چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۳:۳۴

چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۳:۳۴

بازجویی‌های بیژن جزنی
ما در گذشته بارها دیدیم که در جایی که مبارزات سیاسی مردم به حدی می‌رسد که امکان دریافت حقوق ثابتی برای آن‌ها می‌کند و به‌اصطلاح، به‌صورت یک نیروی سیاسی دائمی...
۲۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: فصلنامه «مطالعات تاریخی» شماره ۵۷ - تابستان ۹۶
نویسنده: فصلنامه «مطالعات تاریخی» شماره ۵۷ - تابستان ۹۶
از هُولوکاست تا غَزه,بازاندیشی در « تَکینگی شَر» و مسئولیت انسانی
اکنون پرسشی تلخ و دردناک پیش می‌آید: آیا تجربه‌ی تاریخی یهودیان اروپا، که در حافظه جمعی بشریت به عنوان نماد «تکینگی شر» ثبت شده، اکنون خود به ابزاری برای توجیه...
۲۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
همۀ آن‌ها برای من خاطره‌اند!
شکی نیست که خود دیکتاتوری شاه عامل بسیار مهمی بود. تا زمانی که امکان فعالیت علنی وجود داشت، ما در همه‌ی آن‌ها فعال بودیم و بحث‌هایی هم می‌شدند. اما وقتی...
۲۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: مجید کیانزاد
نویسنده: مجید کیانزاد
به مناسبت پنجاهمین سالگرد گلوله‌باران بیژن جزنی و یارانش
ساواک مطابق معمول، با وقاحتی تمام، مدعی شد که این افراد در جریان فراری نافرجام هدف گلوله قرار گرفته‌اند. اما مدارک و شواهد موجود، و بعدها اسناد رسمی خود ساواک،...
۲۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
دفاعیات حسن ضیا ظریفی در بیدادگاه نظامی – بخش دوم
اکنون بیش از هر زمان دیگری، قلبم سرشار از محبت و عاطفه‌ی نیرومندی‌ست که به همه مردان و زنان هم‌وطنم که در این سرزمین پهناور پراکنده‌اند، پیوند می‌دهد. من، اگرچه...
۲۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: دکترابوالحسن ضیا ظریفی
نویسنده: دکترابوالحسن ضیا ظریفی
دفاعیات حسن ضیا ظریفی در بیدادگاه نظامی – بخش نخست
در یک مصاحبه کتبی که با من انجام شد، صراحتاً نوشتم: که مهم‌ترین مسئله در کشور، مسئله آزادی و دموکراسی است. پیشرفت و ترقی واقعی مملکت، تکامل واقعی جامعه ایرانی،...
۲۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: دکترابوالحسن ضیا ظریفی
نویسنده: دکترابوالحسن ضیا ظریفی
چرا علیه حجاب شوریدم
این کتاب را مینویسم تا همه بدانند که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، زنان چگونه زیستند. مینویسم تا آیندگان و فرزندان مان دستاوردهای آمیخته با رنج و خون ما را پاس...
۲۵ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: صدیقه وسمقی
نویسنده: صدیقه وسمقی
غزه

از هُولوکاست تا غَزه,بازاندیشی در « تَکینگی شَر» و مسئولیت انسانی

اکنون پرسشی تلخ و دردناک پیش می‌آید: آیا تجربه‌ی تاریخی یهودیان اروپا، که در حافظه جمعی بشریت به عنوان نماد «تکینگی شر» ثبت شده، اکنون خود به ابزاری برای توجیه شکل تازه‌ای از نابودی یک ملت دیگر بدل شده است؟ آیا هولوکاست، به‌جای آن‌که درسی اخلاقی و تعهدی جمعی علیه تکرار فاجعه باشد، به پوششی برای یک جنایت نوین تبدیل شده است؟

از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نوار غزه به صحنه‌ی یکی از بی‌رحمانه‌ترین عملیات‌های نظامی سده‌ی بیست‌ویکم بدل شده است؛ سرزمینی کوچک اما پرجمعیت که اکنون، بیش از هجده ماه است در محاصره‌ای کامل، زیر آوار و بی‌پناه، تشنه و سفره ای تهی، نظاره‌گر مرگی آرام، تدریجی و برنامه‌ریزی‌شده است—و در این میان، جامعه‌ی جهانی در سکوتی سنگین و معنادار، تنها تماشاگر مانده است.

