شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰

شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰

به یادِ ۹ یَلِ عاشق!
به نام جاودان رهروان آزادی, به یاد بی‌کران خوش‌رهان آزادی, به شوق جاری بیژن, به یاد شعر عزیز ...
۳۰ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: بیژن اقدسی
نویسنده: بیژن اقدسی
تقی رحمانی - از تپه‌های اوین سال ۵۵ تا زیرزمین ۲۰۹ در سال ۶٧
اعدام ۹ زندانی سیاسی در تپه‌های اوین در سال ۱۳۵۵، از جمله بیژن جزنی، که همگی حکم داشتند سؤالی تاریخی را زنده می‌کند: چرا؟ سال‌ها بعد، در ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی...
۳۰ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: تقی رحمانی
نویسنده: تقی رحمانی
۵۰ سالگی جنایت در تپه‌های اوین/ تیرباران بیژن جزنی و ۸ زندانی دیگر با ادعای دروغ فرار از زندان
درست ۵۰ سال پیش و در همین ساعات عصر جمعه ۹ زندانی سیاسی را با دست‌ها و چشم‌های بسته به تپه‌های اوین بردند و اعدام کردند و روز بعد در...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: مهرداد خدیر
نویسنده: مهرداد خدیر
به یاد یاران، به یاد آن دوران
بگذار از ترنم باران و شرجی سخن بگویم، بگذار از هم بگوئیم، بگذار دوباره از گنو و پنجه بگویم. از آن عزیزانی که رفتند ...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!
در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تصویری انسانی از بیژن جزنی در خاطرات هارون یشایایی
بیژن نه برای جان، که برای معنا می‌جنگید. او آخرین متن دفاعیه‌ی جزنی را خوانده بود و سطری از آن را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کرد: "آزادی را نمی‌شود خاموش کرد؛ حتی...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
پیام محمد توسلی، دبیرکل سابق نهضت آزادی ایران؛ پنجاهمین سالروز اعدام #بیژن_جزنی همراه با ٨ نفر از همراهان زندانی
در آستانه ۲۹ فروردین، پنجاهمین سالروز اعدام #بیژن_جزنی همراه با ۸ نفر از همراهان زندانی در تپه‌های زندان اوین توسط مأموران ساواک هستیم که روز بعد اعلام شد آنان حین...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: محمد توسلی
نویسنده: محمد توسلی

بازگشت به آینده: یادداشتی درباره‌ی «سینمای آزاد» و فیلم‌سازی آماتور

سینمای آزاد با ایجاد تشکیلاتی غیرمتمرکز و گسترده، در طول یک دهه توانست علاقه‌مندان زیادی را در سراسر ایران جذب کند. آنها با ساده‌سازیِ آموزش فیلم‌سازی، استفاده از قابلیت‌های دوربین‌های سوپر ۸ سبک‌وزن، و انتشار مداوم بولتن‌ها و کتاب‌های آموزشی، سینمای تجربی و آماتور ایران را پایه‌گذاری کردند. ...

وقتی در سال ۱۳۴۹ در کودکستانی در تهران، بصیر نصیبی و دوستانش جلسه‌ای ترتیب دادند برای تشکیل هسته‌های اولیه‌ی یک کلکتیو سینمایی که به پیشنهاد فریدون رهنما «سینمای آزاد» نام گرفت، کمتر کسی تصور می‌کرد که آن لحظه یکی از لحظات تأسیسی در تاریخ سینمای ایران باشد ــ زمانی که گروهی کوچک با کنشی ظاهراً معمولی روندی تاریخی را آغاز می‌کنند که به قبل و بعد از خود معنایی تازه می‌بخشد. این معنای تازه در سال ۱۳۴۹ و در آن کودکستان، تولد سینمایی بود که خارج از محدوده‌ی رسمی توسط جوانانی گمنام پایه‌گذاری شد و رؤیای آن چیزی نبود جز فیلم‌سازی برای همه.

این ایده را که سینما باید قلمی باشد در دستان فیلم‌ساز که آزادانه همچون نویسنده‌ای هنگام نوشتن به خلق اثر بپردازد، پیش‌تر الکساندر آستروک در جستار اکنون کلاسیک «دوربین-قلم» با دقت مطرح کرده بود. اما تحول تکنولوژیکی که زمینه را برای تولد سینمای همگانی فراهم کرد ورود دوربین‌های سوپر ۸ به بازار بود که فرایند تولید و پخش را در مقایسه با قبل به طرز محسوسی آسان‌تر و ارزان‌تر کرد. در ایرانِ آن سال‌ها «سینمای آزاد» گویی پاسخی به این نیاز بود. تولد سینمایی تجربی و آماتور و بدون پول و پخش رسمی.

پیوند با فرهنگ سینه‌فیلی

موج‌ نوهای سینمایی در قرن بیستم اغلب با تأسیس کلوب‌های سینمایی و کانون‌های فیلم مرتبط بودند؛ سینمای آزاد نیز از این قاعده مستثنا نبود. تجربه‌های موفقی همچون تشکیل «کانون فیلم تهران»، به همت فرخ غفاری، و ایجاد کانون فیلم دانشگاه شیراز بر ذهنیت نسل جدید سینمادوست تأثیر گذاشت و در همین بستر بود که بصیر نصیبی و همراهانش از همان ابتدا به فکر تأسیس سینه‌کلوبی برای سینمای آزاد افتادند. در همان سال‌های نخست (۱۳۴۸ تا ۱۳۵۱)، سینه‌کلوب سینمای آزاد تأسیس شد و نمایش منظم آثار فیلم‌سازان مدرنی مانند گدار، برسون و ویسکونتی را در دستور کار قرار داد. پخش این فیلم‌ها باعث شد که سینه‌فیل‌‌ها از گوشه و کنار شهر در کلوبی گرد هم آیند و با یکدیگر پیوند بخورند و گروه‌های کوچک و بزرگی به واسطه‌ی فیلم‌‌بینی شکل دهند. فیلم‌بینی در سینه‌کلوب‌ها بخش مهمی از شکل‌گیری اولیه‌ی اکثر جنبش‌های سینمایی در قرن بیستم بوده است.

