اعتصاب عمومی موفقیت آمیز شهرهای کردستان، مبارزه مردم را ابعاد توده ای و سراسری داده و رژیم را سراسیمه کرده است. اکنون دیگر رژیم تنها در مقابل تجمعهای اعتراضی مردم در این و آن شهر یا این و آن محل قرار ندارد، بلکه در مقابل توده وسیع و میلیونی و سراسری قرار گرفته است که تصمیم و اراده شان را در اعتصاب عمومی روز یکشنبه ۱۶ مرداد ماه به نمایش گذاشتند.
این دور جدیدی در مبارزه مردم است و این اتحاد و همبستگی را باید ارج نهاد و محکم به آن چسپید.
اعتصاب عمومی فصل جدیدی در مبارزه مردم است و نه پایان یک کار. اعتصاب یک نقطه عطف در مبارزات دو دهه اخیر علیه جمهوری اسلامی است که تا کنون به این گستردگی و همه گیر نبوده است. این دستمایه خوبی است برای تداوم این مبارزات اما این بار با قدرت با اعتماد و اطمینان به خود بیشتر. علاوه بر این اعتصاب عمومی شهرهای کردستان و خواستهایش هیچ مهر قومگرایی و تفرقه را بر خود نداشت . اعتصاب پیروز شد. ما از این اعتصاب متحد و همبسته و سربلند بیرون آمدیم. اکنون وقت آن است اعتصاب کنندگان و شخصیتها و نهادها و تشکلهای کارگری و مردمی ، زنان و دانشجویان و جوانان به گامهای بعدی مبارزه فکر کنند.
روش رژیم در برخورد به دور جدید مبارزه مردم روشن است. برای مثال فرمانداری سنندج در یک نشست با شورای شهر، کسبه و بازاریان را تهدید و یا سرزنش کرده اند که چرا به فراخوان احزاب سیاسی جواب مثبت داده اند و به قول ایشان رویشان را زیاد کرده اند. از طرف دیگر در نشست با روزنامه نگاران و خبرنگاران در همین فرمانداری از آنها خواسته اند که کمک کنند تا اوضاع را آرام کنند. به آنها گفته اند بنویسند که این تظاهراتها کار اوباش است، سیاسی نیست و به جریانات سیاسی هم بیربط است! حتی گفته اند که بگویید که زانیار آشیان در حال پخش مواد مخدر بوده است که به او تیراندازی کرده اند!
اما این ترفندها مدتها است بی آبرو شده و این کار رژیمی است که در حال غرق شدن به هر خس و خاشاکی پناه میبرد. رژیم نمیتواند ونمیداند با تظاهرات توده ای، اعتصاب عمومی، تحصن در جلو استانداری و ایجاد کمیته تحصن، جمع آوری تومار در محکومیت جنایات رژیم و دهها اقدام اعتراضی و انقلابی مردم در همه شهرهای کردستان، چکار کند و چه جوابی بدهد. هر لحظه و ساعت گاردهای ویژه اش را سراسیمه روانه خیابانها و میدانهای اصلی شهرها میکند، شبانه به محلات شهرها حمله میکند، از هر حرکت حتی نوجوانی پسر یا دختر وحشت میکند و تعقیب و دستگیر میکند.
اما اعتصاب عمومی یکشنبه به این رژیم ورشکسته میگوید که باید چند میلیون مردم را دستگیرکند تا دیگر شاهد اعتراضی نباشد! اعتصاب عمومی پاسخ دندان شکنی بود به همه این ادعاها و تلاشهای مذبوحانه رژیم.
و اما گامها بعدی چیست؟
اولا باید جایگاه و اهمیت این اعتصاب سراسری را آنچنان که واقعا هست درک کرد و فهمید. گفته میشود که اعتصاب کردیم ولی هنوز فرزندانمان در زندانها و پادگانهای رژیم است، هنوز نظامیان در خیابانها و محلات مزاحم کار و زندگی مردم اند، هنوز به جوانان ما تیراندازی میشود، هنوز دستگیریها ادامه دارد و ….
