام سکوت پیشه می کند و کمتر دست به تخریب و تهمت پراکنی می زند.
 
اما بهتر است قبل از ادامه بحث نظری در مورد دو پدیده “قدرت” و “خشونت” به چند نمونه اشاره کنم.
آقای محمد نوری زاد در مصاحبه خود با برنامه پارازیت صدای امریکا در برابر این سوال آقای کامبیز حسینی:
 “بسیاری از مخاطبان این برنامه علاقمند هستند بدانند چه جوری است که با این همه نامه های زنجیره ای و انتقادهای تندی که از آیت الله خامنه ای می کنید بیرون از زندان به سر می برید؟ شما همچنان با شجاعت مشغول شکایت از ارکان نظام هستید چرا کاری به کاری شما ندارند؟” پاسخ می دهد:
 
“خب می خواهم همین را الان توضیح بدهم. من شما را داخل زندان می برم. شما ساکت می مانید، من ادامه می دهم. من شیب نوشته هایم در داخل زندان بسیار فراوان تر از بیرون است و متعاقبا تاثیر نوشته هایم در داخل زندان هم فراوان تر بود. حالا هر دویمان بنا به دلایلی از زندان بیرون می آیم. شما سکوت می کنید من همین طور ادامه می دهم. من یک سال و نیم در زندان بودم. داخل زندان من را زدند که ننویس و من نوشتم. فحش های ناموسی دادند و من نوشتم، کتکم زدند، تهدیدم کردند و من نوشتم. مرخصی به من دادند به این شرط که چیزی نمی نویسی و من به محض اینکه بیرون آمدم نوشتم و به زندان برگشتم. شما خب طبیعی است که این کار را نمی کنید و طبیعی است که مرخصی تان ادامه دار خواهد بود. ولی من داخل زندان نوشتم، بیرون زندان نوشتم به محض اینکه توانستم مصاحبه ای کردم. با چنین آدمی فقط دو کار می توان کرد یا زندانی کردن مداوم او و یا حذف فیزیکی او. یعنی با چنین آدمی کار دیگری را نمی توان کرد. یعنی به قول قدیمی ها دیگر این آدم بشو نیست.” 

آقای مصطفی تاجزاده یکی از همین شخصیت های مورد اشاره آقای محمد نوری زاد است، که فعالانه از درون زندان نامه نگاری می کند و با شجاعت به انتقادات خود ادامه می دهد؛ که امیدوارم ایشان و سایر زندانیان سیاسی از حصر و زندان و تبعید آزاد شوند و مانند آقای محمد نوری زاد تا حدودی از مزاحمت های نیروهای امنیتی در امان باشند، به فعالیت های افشاگرانه خودشان ادامه دهند و همانطور که تا کنون نشان داده اند شجاعت عبور از خط قرمزهای این نظام را حفظ کنند.
خوشبختانه آقای کورش زعیم، از شخصیت های جبهه ملی ایران، در ایران زندگی می کند و بنده فقط از طریق فیس بوک در جریان نظرات و نوشته های ایشان هستم. در همین اواخر نیز به مناسبت یکصد و سی و دومین زاد روز دکتر محمد مصدق شخصیت های دیگر جبهه ملی در منزل ایشان گردهم آمده بودند. صادقانه بگویم که به ایشان و امثال آقای کورش زعیم غبطه می خورم و بر او و سایر منتقدان سیاسی داخل ایران صمیمانه درود می فرستم که با وجود فشار ها و مزاحمت های فراوان صدای انتقادی خود را به اشکال مختلف به گوش هموطنان داخل و خارج کشور می رسانند.  
 
بخاطر دارم که همین سوال از محمد نوری زاد که چرا جمهوری اسلامی کمتر مزاحم وی می شود در مورد زنده یاد آقای داریوش فروهر نیز مطرح بود، که چرا جمهوری اسلامی با وجود انتقادات جدی و مصاحبه های پی در پی وی به او کاری ندارد و مانع وی نمی شود، که البته نیروهای امنیتی آنزمان با قتل های زنجیره ای پاسخ دندان شکن و بسیار درد ناکی به این سوال دادند. پاسخی که همه ما خوشبینان را بار دیگر در برابر پدیده دورویه “قدرت مذهبی” و “خشونت و حذف” قرار داد و با این واقعیت مواجه کرد که ماهیت و روش اصلی این نظام همانا قدرت مذهبی از یکسو و خشونت سرکوب (به اشکال مختلف) از سوی دیگر بوده و می باشد.
 
