جمعه ۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۱

جمعه ۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۱

مسیر پرسنگلاخ نهادهای مدنی حقوق کودک در ایران | پلمب شدن درب دفتر «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» در منطقه نعمت‌آباد تهران
طاهره پژوهش: وقتی سازمان‌های غیردولتی مثل جمعیت امام علی منحل می‌شوند، تعداد زیادی کودک که تحت‌پوشش آن‌ها بودند سرگردان می‌شوند؛ این موضوع در حوزه آسیب‌های اجتماعی تبعات جدی دارد؛ نه...
۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان
نویسنده: جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان
آبان ۹۸؛ وقتی پرده‌ها فرو می‌افتند و حقیقت آشکار می‌شود
شهناز قراگزلو: از آبان ۹۸ تا امروز، هزاران روایت گفته و ناگفته مانده‌اند، اما هیچ‌کدام زخم را التیام نداده‌اند، چون صاحبان قدرت هنوز از پذیرش مسئولیت می‌گریزند. همان‌هایی که روزی...
۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
اعدام به جرم اندیشه: روایت زهرا شهباز طبری
شهناز قراگزلو: وقتی یک زن ۶۷ ساله با سابقه علمی و اجتماعی روشن به اتهامی مبهم چون «همکاری با گروه‌های مخالف» به مرگ محکوم می‌شود، پرسش بنیادین این است که...
۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
چپ ستیزی در سطح جهانی و ایران، گفتگو با آرش عزیزی!
آرش عزیزی نویسنده و پژوهشگر تاریخ با اشاره به تغییرات ایجاد شده در صف بندی نیروهای سیاسی در عرصه بین المللی، لزوم ارایه آلترناتیو چپ را مورد تاکید قرار داده...
۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
خشونت جنسی در ایران؛ چرخه‌ای که با سکوت ادامه دارد
شهناز قراگزلو: امروز شاید تیتر خبر مربوط به چهره‌ای شناخته‌شده باشد، اما داستان، تکرار هزاران زن ناشناخته است که هیچ رسانه‌ای نامشان را ننوشت. تا وقتی ساختار قدرت، فرهنگ عمومی...
۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
با من حرف بزن!
چه تلاطمی در چشمانت موج می‌زند! سکوت، رازی‌ست در میانِ لب‌هایت. هزاران حرفِ نهفته‌ای… در گوشِ ستاره‌ها، نجوایِ تو را می‌شناسم. با صدایِ بلندِ رود، با خروشِ دریا، نفسهای خسته...
۷ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رحمان - ا
نویسنده: رحمان - ا
مارکسیسم و رؤیای رهایی انسان؛ از نقد سرمایه ‌داری تا دموکراتیزاسیون کامل جامعه
محمدرضا شالگونی: نگاهی به تجربه تاریخی نشان می دهد که نخستین گام در مسیر رهایی (طبقه کارگر)، پدید آمدن دولت قانون است: دولتی که در آن فرمانروا مقید به قانون...
۷ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: محمدرضا شالگونی
نویسنده: محمدرضا شالگونی

انسان هم در جمع، نهاد (اینستیوتیشن) است و نهاد ساز

و هم در فردیت اش، نهاد پذیر

ما در برخورد با دیگران و گذشتگان دو راه داریم، یا از دستهای قفل کردەیشان روی دوش آنها برویم که از آن بلندی دورنمایی وسیعتر و بهتر از واقعیت اطراف پیدا کنیم. یا اینکه از آنها سواری بگیریم که از پل بگذریم. اولی نقد گذشته است و پس مقدمه تولید تاریخ است، و دومی تقلید از گذشته و تکرار آن است، و ضد نقد و تاریخ می باشد

سالها پیش هنگام ورود، در فرودگاه یکی از کشورهای اروپایی، مامور گذرنامه- که نظامی نیز بود- درحالی که گذرنامه ام را پس می داد، چیزی گفت که من در لحظه متوجه نشدم. چند قدم که رفتم و هنوز مدارک را در کیف دستی جا نداده بودم، به فراست گفته او افتادم که حرفی تحقیر آمیز زده بود. نیمه نخست سالهای هفتاد میلادی بود، و من هنوز طعم شهامت سالهای آخر شصت را گهگاهی مزمزه می کردم- باز گشتم و به مامور گفتم چرا آن حرف را زدی، این توهین و تبعیض است. ایشان در جواب چیزی معادل فارسی خودمان گفت “برو بابا تو وقتی به اینجا آمدی اصلا این چیزها را نمی فهمیدی.”  در پاسخ چنین گفتم که بله شما حق دارید من حقیقتا از این حقوق و دفاعیاتش چیز نمی دانستم، و همه این ها را در دوران زندگی و تحصیلم در اروپا از شما و جامعه شما یاد گرفتم.  اما حال که یاد گرفته ام، کاربردش این است که از حقوقم برای دفاع از خود استفاده کنم- با تشکر از این گوشزد او و کاربرد تتمه یی از شهامت شصت و هشتی ام، به آن کشور وارد شدم- فکر می کنم حدود بیست و چند ساله بودم.

