چند وقت پیش ملت با چوب و سنگ، سگ و گربهها را میزدند؛ ولی الآن میبینیم برایشان کنار پیادهرو غذا میگذارند و کلی انجمن برای نگهداریشان ایجاد شده است. … همین چند وقت پیش یک نفر که موهایش عجیب بود، تیکهبارانش میکردیم؛ ولی الان میگوییم دوست دارد این تیپی باشد، مدل موهایش چه ضرری به ما میرساند؟!
همین چند وقت پیش تا همسایهمان مهمانی میگرفت زنگ میزدیم ۱۱۰؛ ولی الان میگوییم بگذار شاد باشند و به آنها میگوییم لطفاً ساعت ۱۲ شب تعطیلش کنید و همسایهمان هم ۱۲ نشده تعطیل میکند! … همین چند وقت پیش هر خرافاتی میگفتند قبول میکردیم و به دیگران هم انتقالش میدادیم؛ ولی الان هر حرفی را که میشنویم، نخست میاندیشیم و یا میگوییم منبع معتبرش را اعلام کن! همین چند وقت پیش برای پرسپولیس و استقلال، دست به یقهی رفیق چند سالهمان میشدیم؛ ولی الآن از توهین حتی به تیم رقیب ناراحت میشویم!
همین چند وقت پیش کسی نظر مخالفی داشت غوغا به پا میکردیم؛ ولی الآن میگوییم خب نظرش این است؛ هر کسی نظرش برای خودش محترم است! … تا همین چند وقت پیش در روزهای تعطیلی ، پارکها و جنگل تبدیل میشدند به سفرهای از زبالههای رنگارنگ؛ اما الان بیشتر مردم وقتی میخواهند بساطشان را جمع کنند علاوه بر زبالههای خود، زبالههای دیگران را هم جمع میکنند و با خود میبرند. … همین چند وقت پیش بچهدار که میشدیم، پدربزرگ و مادربزرگ سریع خواب میدیدند، یکی آمده تو خوابشان و گفته نام بچه را فلان بگذارید و ما هم خوشحال میشدیم و میگذاشتیم. ولی الان آن نام زیبایی که دلمان بخواهد را روی بچهمان میگذاریم!
آهسته آهسته داریم تغییر میکنیم و به اصل و سرشت و تمدن خودمان برمیگردیم و اینها همگی از نشانههای باشعور شدن ماست. این یعنی رسیدن به گوهر مدرنیته و عبور از دوران نادانی و خرافات با وجود همه محدودیتها، و اینها یعنی به بلوغ فرهنگی رسیدن. شاید هنوز خیلی راه مانده تا به جامعهی ایدهال برسیم، ولی همین که آغاز کردهایم خیلی خوب است، خیلی خیلی هم خوب است!
مرتب نگوییم ایرانیها فلان هستند. ایرانی یعنی من، یعنی تو! تو وقت بزار، مطالعه کن، رفتارهای اجتماعیِ نامناسبت را اصلاح کن و به من هم یاد بده که همین کار را بکنم، با مهربانی، با آرامش، با معلمی و مُدَرِسی کردن و با لحنی انسانمحور و همین کفایت میکند.