حضور و پیوند دائمی دو پدیده “قدرت” و “خشونت” در نظامهای استبدادی و مشاهده اشکال گوناگون خشونت، حذف و سرکوب در دوران حاکمیت نظام جمهوری اسلامی طبیعتا این سوال را پیش می کشد که اصولا رابطه قدرت و خشونت در نظامهای استبدادی چگونه قابل تفسیر و ردیابی هستند؟ و چگونه می توان روشهای مختلف خشونت و حذف ویا حتی سکوت و چشم بستن در برابر برخی از منتقدین را تفسیر و توجیه کرد؟
 
هانا آرنت کتابی دارد تحت عنوان ” خشونت” ((on violence . وی در این کتاب سعی دارد که بین خشونت و قدرت (power)، با وجودی که ایندو در عالم واقعیت همواره در کنار هم دیده می شوند و گاه مترادف هم نیز بکار می روند، از نظر تئوریک و کلامی تفاوت قائل شود. بعقیده وی، اگرچه دو واژه خشونت و قدرت در روابط انسانی بعضا بجای هم بکار گرفته می شوند، اما ایندو را نمی توان در عالم سیاست و روابط قدرت در عرصه های اجتماعی مثل دو مقوله و کلمه مترادف هم فهمید و بکار برد.
 
البته اگر بحث خشونت و قدرت را در حیطه روابط فردی انسان ها محدود نگاه داریم، شاید بتوان این دو واژه را مترادف هم دید و یا اینکه در کنار هم بکار برد و یا دو روی یک سکه بشمار آورد. اما هنگامی که بحثِ مربوط به این دو پدیده را به دنیای سیاست و روابط اجتماعی و گروهی بکشانیم دیگر نمی توان آنها را با مسامحت و به آسانی دو روی سکه و یا مترادف یکدیگر دید و بکار برد.
 
به همین علت هانا آرنت ترجیح می دهد که این دو مقوله را از یکدیگر جدا سازد و حتی مقابل یکدیگر قرار دهد. وی معتقد است که پدیده قدرت اصل و بنیاد سیاست و سیاستمداری را تشکیل می دهد، و زمانی که پدیده قدرت حضور بلامنازع و قوی داشته باشد لزومی بر بکار گیری خشونت نیست. و بر عکس زمانی که پایه های قدرت در معرض خطر قرار گیرند پدیده خشونت نیز وارد عرصه سیاسی می شود. به سخن دیگر قدرتِ مطلق و بی رقیب نیازی به خشونت ندارد و خشونت همه گیر و گسترده نشانگر ضعف و ناتوانی جدّیِ قدرت حاکم است. بنابراین، از نظر هانا آرنت قدرت و خشونت نمی توانند همزمان حضور داشته باشند.
 
البته این نظریه شاید در عالم تئوری و بحثهای کلامی صحت داشته باشد، اما ما در عالم واقع همواره شاهد ترکیبی از این دو پدیده هستیم. به این معنی که هرگاه پایه های اصلی قدرت در معرض تهدید قرار گیرند، خشونت و سرکوب ظاهر می شوند و در صورت نبود مخالفین جدی و سازمان یافته علیه قدرت سیاسی حاکم خشونت های عریان نیز کاهش می یابند.
هانا آرنت برای روش شدن بحث و برای اثبات نظر خود -و بر خلاف گفته های بسیاری از رهبران انقلابی مانند مائو تسه تنگ که گفته بود قدرت از لوله تفنگ بیرون می آید- پدیده قدرت را فقط در ارتباط با گروه های انسانی قرار می دهد و آنرا صرفا یک پدیده گروهی و سیاسی-اجتماعی می بیند تا یک پدیده فردی.
 