ما در برخورد با دیگران و گذشتگان دو راه داریم، یا از دستهای قفل کردەیشان روی دوش آنها برویم که از آن بلندی دورنمایی وسیعتر و بهتر از واقعیت اطراف پیدا کنیم. یا اینکه از آنها سواری بگیریم که از پل بگذریم.  اولی نقد گذشته است و پس مقدمه تولید تاریخ است، و دومی تقلید از گذشته و تکرار آن است، و ضد نقد و تاریخ می باشد. گاهی هم بجای اینکه بخود زحمت دهیم که روی قفل دستها رفته و از لذت و بینش قلم دوش استفاده کنیم، از آنها بخواهیم که خم شوند یا خمشان کنیم که بر آنها سوار شده و از پل بگذریم. “پنجاه و هفت” حاصل قفل دستها و بالا رفتنها ی پیش ازخود بود و عده یی هم برای سواری بر گرده آن، سی و خرده یی سال است که از تمام ابزار استفاده می کنند که خمش کنند. حاصل کار این شده است که ایستادگان را خم شدگان و خوابیده ها را ایستادگان ببینند و بدانند. و حاصل خود این “حاصل کار” این شده است که هرچه بلندی داشتیم را کوتاه کنند و در پایان خود نیز کوتاه تر از گذشته “بی نهاد” شده و در بهترین حالت در “تردید” بطنی خیامی، در میانه عقل کانتی و سرخوردگی سلپسیستی نیچه یی، حافظ وار بین سر بازار” خرقه آلوده به می”، و ته بازار، “کرانه عارف”، غم و اندوه “شیوه آسیایی” را تحمل پذیرکرده و فراموش کنند. و در بدترین حالت، با از دست دادن پیوستگی سر و ته بازار، به دو دسته “مستان هپروتی” و “هپروتیان مست” – کشکول بدست سرگردان “بی نهادی” خود شده و یا بخار شده و در قعر بیکرانی آسمانها، مولوی وار، یار “ظن” ها ی خود شده اند.
برخلاف تصور خطا، آنچه لیبرالیسم می نامند، اصولا نظریه ندارد- لیبرالیسم “عقل منجمد” تقلید و تکرار گذشته بشریت است.  و لیبرالیسم “نو” هم چیزی نیست جز آرزوی تداوم این تقلید و تکرار؛ در حقیقت، بازسازی “سلطنت مطلقه” است که در پی تعمیر گذشته مستعمل، حال دیگر سقف آسمان را بر سر همگان فرو می اندازد و”شکافتن فلک” و “طرح نو” را القاء می کند- این “نو” بودن سابقه یی بسیار طولانی دارد و بهیچوجه ویژه این زمانه نیست. تنها تفاوت شاید این باشد که استهلاک گذشته، خانه را چنان کلنگی کرده است که عاقبت تعمیرکاران را، زیر آوار خود، خواهد کشت – سازندگان نو، آنهایی که از قفل دستها بالا رفته و بر قلم دوشها ایستاده اند، تنها کسانی هستند که کلید نقد گذشته، هم طرح آینده، و بالاخره مصالح ساختن اش را دارند.
همه باید از پادشاه کوتاه تر باشند. بقیه یا کوتوله هستند و یا زیر زمین زندگی می کنند. “تایتانها”، در اسطوره گرایی یونانی، کارشان نبرد با “پادشاهان” قد کوتاه بوده است. متفکرین سرزمین پادشاهان “کوتوله”،  تایتانهای امروزهستند.
در ایران، نسل نخست اینها، شاید، نبرد را “باخته” باشد – اما خطاست اگر تصور شود که جنگ را باخته است.
“پنجاه و هفت” واحد اندازه گیری و هم نقطه گذاری، و پس خواندن را، نیز تغییر داده است.  نهادی را برمی داریم چون کهنه شده است؛ و نهادی را جانشین آن می کنیم چون هم ماندن و هم پیشرفتن، نیز هردو نهاد هستند. و عده یی بخطا، اینرا جزم گرایی، تعصب، و شعور کاذب می دانند – نفت را خود بر آتش میریزند به “تصور” آب –  از سوختن و خاکستر شدن ناله و فریاد می کنند.

تاریخ انتشار : ۷ بهمن, ۱۳۹۰ ۸:۴۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

آبان ۹۸؛ وقتی پرده‌ها فرو می‌افتند و حقیقت آشکار می‌شود

شهناز قراگزلو: از آبان ۹۸ تا امروز، هزاران روایت گفته و ناگفته مانده‌اند، اما هیچ‌کدام زخم را التیام نداده‌اند، چون صاحبان قدرت هنوز از پذیرش مسئولیت می‌گریزند. همان‌هایی که روزی مردم را «اغتشاشگر» و «فریب‌خورده» نامیده و اعتراضات سراسری را «فتنه‌ای جدید» و «پروژه‌ی دشمنان خارجی» می‌نامیدند، امروز از فاجعه سخن می‌گویند، نه از سر پشیمانی یا دادخواهی، بلکه برای آن‌که دیگری را زمین بزنند.

مطالعه »

هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!

گودرز اقتداری: اکنون رییس جمهور ترامپ با حمایت اخلاقی که کمیته نروژی صلح نوبل به رهبر جدید اپوزیسیون ونزوئلا هدیه کرد، نیروی دریایی ایالات متحده را به دریای کارائیب گسیل داشته و حلقه محاصره نظامی حول تنها کشور نفت‌خیز منطقه را تنگ کرده است. در جهان یک قطبی قاره آمریکا نیروهای نظامی ایالات متحده بدنبال پا پس کشیدن اتحاد جماهیر شوروی از کوبا در ۱۹۶۳ هفت دهه است که رقیبی ندارند.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مسیر پرسنگلاخ نهادهای مدنی حقوق کودک در ایران | پلمب شدن درب دفتر «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» در منطقه نعمت‌آباد تهران

آبان ۹۸؛ وقتی پرده‌ها فرو می‌افتند و حقیقت آشکار می‌شود

اعدام به جرم اندیشه: روایت زهرا شهباز طبری

چپ ستیزی در سطح جهانی و ایران، گفتگو با آرش عزیزی!

خشونت جنسی در ایران؛ چرخه‌ای که با سکوت ادامه دارد

با من حرف بزن!