از همان روزهای آغازین، زبان مقامات رسمی اسرائیل لحن تهدیدآمیز و غیرانسانی به خود گرفت؛ واژه‌هایی چون «محاصره کامل»، «قطع همه منابع حیاتی»، و توصیف اهالی غزه به عنوان «حیوان‌صفت» نه فقط نشانه‌ای از لحن بی‌رحمانه جنگی، بلکه پژواکی آشنا از تبلیغات پیشا-هولوکاست است. گویی تاریخ، خود را در قالبی وارونه تکرار می‌کند؛ این‌بار قربانیان دیروز، در جایگاه متهمان امروز.

در این میان، اسناد منتشرشده از سوی نهادهای حقوق بشری و بین‌المللی، چون دیوان بین‌المللی دادگستری و دادگاه کیفری بین‌المللی، بر میزان بی‌سابقه‌ تلفات غیرنظامی، نابودی زیرساخت‌های حیاتی، و شواهدی دال بر نسل‌کشی تأکید می‌کنند. در کنار این داده‌ها، گزارش‌هایی هولناک از گورهای دسته‌جمعی، اعدام‌های میدانی، کشته‌شدن امدادگران، و استفاده از تجهیزات سنگین برای دفن اجساد زخمی‌ها، بُعد تازه‌ای از جنایت را برملا می‌سازد؛ جنایاتی که در سکوت بسیاری از “شهروندان جهانی”، نه‌تنها نادیده گرفته شده، بلکه گاه توجیه نیز می‌شود.

اکنون پرسشی تلخ و دردناک پیش می‌آید: آیا تجربه‌ی تاریخی یهودیان اروپا، که در حافظه جمعی بشریت به عنوان نماد «تکینگی شر» ثبت شده، اکنون خود به ابزاری برای توجیه شکل تازه‌ای از نابودی یک ملت دیگر بدل شده است؟ آیا هولوکاست، به‌جای آن‌که درسی اخلاقی و تعهدی جمعی علیه تکرار فاجعه باشد، به پوششی برای یک جنایت نوین تبدیل شده است؟

 

از منظر اخلاقی، آنچه در غزه می‌گذرد، ما را به بازاندیشی در مفاهیمی چون « تَکینگی شر»، «حافظه تاریخی» ، و «مسئولیت انسانی» فرامی‌خواند. زیرا اگر هولوکاست به‌راستی آن نقطه فرجامین شر بوده است، باید معیار ما برای سنجش و واکنش به دیگر فجایع باشد، نه دستاویزی برای توجیه آن‌ها. و اگر حافظه تاریخی، حافظه‌ای انتخابی و گزینشی باشد، آن‌گاه خطر تکرار شر، نه فقط ممکن، بلکه محتمل خواهد بود.

تلفات انسانی در نوار غزه از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۱۰آوریل ۲۰۲۵
وضعیت غزه پس از ۱۸ ماه جنگ به یک فاجعه انسانی بی سابقه تبدیل شده است. تلفات انسانی شامل ده ها هزار کشته و مجروح، همراه با ویرانی سیستماتیک زیرساخت ها، بحران های بهداشتی و گرسنگی گسترده، زندگی ۲.۳ میلیون ساکن این منطقه را به «جهنم روی زمین» (به گفته سازمان ملل) بدل کرده است . این بحران نیازمند اقدام فوری جامعه بین المللی برای توقف جنگ و ارسال کمک های بشردوستانه است.