وی قدرت را یک توانایی انسانی البته نه برای یک اقدام فردی، بلکه در ارتباط و هماهنگ با یک گروه و یا آنطور که وی در کتابش می نویسد، در هماهنگی با یک کنسرت تعریف می کند. قدرت زمانی شکل می گیرد و عینیت می یابد که انسانهای منفرد به یکدیگر می پیوندند و یک گروه و نهاد اجتماعی-سیاسی و یا صنفی و طبقاتی، که منافع خاصی را دنبال می کند، بوجود می آورند. همین پدیده اما زمانی که آن گروه موجودیت خود را از دست می دهد و ناپدید می شود از بین می رود و دیگر وجود خارجی ندارد. بعبارت دیگر قدرت از نظر هانا آرنت در ارتباط با گروهی از انسان هایی که بخاطر یک هدف و منافع مشترک با هم متحد شده اند و هوادارانی را نیز بخود جلب کرده اند معنی می یابد.
 
از نظر هانا آرنت تاکید بر پدیده قدرت به معنی نفی زور (force) و توانایی های فردی نیست. وی در این رابطه سعی می کند، در بحثهای نظری خود در باب “قدرت”، تفاوت های اساسی بین توانایی های فردی از یکسو و قدرتِ تولید شده از گروهی از افراد که خود را در یک جریان سیاسی، نهاد اجتماعی و یا دولت سازمان داده اند، از سوی دیگر، تشریح کند. وی در این رابطه تفاوت مهمی می بیند بین انرژی که از یک گروه، یا نهاد اجتماعی و یا دولت ساطع می شود و انرژی ای که در اثر فعالیت های یک فرد منتشر می گردد.
 
قدرت ناشی از یک گروه و هوادارانش قبل از اینکه بر توانایی و استعدادهای فردی استوار باشد بر عوامل روانی و ایدئولوژیکی که به گروه مزبور هویت می دهند متکی است. به همین علت وی تاکید می کند که دو پدیده “قدرت” و “توانایی و زور” را نباید با هم یکی گرفت. زیرا اولی انعکاسی است از روابط درونی یک گروه و دومی بازتابی است از توانایی های طبیعی و فردی هر انسانی که کمتر متاثر از روانشناسی گروهی و منافع جمعی است. برای مثال خطر یک تروریست که مستقلا و با انگیزهای فردی دست به عملیات تروریستی میزند به مراتب کمتر از خطر یک گروه تروریستی سازمان یافته است. و یا در نزد حکومت های استبدادی اهمیت عناصر منتقد منفرد کمتر از یک گروه و جریانِ سیاسیِ مخالف است. شاید بر مبنای نظریه هانا آرنت بهتر بتوان واکنشهای نظام جمهوری اسلامی، بویژه نیروهای امنیتی آن را، در برابر منتقدان و مخالفینش فهمید. بنظر می رسد تا زمانی که یک منتقد و دگراندیش سیاسی و یا عقیدتی به صفت شخصی و به اندازه توانائیهای فردی خویش از درِ مخالفت با سیاست رهبری درآید و پشتوانه های جدی و بالفعل اجتماعی نداشته باشد، میزان تحمل و درجه صبر نیروهای امنیتی ولایت فقیه بالا خواهد بود. اما زمانی که مخالفت ها و انتقاداتِ انسانهایی که قصد عبور از خطوط قرمز این نظام را دارند، نشانه هایی از تبدیل به یک جریان اجتماعی، صنفی و فرهنگی را از خود نشان دهند به سرعت با خشونت های عریان این نظام مواجه و سرکوب می شوند.
 
