هدف اصلی حضور نظامی جمهوری اسلامی از صرف هزینه دهها میلیارد دلاری و تلفات سنگین انسانی در سوریه، ایجاد کریدور زمینی از تهران تا شرق دریای مدیترانه بود بعنوان شاهرگ ارتباط زمینی هلال شیعه درمنطقه. ایجاد هلال شیعه، این راه کار استراتژیکی از بدو استقرار جمهوری اسلامی تدوین شده و در دوره زمامداری تمامی دولت مردان نظام و با صرف هزینه های سنگین، و به مخاطره انداختن منافع و مصالح ملی ایران به اجرا درآمد. هدف دیگر جمهوری اسلامی در سوریه محو و نابودی کشور اسرائیل می باشد. سیاستی که همیشه از سوی رهبران نظام از خمینی تا خامنه ای با صدا بلند فریاد بیان شده است. این هدف با شناخت از ابعاد کمی و کیفی حضورنظامی در سوریه، که فراتر از نقش مستشاری اعلام شده از سوی رژیم است، با استقرار صدها موشک و دیگر سلاح های تهاجمی در سوریه، که کاربردی در جنگ داخلی خونین سوریه ندارد، به وضوح دیده می شود. این موشکها و تشکیل ارتش دهها هزار نفری زیر فرماهدهی مستقیم ژنرال سلیمانی و سپاه قدس، برای هدف دیگری به سوریه برده شده اند.
اگر ظاهرا حضور نظامی گسترده جمهوری اسلامی در سوریه، مادام که سوریه درگیر جنگی داخلی بود قابل توجیه باشد، اکنون که این جنگ به پایان خود نزدیک می شود، و دولت سوریه از جمله با کمک روسیه و ایران و حزب الله به پیروزی رسید، ادامه آن دیگر پذیرفتنی نیست. در این مرحله نه فقط غرب، اسرائیل، عربستان و دیگر کشورهای عربی با ادامه حضور نظامی ایران مخالف می باشند، بلکه روسیه “متحد استراتژیک” ایران، دولت سوریه و حتی ترکیه هم با آن مخالف می باشد.
روسیه در بعد جهانی سیاست می کند و اهدافش و منافع اش را در منطقه، از جمله رابطه خود با متحدین منطقه ای اش را با الویت های سیاست جهانی تنظیم می کند. برای روسیه رابطه با اسرائیل و کشورهای عربی اهمیت زیادی داشته و سیاست هایی را اعمال نخواهد کرد تا این رابطه بخطر افتد. حضور گسترده نظامی ایران در سوریه، مانع نزدیکی بیشتر روسیه با کشورهای عربی و اسرائیل بوده و با منافع روسیه در تضاد می باشد. بی جهت نیست که اسرائیل با چراغ سبز روسیه می تواند پایگاهای نظامی جمهوری اسلامی را در سوریه بمباران کند. این سیاست از زبان پوتین، بخصوص وقتی که مهماندار بشار اسد است، “اکنون شرایط برای آغاز «فرایند سیاسی» در این کشور مساعد است و این امر میتواند به خروج نیروهای مسلح خارجی منجر شود.” و با صراحت بیشتر از سوی الکساندر لاورنتینف نماینده ویژه پوتین بیان شد وقتی که می گوید “منظور آقای پوتین «شامل تمامی واحدهای نظامی خارجی در سوریه، از جمله آمریکا، ترکیه، حزبالله (لبنان) و البته ایران است.” بیان شده است. برای روسیه تضمین چند ده ساله برای حفظ پایگاه نظامی در لازقیه، و حضور فعال در منطقه مهم خاورمیانه هدف اصلی است. و همه شواهد نشان از آن دارد که این تضمین را گرفته و تلاش خواهد کرد تا رابطه خودرا با کشورهای عربی تحکیم کرده و گسترش دهد.
سوریه کشوری عربی با جمعیتی اکثرا سنی مذهب است. سیاست منطقه ای سوریه بعد از جنگ داخلی با سوریه درگیر جنگ تفاوت خواهد داشت. در میان و بلند مدت راه کار استراتژیک سوریه بازگشت به جهان عرب است. برای باز سازی سوریه نابود شده از جنگ داخلی به صدها میلیارد دلارسرمایه نیاز است. چه کشوری توان سرمایه گذاری و کمک به سوریه را در این ابعاد خواهد داشت؟ این کشور روسیه نیست، روسیه می خواهد از این سرمایه گذاری سود ببرد و سود هم خواهد برد. اما روسیه با توجه به امکانات اقتصادی اش توان سرمایه گذاری در چنین بعد وسیع ای را ندارد. جمهوری اسلامی هم ، با توجه به تحریم های امریکا و مشکلات بیشمار اقتصاد بیمارش، این توان را ندارد. پس تنها می ماند عربستان و دیگر کشورهای ثروتمند عربی و جهان غرب. علاوه بر این سوریه بعد از جنگی ویرانگر داخلی احتیاج به آرامش دارد. آرامش هم در داخل و هم در مرزهایش. به همین دلیل خواهان تنش با کشور اسرائیل با آن قدرت نظامی قدرتمندش که پیشتیبانی استراتژیک تمامی غرب را هم دارد، نیست. آیا ادامه حضور نظامی گسترده ایران در سوریه، به این اهداف بلند مدت ودستیابی به سرمایه و کمک های صدها میلیارد دلاری کمکی خواهد کرد؟ پاسخ منفی است.
ترکیه، اگرچه همسویی هائی را با جمهوری اسلامی در منطقه پیدا کرده است. آما جمهوری اسلامی را بچشم رقیب نگاه کرده و خواهان قدرت گیری بیشتر ایران در منطقه نیست. جمهوری اسلامی در عراق، لبنان، یمن، قطر و سوریه نفوذ زیادی کسب کرده است. دو تا از این کشورها بیشترین مرز مشترک با ترکیه را دارند. دو کشوری که ترکیه در آنها خواهان ایفای نقش می باشد. اگر توجه کنیم که رابطه ترکیه با کشوهای عربی هم در فصل بهاری نبوده و تیره است، در آنصورت ترکیه هم خواهان خروج نظامی ایران از سوریه می باشد.
به همه دلایل گفته شده در بالا، اگر فشارهای سیاسی و اقتصادی بخصوص امریکا، و کم رنگتر از سوی اروپا به جمهوری برای بازکشت به مرزهای داخلی ، اضافه گردد، راهی برای جمهوری اسلامی جزعقب نشینی نظامی از سوریه باقی نمانده است. شاید حداکثر و با کمک متحدین اروپائی جمهوری اسلامی ،امکان ادامه حضورنظامی نمادین و برای مصرف داخلی داده شود، بیشتر نه.