آقای روحانی! کمتر از یک سال از واگذاری شرکت نیشکر هفت تپه به بخش خصوصی می گذرد. درین یک سال اوضاع واحوال ما کارگران به آنچنان وضعیت رقت انگیزی درآمده است که گفتن ندارد. جدا از مسائل مربوط به خصوصی شدن و نبود امنیت شغلی و روانی، تاخیرهای مکرر در پرداخت حاصل دسترنجمان که همگی برای ما کارگران مهم و حیاتی هستند، با این حال مالکین جدید بعلت نداشتن هیچگونه تجربه ای در زمینه مسائل مربوط به نیشکر، آینده شغلی همه ما در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. اینکه نمی دانیم در آینده چه سرنوشتی در انتظار ماست. دست شما درد نکند با این واگذاریتان به بخش خصوصی. نیشکر هفت تپه که بزرگترین شرکت و منبع ارتزاق شمال خوزستان بود و حتا از استانهای مجاور هم در آن مشغول بکار بودند، و یک زمانی در آن می توانستی امید و شور حال زندگی را پیدا کنی و همچنین یکی از عوامل مهم واساسی تغییر چهره منطقه از فقر و فلاکت بود، امروز به آنچنان حالت نزاری افتاده است بطوریکه همه کارگران با درخواست بازنشستگی پیش از موعد بر اساس طرح زیان آور می خواهند از این همه آشفتگی وبی فردایی بگریزند. این در حالیست که در سالهای نەچندان دور، اگر نزد یک کارگر آرزوی بازنشسته شدنش را کردن، یک فحش به حساب می آمد. من به چشم خویش کارگری را دیدم با اینکه یک هفته قبل به او خبر بازنشسته شدنش را داده بودند، با این حال هر روز صبح بر سرکار خود حاضر می شد، و دست آخر دست به دامن نیروی انتظامی شدند. شاید اینها که می گویم برای شما مسخره باشد. اما برای یک کارگر، نگاه به شغل فقط از جنبه حقوق و معیشت نیست، بلکه کار بخش مهمی از زندگی اوست. بهترین خاطرات زندگی در بهترین سنین عمر در حین کار اتفاق می افتد. خود من زمانیکه تنها به صرف فعالیت کارگری بعد از زندان و سه سال اخراج، با این حال هر یکی دو هفته به مزارع نیشکر می رفتم گویی بدنبال پیدا کردن گمشده ام بودم. هر گوشه اش برایم خاطره بود، اما در این جا این روحیه و این امید از بین رفته است. گویی الان تبدیل به جهنمی شده است که همه فقط به فکر فرار از آن هستند. دست شما درد نکند که شرکت نیشکر را واگذار کردی و ما را به امان خدا رها کردی. در حالیکه بسیار از مدیران دولتت حقوقهای چند صد میلیونی می گیرند و فرزندانشان سوار ماشینهای پورشه و مازاراتی و امثالهم می شوند، دست شما درد نکند ما هنوز چندر غاز حقوق پایینتر از خط فقر مرداد ماهمان را نگرفته ایم. و در حالیکه کارفرمایان با تاخیر در پرداخت حقوقمان به بهانه های مختلف که همه این بهانه ها در راستای کسب سود بیشتر است، اما من کارگر نمی توانم برای فرزند یک ماهه ام یک قوطی شیر بخرم. با اینکه شاغل هستم، اما با این تاخیرها نمی توانم بچه ام را دکتر ببرم. یا یکی نمی تواند پول توجیبی فرزند سربازش را تامین کند و دیگر خواسته های کوچک. دست شما درد نکند ما گدای حقمان شده ایم. آیا از حال و روزمان خبر دارید؟ حداقل اگر به اخبار ایلنا هم التفاتی داشته باشید می دانستید که در هفت تپه هر ماه برای نقد کردن حقوق باید اعتصاب کرد. کلی اعصاب و روان آدمی خط خطی می شود تا حقوقی پرداخت گردد. تازه این مسئله فقط منحصر به هفت تپه نیست، متاسفانه در دیگر جاها هم اوضاع بدین منوال است، و شاید هم بدتر.اگر در قانون کار، قرارداد دائم و قرارداد موقت پیش بینی شده است، دست شما درد نکند که قرار داد سفید امضا را توسط کارفرمایانت باب کردی تا هروقت که خواستند و با هر بهانه ای و یا حتا بدون هیچ گونه بهانه ای کارگران را اخراج سازند تا این کارگران از نان شب بیفتند و هیچ فریاد رسی هم نداشته باشند. تازه دولتت به این هم اکتفا نکرده است و قصد دارند که برخی از مواد قانون کار که اندکی به نفع کارگر است را به ضررش تغییر دهند، دست مریزاد اقای روحانی! نمی خواهم وعده ها را بیادتان بیاورم چون که ما وعده سر خرمن زیاد شنیده ایم، و وعده های شما هم رویش. با این حال تحقق وعده هایتان پیشکش! لطفا اوضاعمان را بدتر از قبل نکنید!