کارشناسان دوبارە از روند صعودی تورم در ایران می گویند، و در مورد آن هشدار می دهند. در حالیکە مطهری از زیانها و فشارهای سپاە و ارگانهائی مانند بنیاد مستضعفان و غیرە بر اقتصاد ایران می گوید، بخشهائی کە از توان رقابتی بخش خصوصی بشدت کاستەاند و هر آنگاە خواستەاند خواستەهای خود را بر دولت و بخش دولتی اقتصاد تحمیل کردەاند، روزنامە شرق طی گزارشی از بازگشت تورم دو رقمی بە اقتصاد ایران می گوید، بازگشتی کە از آذرماە شروع شد. این روزنامە بویژە از تاثیرات خطرناک بالارفتن قیمت دلار و تاثیرات شدید آن بر بازار خوراک، پوشاک و مسکن می گوید. تاثیراتی کە از هم اکنون نمایان گشتەاند و در مورد تاثیرات بیشتر آن در آیندە بر زندگی اقشار و طبقات پائین جامعە هشدار می دهد. این گزارش معقتد است کە اقتصاد ایران بشدت دلاریزە است و گرایش اقتصاد ایران بر خلاف دوران دولت یازدهم کە در آن تورم مهار شد، دوبارە بە سمت افزایش تورم تمایل نشان می دهد.
در دی ماە ما شاهد خیزش های مردمی علیە وضعیت بد اقتصادی کشور بودیم کە در جریان آن شعارها هم چنین کل ساختار نظام جمهوری اسلامی را نشانە گرفتند.
واقعیت این است کە بە علت هزینەهای سرسام آور جنگی در منطقە، لحاظ کردن بخش بسیار مهمی از بودجە کشور بە نهادهای نظامی و فرهنگی، آشفتگی در ساختار اقتصادی کشور کە در آن بخش نظامی و ارگانهای موازی کە حساب پس دە نیستند، و البتە با پائین آمدن قیمت نفت کە منبع اصلی درآمد ایران محسوب می شود، کشور علیرغم تغییرات مثبتی کە دولت یازدهم بعد از پایان دوران احمدی نژاد انجام داد، با شرایط بسیار دشواری مواجە شدە است. در این میان، افزایش فشارهای حساب شدە دولت ترامپ بر ایران کە برجام را بە گروگان و یا بهتر بگوئیم بە بازی گرفتە است و از این طریق علیرغم ادامە کجدار و مریض آن، اقتصاد ایران را بنوعی در حالت انتظار قرار دادە است، بازشرایط را از آنچە کە هست بدتر کردەاست.
ظاهرا جمهوری اسلامی برای خلاصی از این وضعیت، بویژە احتمال دوبارە خیزشها، باید راە چارە بیاندیشد کە می توان در صورت ارادە بە انجام آن، این راە چارەها را بە کوتاە مدت و دراز مدت تقسیم کرد.
در کوتاە مدت ظاهرا باید از جملە بە خودداری از گران تر کردن حاملهای انرژی، تخصیص بیشتر بودجە بە بخش عمرانی، تخصیص بیشتر یارانە بە ضعفا بپردازد، و در دراز مدت از جملە در دو حوزە کلان تغییر ایجاد کند، کە یکی بازنگری در سیاستهای کلان منطقەای، از جملە گسترش نفوذ خود از طریق جنگ، و نیز بە یکدست کردن اقتصاد ایران از طریق تحت کنترل درآوردن بخش نظامی و ارگانهای غیر رسمی بپردازد.
البتە می توان گفت کە مورد اول امکان پذیر است اما مورد دوم تقریبا بویژە در شرایط حال امکان ناپذیر. زیرا نە جنگ در سوریە و یمن هنوز پایان یافتە است و نە نظر رهبر نظام بر کنترل نیروهای نظامی و غیر رسمی اقتصاد هست. حتی می توان گفت کە بعلت ادامە دخالتهای ایران در منطقە، تنش در روابط با آمریکا، و چند گانگی مراکز اقتصادی از لحاظ نیروی سیاسی کنترل کنندە آن، حتی راە کارهای کوتاە مدت هم تاثیرات آن چنانی نخواهند داشت.
واقعیت این است کە هم اکنون ایران در آستانە الزام تغییر در ساختارهای کلان قرار گرفتە است. جمهوری اسلامی یا آن را می پذیرد، یا اینکە بیشتر بە منجلاب بحران ها فرو خواهد رفت. ورود نیروی سوم بە عرصە سیاست ایران، کە در اعتراضات اخیر شاهد آن بودیم، ورودی کە خیابان را جولانگاە خود قرار داد و گفتمان دیگری را در شعارهایش انعکاس داد را نە می توان نادیدە گرفت و نە با سرکوب برای همیشە خفە کرد.
با این وضعیت، آنان باز خواهند گشت. همین فردا!