گزارش‌ها حاکی از آن است که اسرائیل در ماه‌های اخیر، سیاست خود در قبال نوار غزه را تغییر داده و به‌جای تمرکز صرف بر عملیات نظامی، به نوعی «مهندسی جمعیتی» روی آورده است؛ سیاستی که با هدف تغییر بافت جمعیتی و جغرافیایی این منطقه دنبال می‌شود. ارتش اسرائیل با صدور مکرر دستورات تخلیه، مردم غزه را به کوچ‌های اجباری پیاپی وادار کرده، به‌طوری‌که ساکنان هنوز در محل جدید خود مستقر نشده‌اند که ناچار به ترک آن و حرکت به منطقه‌ای دیگر می‌شوند. این جابجایی‌های مکرر نه‌ تنها آرامش مردم را سلب کرده بلکه موجب بروز خستگی روانی، بحران انسانی گسترده و بی‌سابقه‌ای در منطقه شده است.

در همین راستا، و در کنار فشارهای میدانی، اخیراً اخباری منتشر شده مبنی بر تأسیس یک اداره جدید توسط ارتش اسرائیل با هدف «تسهیل مهاجرت اختیاری» ساکنان غزه. این اقدام، همزمان با سخنان دونالد ترامپ که پیشنهاد کرده بود غزه به منطقه‌ای مشابه “ریویرا” تبدیل شود، بسیاری از تحلیلگران را به این باور رسانده که اسرائیل در حال پیاده‌سازی طرحی گسترده برای تخلیه تدریجی و دائمی غزه است؛ طرحی که با واژه «اختیاری» توجیه می‌شود، اما در واقع با استفاده از زور، فشار نظامی، روانی و شرایط غیرقابل زیست، به مهاجرت اجباری مردم دامن می‌زند.

۱. آمار کلی کشته شدگان
– ۵۰,۷۵۲ نفر بر اساس گزارش وزارت بهداشت فلسطین در غزه (تا ۷ آوریل ۲۰۲۵) .
– ۱۱۵,۴۷۵ مجروح در همین بازه زمانی ثبت شده است .
– ۱۷,۰۰۰ کودک در جریان حملات کشته شدهاند .
۱۱۰,۰۰۰+ مفقود، شامل اجساد زیر آوار و افرادی که وضعیت شان نامشخص است .

۲- تلفات بر اساس گروه های سنی و جنسیتی
– کودکان: بیش از ۱۷,۰۰۰ کودک (از جمله ۱۷۱ نوزاد) جان باخته اند .
زنان و سالمندان: حدود ۷۰ درصد از قربانیان غیرنظامی را زنان، کودکان و سالخوردگان تشکیل می‌دهند.
جوانان: هزاران نفر از جوانان در جریان حملات هوایی و زمینی کشته یا مجروح شده‌اند، اگرچه آمار دقیقی بر اساس تفکیک سنی در گزارش‌ها ارائه نشده است.

۳. آمارهای متناقض و واکنش های بین المللی
اسرائیل و آمریکا آمار وزارت بهداشت غزه را زیر سؤال برده اند، اما سازمان هایی مانند سازمان بهداشت جهانی (WHO) و سازمان ملل این داده ها را معتبر میدانند .
– در جنگ ۲۰۱۴، اختلاف آمار وزارت بهداشت غزه و سازمانهای مستقل تنها حدود ۵٪ بود، که نشان دهنده دقت نسبی این
آمارهاست .

صدمات اجتماعی و بحران های انسانی در غزه:
۱- تخریب زیرساخت ها

– ۷۵٪ از شهر غزه و ۶۹.۳٪ از شمال غزه به طور کامل ویران شده اند .
– ۱۱۴ بیمارستان و درمانگاه تخریب یا آسیب دیده اند .
– ۹۵٪ مدارس غیرقابل استفاده شده اند و ۶۳۰,۰۰۰ دانش آموز از تحصیل محروم مانده اند .
– ۸۱۴ مسجد و ۳ کلیسا تخریب شده اند .