این فقط یک مشاهده درست است، اما این یکذره از اهمیت و ابهت اعتصاب عمومی کم نمیکند. فکر نمیکنم کسی منتظر بوده باشد که در همان بعد ازظهر روز اعتصاب فوری رژیم عقب مینشیند و خواستها را عملی میکند. فکر نمیکنم کسی در مورد ماهیت این رژیم توهمی داشته باشد. رژیم میداند هر عقب نشینی اش به معنای نزدیک شدن یک قدم به پرتگاه سرنگونی است. این رژیم مجبور به عقب نشینی است. مجبور به آزاد کردن همه دستگیر شدگان است. اما نمیخواهد وانمود شود که این عقب نشینی در نتیجه اعتصاب و زور مردم بوده است. نمیخواهد این عقب نشینیها پیروزی مردم به حساب آید. میخواهد بگوید که خودش دستگیر شدگان را آزاد کرده یا میکند و به میل خودش نیروهایش را پس میکشد. هم ما این را میدانیم و هم رژیم. بنا براین مساله اول این است که همگان عظمت اعتصاب پیروزمند را ارج بگذاریم و این به تقویت روحیه عمومی منجر شود. همه ببینند و بپذیرند که ما در این کار متحد شدیم و آینده مبارزه ما عمیق تر، سیاسی تر و تعرضی تر خواهد بود.
دوم اینکه گامهای بعدی را هشیارانه تعقیب کنیم. مردم و رهبران مردم و فعالین جریانات سیاسی … همگی میدانیم که جلو مبارزات و اعتراضات خودجوش مرد م را نه باید و نه میتوان گرفت. حتی بعضا جلو ماجراجوییها را هم نمیتوان گرفت. اما مبتوان و باید به اتفاقات، آگاهانه نگاه کرد. برای مثال اعتصاب عمومی یکی از آن راه و اشکال عالی مبارزه بود که نه رنگ قومی داشت، نه ماجراجویی بود و دارای رهبری با احساس مسوولیت بود. ما به این نوع کارها احتیاج داریم. منظورم این نیست هر روز میتوانیم اعتصاب عمومی فراخوان بدهیم یا این کار را میتوان کرد. اعتصاب تمام شد و پیروز شد. اما اشکال مبارزه دستجمعی و آگاهانه و صاحب دار و با اسم و رسم و دارای رهبری و با چشمان باز کماکان جلو روی ما است. تحصن جلو استانداری یک نمونه دیگر است که هنوز هم هم تحصن کنندگان و هم خواستهایشان حی و حاضرند. تحرک مجدد این شخصیتها و نهادها کمک میکند که اعضای دستگیر شده تحصن مانند رویا طلوعی، صلاح زمانی ویا برهان دیوانگر در سقز و دیگران نیز آزاد شوند. نه اینها و نه هیچکدام از دستگیر شدگان هفته های اخیر نباید حتی یک روز در زندان نگه داشته شوند.
مردم شهرهای کردستان و از جمله مردم سنندج هنوز تجربه کانونها و نهادها یی را دارند که خود عضو آن بودند. هم اکنون فرهنگیان، زنان، دانشجویان و کارگران به درجه ای متشکل و دارای نهادهای متعددی هستند و شخصیتهای سرشناس و محبوبی که اگر پا پیش بگذارند و خواستهای اعتصاب و مردم را نمایندگی کنند پیروزیشان حتمی است. همیشه نگرانی از دستگیری وجود دارد. میگویند رویا طلوعی و همراهانش، عضو هیات تحصن بودند که دستگیر شدند. این درست است اما این یکذره از اهمیت و درستی کار این هیات و دستگیر شدگانش کم نمیکند بلکه بیشتر حقانیت آنها را نشان میدهد که این رژیم از مبارزات سازمانیافته مردم و نمایندگان و شخصیتهای میان مردم وحشت دارد. این جنایتکاران جوانان را به جرم خشونت دستگیر یا به آنها تیراندازی میکنند، در حالیکه تحصن جلو استانداری دیگر خشونتی در کار نبود. این نشان میدهد که خود رژیم وحشت زده از مردم به هر خشونتی از دستگیری تا شکنجه و قتل مردم دست میزند. رژیم خود مسبب هرگونه خشونتی است. اعتراض مردم حق طبیعی آنها است.