مسلما آقایان موسوی و کروبی و خانم زهرا رهنورد صرفا بدلیل مخالفت های شخصی اشان با رهبری جمهوری اسلامی همچنان در حصر نگاه داشته نمی شوند، که در این رابطه آقای محمد نوری زاد در نامه هایش با شجاعت تمام بارها مشروعیت آقای خامنه ای را بعنوان رهبر جمهوری اسلامی زیر سوال برده است. آنان سمبلهای سیاسی، آرمانی و حتی روحی و روانی جنبش اجتماعی و همه گیر ضد ولایت فقیه و استبداد دینی حاکم بر ایران هستند، جنبشی که فراتر از جمع کمّی مردم و نیروهای شرکت کننده در آن، کیفیت های جدید را خلق کرد و انرژی های بسیاری را آزاد نمود. و بنابراین تا زمانی که رهبران جنبش سبز از این موقعیت و مقام پا عقب نکشند و بقول مقامات جناح راست سنتی توبه نکنند همچنان در حصر و زیر بار خشونت نیروهای امنیتی باقی خواهند. آنان نمادی از قدرت نمایی اکثریت مردم ایران، به صفت یک جمع و گروه و نه منفردین، در برابر ولایت فقیه بودند و همچنان هستند و به همین دلیل نیز هیچگاه مشمول چشم پوشی و بخشش رهبری این نظام و نیروهای امنیتی آن نخواهند شد.
 
مقابله دائمی گشت های خیابانی ارشاد نیز نمودی از جنگ قدرت بین دو نیروی اجتماعی است. از یک سو نیرویی که بعنوان دنباله رهبری جمهوری اسلامی و سنت گرایان، “بی حجابی” و یا “بد حجابی” را خطر بزرگی برای ثبات نظام اسلامی می بیند؛ و از طرف دیگر زنان و جوانانی که مخالفت با سیاست های فرهنگی و اجتماعی این نظام را وسیله ای برای قدرت نمایی و ابراز وجود می شناسند. که به همین دلیل نیز همواره مشمول کنترل و سرکوب بوده اند.
 
تصور می کنم که منظور من از این بحث روشن شده باشد، ضمن احترام و ارج گذاری بسیار بر همه دگراندیشان و منتقدین این نظام که به صفت فردی و البته با شجاعت تمام در برابر استبداد ولایت فقیه قد برافراشته اند- که وجود تک تک آنها سرمایه های غیر قابل جایگزین برای جنبشهای آزادی خواه و عدالت طلب این مرز و بوم است، باید براین حقیقت نیز انگشت گذاشت که بدون وجود اتحاد و همکاری و بدون تشکل های سیاسی، نهاد های اجتماعی و فرهنگی و صنفی، قدرت سیاسی و دینی حاکم را نمی توان به چالش کشید. مبارزه برای تغییر، مبارزه ایست در عرصه قدرت های اجتماعی، سیاسی، طبقاتی و صنفی، که البته هر اندازه این مبارزه جدی تر شود برای آن بهای بیشتری می بایست پرداخت. این عرصه دیگر Print Friendly, PDF & Emailچاپ متن
تاریخ انتشار : ۵ خرداد, ۱۳۹۳ ۹:۵۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نظام فرسوده، تحول‌خواهی مردم و چالش پزشکیان با هستۀ سخت قدرت!

سازمان ما وظیفۀ خود می‌داند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهن‌مان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمی‌گزیند با حد برآوردن خواست‌های مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاست‌ها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکل‌های مردمی گره خورده است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت

سفر آقای پزشکیان، نفر دوم حکومت اسلامی در ایران؛ به عراق، از مهمترین رویدادهای چند روز گذشته است. عراق با ایران و امریکا روابط گرم و دوستانه‌ای دارد. ایران و امریکا هردو؛ در صحنه سیاسی عراق صاحب نفوذ هستند. عراق میدان مبارزه‌ی نیروهای شبه‌نظامی عراقی مورد حمایت ایران و نیروهای ارتش امریکا مستقر در عراق هم هست.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

نظام فرسوده، تحول‌خواهی مردم و چالش پزشکیان با هستۀ سخت قدرت!

سازمان ما وظیفۀ خود می‌داند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهن‌مان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمی‌گزیند با حد برآوردن خواست‌های مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاست‌ها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکل‌های مردمی گره خورده است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

هفته‌ای که گذشت

دیجی‌کالا و ستاد اجرایی فرمان امام

به مناسبت دومین سالگرد جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی»

روزی که خبر اعدام کامران را شنیدم ( درباره کامران رشیدی )

دولت پزشکیان، مواضع غلط جریانهای سیاسی نسبت به آن

در پهنه شرنگ و شوکران و بچه‌هایی که حالا نیستند