۲. بحران بهداشت و درمان
– تنها ۱۱ بیمارستان از ۳۶ مرکز درمانی فعال باقی مانده اند .
– شیوع بیماریهای عفونی مانند وبا به دلیل کمبود آب آشامیدنی سالم و تجمع فاضلاب گزارش شده است .
– کمبود دارو و تجهیزات پزشکی منجر به قطع عضوهای غیرضروری و مرگ بیماران شده است.

۳. گرسنگی و کمبود منابع
– ۲.۲ میلیون نفر با ناامنی غذایی شدید مواجه اند و قحطی در غزه «ساخته دست بشر» توصیف شده است .
– ۹۰٪ جمعیت به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارند .
– قیمت مواد غذایی تا ۳۰۰٪ افزایش یافته است.

۴- آوارگان و بی خانمان ها
– ۱.۵ میلیون فلسطینی (۷۰٪ جمعیت غزه) آواره شده اند .
– بسیاری در چادرهای موقت یا مدارس تخریب شده زندگی میکنند.

۵. تأثیرات روانی و اجتماعی
تروماهای خاموش: روان رنج‌دیده‌ی غزه در زیر آوار جنگ، گرسنگی و آوارگی ۱۲,۶۳۳ کودک دختر و ۱۳,۳۴۰ کودک پسر بی سرپرست شده اند . در دل ویرانه‌های غزه، سکوتی سنگین‌تر از انفجارها حکم‌فرماست؛ سکوت ذهن‌هایی که از فرط تروما دیگر توان فریاد ندارند. آن‌چه در این سرزمین می‌گذرد، فقط یک بحران سیاسی یا انسانی نیست؛ بلکه فاجعه‌ای عمیق‌تر است: فروپاشی روانی نسلی که در سایه‌ی دائمی مرگ، ترس، گرسنگی و بی‌خانمانی رشد می‌کند. سال‌هاست که مردم غزه با جنگ‌های مکرر، محاصره، بمباران‌های کور، ویرانی خانه‌ها، و مرگ عزیزان خود زندگی می‌کنند. در این شرایط، اختلالاتی مانند PTSD (اختلال استرسی پس از سانحه)، نه‌فقط در میان بازماندگان، بلکه در میان کودکان، نوجوانان و حتی نوزادان شیوع یافته است.

کودکانی با حافظه‌هایی از دود و خون
بچه‌هایی که به جای بازی‌های کودکانه، زیر آوار به دنبال خواهران و برادرانشان می‌گردند؛ کودکانی که مادرشان را با چشمان خود از دست داده‌اند، یا شب‌ها با صدای هواپیماهای جنگی از خواب می‌پرند. آن‌ها تنها یک تروما را تجربه نکرده‌اند—( تروما به معنای ضربه‌ای روانی که توان روان انسان برای درک، پردازش و مقابله را فرو می‌پاشد) —بلکه در زنجیره‌ای بی‌پایان از تروماهای جمعی گرفتارند. روان‌شناسان از این پدیده با عنوان Complex PTSD یاد می‌کنند؛ اختلالی پیچیده که در آن آسیب‌های مکرر و طولانی‌مدت، به‌ویژه در دوران کودکی، لایه‌لایه بر روان انسان انباشته می‌شود. درمان این زخم عمیق نه با دارو، بلکه تنها با صلح، امنیت و عشق ممکن است.

قحطی و جنگ: دو تیغه‌ی یک قیچی
غزه نه‌تنها با جنگ، که با گرسنگی و قحطیِ ساختاریافته از طرف اسرائیل نیز دست‌وپنجه نرم می‌کند. سوءتغذیه و کمبود دارو و آب سالم، تن‌ها را فرسوده می‌کند؛ اما چیزی که بیشتر نادیده گرفته می‌شود، زخم‌های نامرئی بر روان انسان‌هاست. قحطی نه‌فقط بدن را تحلیل می‌برد، بلکه حس امنیت، امید و کرامت انسانی را نابود می‌کند.

