در جریان فراگیرى جهانى پاندمى کرونا، بشریت و سیاست مداران دریافتند که خطر بیماریهاى واگیر یکى از تهدیدات آینده جامعه بشرى است. محیط زیست و تغییرات آب و هوائی امکان جهش ویروسهاى غیرفعال را در راستاى پاندمى هاى آینده بمثابه دو خطر جدى براى جامعه بشرى و سرنوشت جهان بطور جدى مطرح کردەاست. ترامپ اولین کسى بود که اعلام کرد این ویروس چینى است و همواره آن را چینى خطاب کرد، و تمام نهادهاى بین المللى بهداشتى را زیر فشار گذاشت تا آن را چینى اعلام کنند. سازمان بهداشت جهانى هرگز تن به این درخواست ترامپ نداد و براى همین مورد تحریم ایشان قرار گرفت، اما تیوریسین هاى ترامپى و کسانى که راستاهاى سیاست جهانى را ترسیم مى کنند، راستاها و سمتگیریهاى جدیدى را برای مناسبات سیاسى جهان تدوین کردند، و سعى کردند با پاسخ به این سئوال سمتگیرى نوین دنیاى در حال گذار را در حفظ مناسبات عملا موجود بر جهان کنونى توضیح دهند. سئوال این بود آیا دشمن آینده جامعه بشرى که توسط پاندمى ها تحدید مى شود کیست و چیست؟ و چگونه بایستى علیە آن مبارزه شود؟ نهایتا اینکە صف بندى مناسبات بین المللى علیه آن چگونه خواهدبود؟
پاسخى که تیوریسین هاى نیولیبرال براى برون رفت از وضعیت خودویژه جهان کنونى به این سئوال مطرح کردند کمى با پیشینیان خود فرق داشت. پیشنیان بر ایدئولوژى و مناسبات متضاد تاکید داشتند، و کمونیسم، سوسیالیسم و مناسبات سوسیالیستى را بمثابه دشمنان طرح مى کردند؛ اما اینبار برخى قدرتهاى دولتى مستقر بمثابه دشمنان بشریت و آینده جامعه بشرى مطرح شدند.
پاسخ این بود، اگر ویروس کرونا در کشورهاى لیبرال دموکرات شروع مى شد به دلیل اطلاعات آزاد دامنه گسترش آن محدود بود و سریع اقدام مى شد، اما چون در کشور توتالیتر انجام گرفته در نتیجه به خطر جهانى و پاندمى فرا رویید. براى همین آنچه که روندهاى آتى جهانى را سمت مى دهد جبهه لیبرال دموکراسى جهانى علیه توتالیتاریسم و قدرتهاى جهانى توتالیتر (بخوان چین، روسیه و…). است و این روند همچنان در جهان تلاش مى شود که بالاخص توسط امریکا پیش برده شود آنچه که آقاى کشتگر در رابطه با جبهه خیر و شر جهانى مطرح کرده، کپیه بردارى از آن هست. امیدوارم که آقاى کشتگر در مورد نوشته اش تامل کند و چندین باره بیاندیشد.