باید پا پیش گذاشت و نماینده خواستهای اعتصاب سراسری شد. گروههای مردم، هیاتهای نمایندگی مردم، هیاتهای تحقیق برای بررسی وضع زخمی ها و دستگیر شدگان و شکنجه شدگان، میتواند و باید تشکیل گردند. توده هر چه بیشتری از مردم از بازار تا دانشگاه و در میان فرهنگیان وزنان و جوانان و سازمانهای غیر دولتی میتوانند در این هیاتها و گروههای مردمی جمع شوند. نهادهای دولتی را تحت فشار قرار دهند و مورد بازخواست قرار دهند. باید بررسی شود که چرا به جوانان و از جمله زانیار آشیان تیراندازی کرده و او را به قتل رسانده اند. این کار فقط بر عهده خانواده او نیست، باید معلوم شود در جریان تظاهرات روز دو شنبه سنندج چند نفر زخمی و دستگیر و احتمالا کشته شده اند. هنوز خبر کشته شدن چند نفر در میان مردم هست. مقامات دولتی هم کشته های احتمالی و هم زخمیان رامخفی میکند و از حضور مردم و ملاقات زخمی ها در بیمارستانها جلوگیری میکندو.یا ملاقات دستگیر شدگان توسط خانواده و دوستانشان. را مانع میگردد. باید از جانباختگان جنایات اخیر رژیم تجلیل به عمل آید. رژیم حق ندارد جانباختگان را شبانه با حضور نیروهای خود و دور از چشم مردم به خاک بسپارد. این حرکات از چشم مردم بدور نمیماند و رژیم نمیتواند این ها را مخفی کند جز اینکه وحشتش را به نمایش میگذارد و این را همه میدانند.
اکنون وقت این فعل و انفعالات و پا پیش گذاشتنها و تامین رهبری و نمایندگی خواستهای مردم را کردن است. شخصیتها و نهادهای آزادیخواه و محبوب و مورد اعتماد مردم در میان کارگران و زنان و جوانان و فرهنگیان و کارمندان و بازاریان و دانشگاهیان و دانشجویان کم نیستند. آلان وقت آن است که از این موقعیت و محبوبیت و اعتماد مردم استفاده کرد و به میدان آمد و نماینده خواستهای مردم و دفاع از فرزندانمان و دفاع ا ز آزادی و حرمت انسانی خود و مردم شد. این پیام را باید به گوش همه این انسانهای هشیار و دلسوز و آماده برای این کار انسانی و آزادیخواهانه رساند.
در همان حال ما موظفیم پیام اعتصاب مردم کردستان را که همبستگی و وحدت سراسری است به همه شهروندان در ایران برسانیم . مردم در همه شهرهای ایران نباید همسرنوشتانشان را در کردستان تنها بگذارند. به دانشگاهها بگوییم که در مورد تجارب و درسهای این اعتصاب با مرم حرف بزنند و انتشار بدهند و کنفرانسها و سمینارها و تجمعات مردمی تشکیل گردد. ناسیونالیستهای مقیم مرکز نماینده این اعتصاب نیستند. این یک اقدام انسانی و آزادیخواهانه فارغ از قومیگری و جنس و نژاد و مذهب بود.
و بالاخره به مردم جهان و همه وجدانهای بیدار اعلام میکنیم که مبارزات مردم و اعتصاب سراسری مردم کردستان را ارج بگذارند و از خواستهایش حمایت کنند. دولتها و مدیای ساکت را مورد خطاب و ملامت و انتقاد شدید قرار دهیم که سکوتشان را بشکنند و خواستهای مردم و جنایات رژیم را منعکس کنند. ما موظفیم توجه افکار عمومی بین المللی را به حمایت از مبارزات برحق و آزادیخواهانه مردم ایران جلب کنیم.
مظفر محمدی – ۱۷ مرداد ۸۴ (۸ اوت ۲۰۰۵)