آوارگی و بی‌سرپرستی: مهندسی رنج جمعی.

میلیون‌ها نفر در غزه یا آواره شده‌اند، یا در معرض آوارگی‌اند. کودکان بی‌سرپرست مانده، خانواده‌ها از هم پاشیده‌اند، و حافظه‌ی تاریخی یک ملت به اجبار پاک ‌سازی می‌شود. این «مهندسی جابه‌جایی» فقط تغییر فیزیکی مکان نیست، بلکه حمله‌ای به هویت جمعی و حافظه‌ی تاریخی یک ملت است.

جهان در برابر فروپاشی روانی یک ملت
اگرچه بمباران، مرگ، و قحطی تصاویر فوری از بحران در غزه‌اند، اما اثرات روانی و روان‌اجتماعی آن، بسی عمیق‌تر و پایدارترند. نسلی که بدون درمان روانی بزرگ شود، تنها قربانی نیست؛ می‌تواند به منبع دردهای جدید نیز بدل شود—چرخه‌ای از خشونت که تنها با عدالت، صلح و بازسازی عمیق روان و جامعه شکسته می‌شود. اکنون، بیش از کمک‌های فوری، غزه به التیام روانی، حمایت بین‌المللی برای بازسازی اجتماعی، آموزش و امید نیاز دارد. آینده، فقط با پایان جنگ ساخته نمی‌شود؛ بلکه با مرهم ‌گذاری بر روان زخمی یک ملت آغاز خواهد شد.

تکینگی هُولوکاست و جایگاه آن در حافظه غرب
در سال ۱۹۸۶، اختلافی بین مورخ «ارنست نولته» و «یورگن هابرماس» فیلسوف برجسته‌ی آلمانی و «میشا بروملیک» نویسنده و پژوهشگر علوم تربیتی در آلمان فرانکفورت، درگرفت که بخش‌های وسیعی از جمهوری در مرکز بحث در آن زمان، این پرسش مطرح بود که آیا آشویتس یک رویداد تاریخی منحصر به فرد است که تمام ابعاد قبلی تجربه بشری را منفجر کرد یا خیر. با توجه به این واقعیت که سوالات مربوط به تَکینگی آشویتس و اهمیت هُولوکاست برای هویت آلمان پس از جنگ هیچ‌یک از موضوعیت خود را از دست نداده است،

 

نویسندگان مشهور ۲۵ سال پس از “مشاهده تاریخی” بین ارنست نولته و یورگن هابرماس به بررسی می‌پردازند:

هابرماس در پاسخ به تلاش نولته برای مقایسه‌ هولوکاست با جنایات دیگر قرن بیستم، به‌ویژه سرکوب‌های استالینی، به شدت واکنش نشان داد و این تلاش را نوعی نسبی‌سازی تاریخی (Historisierende Relativierung) دانست که می‌تواند به “عادی‌سازی گذشته” و تضعیف وجدان تاریخی منجر شود. از نظر هابرماس، هولوکاست یک رخداد تَکین (Singulär) است، چرا که با بهره‌گیری از عقلانیت ابزاری مدرن، فناوری صنعتی، و بروکراسی سرد و محاسبه‌گر، نابودی سیستماتیک یک قوم را هدف قرار داد. به باور او، چنین جنایتی نه‌تنها از حیث ابعاد و ابزارها، بلکه از نظر نیّت و ساختار ایدئولوژیک، در تاریخ بشر بی‌سابقه بود و باید به‌عنوان هسته‌ی اخلاقی حافظه تاریخی آلمان حفظ شود. او هشدار داد که هرگونه تلاش برای مقایسه یا توجیه هولوکاست در چارچوب دیگر فجایع، نه‌فقط خطر بی‌اعتبار کردن حافظه تاریخی را به‌دنبال دارد، بلکه بنیان‌های دموکراسی پس از جنگ را تهدید می‌کند.

