دوماه پیش ارزیابی و پیشبینی کردم سپاه اسب قدرت را برای پیروزیِ سعید محمد زین کرده، و بهسوی پاستور روانهاش میکند. ارزیابی و پیشبینیام درست از آب در نیامد. باری از خودم انتقاد میکنم، ولی درست نمیدانم خود را از نوشتن باز دارم.
آرایشِ میدانِ انتخابات ۱۴۰۰ از سویِ حاکمیت
اکنون آرایشِ میدان روشن است و همه متوجه شدهاند که “بیتِ رهبری”، یا آنچه که “نظام” خوانده میشود، اسبِ پیروزی را برای ابراهیم رئیسی زین کرده است.
کسی که حاکمیت میخواهد بر کرسیِ ریاستجمهوری بنشاندش یک قاتل است. رئیسی یکی از سه قاتل اصلی فاجعۀ ملیِ ۶۷ است، فاجعۀ قتلِ عام هزاران زندانی سیاسی. رئیسی سال ۱۳۶۷ حکم قتل هزاران زندانی سیاسی را صادر کرده که دوران محکومیتِ قضاییِ خود را در زندان میگذراندند. شماری از آنها حتی دوران محکومیتشان به پایان رسیده ولی هنوز آزاد نشده بودند. کوشش برایِ رئیسجمهور کردنِ قاتلِ هزاران انسان ریشخند به کرامتِ انسانها است. کوشش برایِ رئیسجمهور کردنِ رئیسی خوار شمردنِ انسانیت است.
گرایشِ نیرومند به عدمِ شرکت در انتخابات ۱۴۰۰
در اردوگاهِ مردم نشانههایِ زیادی وجود دارند مبنی براینکه بخش بسیار بزرگی از مردم رویِ خوشی به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نشان نخواهد داد، از آن روی خواهد گرداند و پایِ صندوقهایِ رای نخواهد رفت. برخی ارزیابیها و نتیجۀ برخی آمارگیریها نشان میدهند که میزان مشارکت شاید بیش از ۳۵درصد نباشد.
آرایش میدان انتخابات مردم را بهسویی میکشاند که برایِ گریز از این تحقیر که رئیسجمهور شدن قاتلِ فرزندانشان، قاتلِ خواهران و برادرانشان، قاتلِ پدر و مادرشان، قاتلِ هزاران هممیهنشان،… بهپایِ شرکتِ آنها در انتخابات نوشته شود، میدانِ انتخابات را برایِ پایگاهِ بیست درصدیِ “نظام” خالی کنند! افزون بر آن انگیزههای گوناگون دیگری برای شرکت نکردن در انتخابات ریاستِ جمهوری ۱۴۰۰ وجود دارند که طیف گستردهای از گرایشها از “تغییر حکومت” گرفته تا “تغییر در حکومت” را میپوشانند.
– شرکت در هر انتخاباتی بهسودِ حاکمیت است و به درازتر شدن دورانِ حکومتِ جمهوری اسلامی در ایران یاری میرساند،
– تنها هنگامی که امکان انتخابات آزاد و رقابتی و بدون دخالت شورای نگهبان در ایران فراهم آید و برگزار شود شرکت در آن درست است،
– همۀ کسانی که در جمهوری اسلامی نامزد انتخابات میشوند مانندِ هماند،
– در حکومتِ جمهوری اسلامی رئیسجمهور بیش از یک تدارکاتچی نیست،
– …
تیغِ نظارتِ استصوابی امکانی برای شرکت باقی نگذاشته است.
آیا میتوان ایران را از تحقیر ریاستجمهوریِ رئیسی رهاند؟
“بیتِ رهبری” میکوشد به مردم بباوراند نتیجۀ انتخابات از هماکنون روشن است. گرایشِ غالب بینِ مردم نیز پشت کردن به صندوقهایِ رای است. همکنشیِ این دو رویکرد در انتخاباتِ کنونی دستاوردی جز ریاستجمهوری قاتلِ هزاران ایرانی بر ایران نخواهد داشت.
ولی آیا بهراستی چارهای جز پذیرشِ شکست و تن دردادن به سرشکستگیِ ریاستجمهوریِ رئیسی نیست؟ آیا بهراستی برایِ فرار از این چنبرۀ تباهِ تباهیزا هیچ راهی نمانده است؟
من ناامید نیستم. کشورِ ما ایران کشور شگفتیهاست! مردمِ ما سختکوشند و راهیاب. رازِ ماندگاریِ چندین هزارسالۀ ایران نیز همین است. از گذشتههایِ دور نمیگویم، همین ۲۴ سال پیش مردم ایران در آستانۀ پیروزیِ کسی که با شعارِ “ذوب در ولایت فقیه” پا به میدانِ انتخابات گذاشته بود، خاتمی را با ۲۰ میلیون رای به کرسی ریاستجمهوری نشاندند، خاتمیای که آن زمان در میان مردم شناخته شده نبود. رای دور دوم ریاستجمهوریِ خاتمی، بیگمان رای مثبت به خاتمی بود ولی رایِ دورِ نخست رای مثبت به خاتمی نبود، رای منفی به شعار “ذوب در ولایت فقیه” بود.
امیدِ بسیار دارم که مردم راهی برایِ دورکردنِ رئیسی از کرسیِ ریاستجمهوری خواهند یافت.
۱۱ خرداد ۱۴۰۰