این جدال فلسفی-تاریخی، که به “جدال مورخان” مشهور شد، هنوز هم به‌عنوان نقطه عطفی در شکل‌گیری سیاست حافظه در آلمان مدرن شناخته می‌شود و نشان داد که چگونه تاریخ، اخلاق و هویت ملی درهم‌تنیده‌اند. امروزه نیز، در مواجهه با خشونت‌های ساختاری در نقاطی چون غزه، این بحث دوباره احیا شده و پرسش از مرزهای تکینگی و مسئولیت اخلاقی معاصر را به مرکز گفتمان عمومی بازگردانده است.

از آن زمان به بعد، هولوکاست به‌عنوان نمونه‌ای بی‌همتا از « شر مطلق » در حافظه جهانی ثبت شده است. هابرماس و
دیگر متفکران آلمانی آن را “تکینگی تاریخی” می‌دانند؛ جنایتی که نه تنها از نظر ابعاد، بلکه از نظر ایدئولوژی و ساختار
سازمان‌یافته‌اش، در تاریخ بشر بی‌سابقه بوده است.

هانا آرنت و مفهوم « ابتذال شر»
هانا آرنت، در گزارش مشهور خود از دادگاه آیشمن در اورشلیم، مفهومی رامطرح کرد که تا امروز الهام‌بخش است: « ابتذال شر ». آرنت باور داشت که آیشمن نه هیولایی دیوانه، بلکه کارمندی مطیع بود که بدون هیچ قضاوت اخلاقی، صرفاً مجری "دستور ها بود". از نگاه او، شر زمانی اتفاق می‌افتد که افراد قضاوت اخلاقی خود را تعطیل کرده، و در ساختارهای غیرانسانی حل می‌شوند. اما در مورد اسرائیل و غزه، مسئله بسیار فراتر از بی‌فکری است’ ما با «شرِ آگاهانه»، ایدئولوژیک و عامدانه روبه‌رو هستیم.

نتانیاهو، کابینه افراطی و « مهندسی جمعیتی »
اظهارات و سیاست‌های چهره‌هایی چون« نتانیاهو »نخست وزیر،« بن‌گویر‌» وزیر امنیت ملی،« بتسالل اسموتریچ » وزیر اقتصاد و « یسرائیل کاتس » وزیر جنگ اسرائیل نه‌ تنها فاقد هرگونه حساسیت انسانی است، بلکه نشان‌دهنده پروژه‌ای هدفمند برای تغییر جغرافیای انسانی غزه است. مفاهیمی چون «بازاسکان»، «منطقه‌سازی بدون فلسطینی»، و «برتری یهودی» آشکارا یادآور سیاست‌های پاک ‌سازی قومی هستند. اینجا دیگر با شرِ ناشی از اطاعت کور روبه‌رو نیستیم؛ بلکه با شرِ آگاهانه‌ای مواجهیم که ایدئولوژی خود را دارد و بی‌پرده سخن می‌گوید.

مسئولیت اخلاقی مدرن و حافظه جمعی
زیگمونت باومن فیلسوف ، جامعه شناس لهستانی و نویسنده کتاب مدرنیته سیال هشدار داده بود که هولوکاست نه انحراف از مدرنیته، بلکه نتیجه منطقی برخی ساختارهای عقلانی مدرن است. امروز همان ساختارها — بوروکراسی، بی‌چهره شدن قربانی، تکنولوژی جنگی، رسانه‌های همدست — در حال بازتولید فاجعه‌ای مشابه‌اند.

پل ریکور فیلسوف و ادیب برجستهٔ فرانسوی نیز باور داشت که بدون حافظه‌ای صادقانه، هیچ آشتی‌ای ممکن نیست. اگر امروز در برابر غزه سکوت کنیم، ما نیز شریک فراموشی و تکرار جنایت خواهیم بود. اما پرسش این است: آیا این استثناگرایی، به سکوتی خطرناک در برابر جنایات امروزی منجر نشده است؟ به‌ویژه در زمانی که دنیا با بحران‌های جدی‌تری نظیر کشتارهای جمعی در مناطق مختلف مواجه است، از جمله کشتارهای گسترده و بی‌رحمانه در غزه. در حالی که هولوکاست به‌عنوان یک تجربه تاریخی منحصر به فرد مطرح است، آیا فراموشی یا چشم‌پوشی از جنایات مشابه در زمان حال، به ویژه در مناطقی چون غزه، نشان از تناقض‌های عمیق در اخلاق سیاسی و فلسفی غرب ندارد؟

این پرسش ها، چالش‌های جدیدی را پیش روی اندیشمندان قرار می‌دهند؛ چالش‌هایی که نه‌تنها به تاریخ‌نگاری و حافظه تاریخی بلکه به وظایف اخلاقی و انسانی ما در برابر دیگر قربانیان شر در دنیای معاصر نیز مرتبط است. اگر تکینگی شر در هولوکاست را به‌عنوان نقطه‌ای عطف و بی‌سابقه در تاریخ بشریت می‌پذیریم، آیا باید از این استثناگرایی استفاده کنیم تا از مسئولیت اخلاقی خود در برابر فجایعی که در حال وقوع است، شانه خالی کنیم؟ یا برعکس، آیا این تکینگی به ما یادآوری نمی‌کند که در برابر تمامی اشکال خشونت و رنج بشری، چه در گذشته و چه در حال، باید پاسخگو باشیم؟

پایان سخن: تکینگی شر یا تکینگی قربانی؟
در میانه‌ی یکی از تاریک‌ترین فصول تاریخ معاصر، که در آن نوار غزه به عرصه‌ای از مرگ، محاصره و ویرانی گسترده بدل شده، موضع‌گیری برخی از روشنفکران غربی — به‌ویژه یورگن هابرماس — با واکنش تند شماری از اندیشمندان مواجه شده و همچنان با آن روبه‌روست؛ واکنشی که آن را «تناقضی اخلاقی و معرفتی» در بنیادهای فکری این متفکران می‌نامند.

هابرماس، همان‌ گونه که پیش‌تر کوتاه دیدگاه او درباره‌ی «تکینگی شر» در ارتباط با هولوکاست بازگو شد، در واکنش به بحران غزه در سال ۲۰۲۳ موضعی متفاوت اتخاذ کرد. او با صدور بیانیه‌ای، حملات ارتش اسرائیل را «در اصل موجه» توصیف کرد و نسبت به اتهام نسل‌کشی، ابراز تردید نمود. این موضع‌گیری، از سوی بسیاری از منتقدان، در تضاد با حساسیت اخلاقی و فلسفی‌ای تلقی شد که هابرماس در دهه‌ های گذشته نسبت به مفهوم «شر مطلق» و حافظه‌ی تاریخی از خود نشان داده بود.

آصف بیات در نامه‌ای سرگشاده، با حیرت از این موضع می‌پرسد: چگونه می‌توان از فیلسوفی که بنیان اندیشه‌اش بر گفت‌وگوی عقلانی، کرامت انسانی و همبستگی جهانی است، چنین بی‌تفاوتی نسبت به مرگ هزاران کودک، تخریب بیمارستان‌ها و محاصره‌ی غذایی جمعی را پذیرفت؟ بیات این موضع را نه فقط ناسازگار با اصول هابرماسی، بلکه نشانه‌ای از «انسداد شناختی» می‌داند؛ گسستی که نمی‌گذارد رنج «دیگری» در منظومه‌ی اخلاقی غربی دیده و شنیده شود.

حمید دباشی نیز، در تحلیلی تندتر، این تناقض را نشانه‌ی «ورشکست اخلاقی فلسفه‌ی اروپایی» می‌داند. او با مقایسه‌ای تلخ، از «نازیسم هایدگری» تا «صهیونیسم هابرماسی» را امتدادی می‌بیند که در آن، همیشه جایی برای حذف و انکار رنج دیگری وجود دارد. به زعم او، اگر روزی یهودیان در گفتمان نازی به «دیگریِ بی‌حق» بدل شدند، امروز فلسطینیان همان جایگاه را در نگاه فلاسفه‌ی مدرن غربی اشغال کرده‌اند؛ بی‌صدا، بی‌حق، بی‌اهمیت. اکنون، جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین — نه فقط در غزه، بلکه در سراسر سرزمین‌های اشغالی — ما را ناگزیر می‌سازد تا بار دیگر به مفهوم «تَکینگی شر» بیندیشیم:
آیا شر، تنها زمانی «تَکین» است که قربانیانش اروپایی باشند؟
آیا می‌توان با تمسک به حافظه‌ی تاریخی هولوکاست، چشمان خود را بر نسل‌کشی امروز بست؟
و از همه مهم‌تر:
آیا وظیفه‌ی انسانی ما در این عصر، بازاندیشی عمیق‌تر در معنای مسئولیت اخلاقی نیست؟
پرسش نهایی این است:
آیا شر، شر است چون «تکین» است؟
یا آنچه آن را تکین می‌کند، کرامت انسانیِ قربانی است؟
و اگر چنین است، آیا برای قربانیان یهودی، ارمنی، فلسطینی، علوی، ایزدی و دیگر مردمان مظلوم، این کرامت به‌طور
برابر به رسمیت شناخته شده است؟
یا با مفهومی به نام «تکینگی قربانی» مواجه‌ایم؟ جایی که قربانی، بسته به جغرافیای خون و منافع سیاست، یا به نمادی مقدس
بدل می‌شود، یا به فراموشی سپرده می‌گردد.

تاریخ انتشار : ۲۶ فروردین, ۱۴۰۴ ۱۰:۵۷ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها

در شرایط کنونی، خطر بروز جنگ و تبعات ویران‌گر آن تهدیدی جدی برای ایران در کلیت خود و بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی آن است. ما ضمن محکوم کردن تهدید به جنگ و دامن زدن به ناامنی و درگیری‌های منطقه‌‌‌‌ای، به جمهوری اسلامی نیز هشدار می‌دهیم که نیاز ژئوپولیتیک ایران و منطقه ورود هرچه صریح‌تر و مسئولانه‌تر به روند مذاکره برای دستیابی به صلحی پایدار است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها

در شرایط کنونی، خطر بروز جنگ و تبعات ویران‌گر آن تهدیدی جدی برای ایران در کلیت خود و بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی آن است. ما ضمن محکوم کردن تهدید به جنگ و دامن زدن به ناامنی و درگیری‌های منطقه‌‌‌‌ای، به جمهوری اسلامی نیز هشدار می‌دهیم که نیاز ژئوپولیتیک ایران و منطقه ورود هرچه صریح‌تر و مسئولانه‌تر به روند مذاکره برای دستیابی به صلحی پایدار است.

مطالعه »
پيام ها

پیام تبریک سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به‌مناسبت پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در صعود به جام جهانی!

با کمال تاسف روی‌کرد سیاسی مقابله با ایران از سوی برخی کشورهای ذی‌نفوذ در جهان در کنار تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه علیه کشور ما، مانعی عمده در برابر برگزاری دیدارهای دوستانه در مقابل تیم‌های قوی جهان، حتی امکان برگزاری اردوهای آمادگی، و وجود تجربهٔ بازی در این سطح برای ملّی‌پوشان ایران است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بازجویی‌های بیژن جزنی

از هُولوکاست تا غَزه,بازاندیشی در « تَکینگی شَر» و مسئولیت انسانی

همۀ آن‌ها برای من خاطره‌اند!

به مناسبت پنجاهمین سالگرد گلوله‌باران بیژن جزنی و یارانش

دفاعیات حسن ضیا ظریفی در بیدادگاه نظامی – بخش دوم

دفاعیات حسن ضیا ظریفی در بیدادگاه نظامی – بخش نخست