در سینه‌کلوب‌های سینمای آزاد یک شبکه‌ی پخش غیررسمی هم دایر شده بود. این شبکه‌ی نمایش غیررسمی به ایجاد سینمایی زیرزمینی انجامید که به شیوه‌ای چریکی فعالیت می‌کرد؛ فیلم‌هایی که در دانشگاه‌ها، مدارس و کلوپ‌های سینمایی به نمایش درمی‌آمدند به علت سبک بصریِ اضطراری و آماتوری خود، در برابر دو جریان اصلیِ آن دوران ــ موج نوی دهه‌ی ۱۳۵۰ و فیلم‌های تجاری معروف به «فیلمفارسی» ــ هویت مستقلی یافتند.

ساختار نامتمرکز و شیوه‌ی تولید جمعی

سینمای آزاد با ایجاد تشکیلاتی غیرمتمرکز و گسترده، در طول یک دهه توانست علاقه‌مندان زیادی را در سراسر ایران جذب کند. آنها با ساده‌سازیِ آموزش فیلم‌سازی، استفاده از قابلیت‌های دوربین‌های سوپر ۸ سبک‌وزن، و انتشار مداوم بولتن‌ها و کتاب‌های آموزشی، سینمای تجربی و آماتور ایران را پایه‌گذاری کردند.
این جریان، مفهوم جدیدی از «آماتوریسم» را مطرح کرد که در آن آماتور بودن نه تنها نوعی ضعف محسوب نمی‌شد بلکه رویکرد هنریِ مقبولی بود. این نگرش به فیلم‌سازی، بر رهایی از تخصص‌گرایی افراطی تأکید می‌کرد تا فیلم‌سازان را از تبدیل‌شدن به تکنیسین‌های صرف بازدارد. امروزه با گسترش تلفن‌های هوشمند و اینترنت، رؤیای فیلم‌سازیِ همگانی بیش از هر زمان دیگری به واقعیت پیوسته است. بصیر نصیبی حتی در سرمقاله‌ی بولتن شماره‌ی ده سینمای آزاد، پیشنهاد آموزش فیلم‌سازی در مدارس را مطرح کرده بود تا این هنر در اختیار همگان قرار گیرد.
یکی از تفاوت‌های مهم سینمای آزاد با جریان‌های رایج سینمای ایران، شیوه‌ی تولید آن بود. برخلاف سینمای حرفه‌ای که بر سلسله‌مراتب تولید و بودجه‌های کلان متکی بود، فیلم‌های سینمای آزاد بر مبنای کار جمعی و همکاری داوطلبانه ساخته می‌شد. در این فضا، وابستگی به تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار از بین می‌رفت و فیلم‌سازان بدون نیاز به مجوزهای رسمی، آثاری مستقل و تجربی تولید می‌کردند. یکی از ویژگی‌های این جریان، انعطاف‌پذیری نقش‌ها بود. کسی که در یک فیلم کارگردانی می‌کرد، ممکن بود که در فیلم بعدی به‌عنوان فیلم‌بردار، بازیگر یا دستیار کارگردان فعالیت کند. این الگوی تعاونی، امکان تولید فیلم را برای همه‌ی اعضای گروه فراهم می‌کرد و مانع اصلی فیلم‌سازی ــ هزینه‌های سنگین تولید ــ را تا حد زیادی برطرف می‌ساخت.

سینمای آزاد، سینمای جوانانی بود که دنیای اطراف خود، از مناظر طبیعی و تصاویر خانوادگی تا خاطرات جمعی، را با دوربین‌های سوپر ۸ ثبت می‌کردند. این تصاویر، که پیش از آن به علت کیفیت پایین و ماهیت آماتوریِ خود نادیده گرفته می‌شد، به بخش ارزشمندی از تاریخ تصاویر متحرک در ایران تبدیل شد. می‌توان این مسئله را در پرتو نظریه‌ی «تصویر فقیر» هیتو اشتایرل Hito Steyerl [i] نیز بررسی کرد. هیتو تصاویر فقیر را عمدتاً در بستر سینمای دیجیتال جست‌وجو می‌کند اما با تعمیم ایده‌ی او به گذشته‌ی سلولوئیدی تصاویر متحرک، می‌توان به تصاویر سوپر هشت رسید، جایی که فیلم سوپر ۸ در برابر فیلم‌های ۳۵ میلی‌متری، نمونه‌ی اولیه‌ای از تصویر فقیر بود.

ثبت انقلاب و تبعید سینمای آزاد

بسیاری از جوانانی که در دوران فعالیت سینمای آزاد (۱۳۴۸ تا ۱۳۵۷) به این جریان پیوستند یا مخاطب جشنواره‌های سینمای آزاد بودند، در سال ۱۳۵۷ با دوربین‌های سوپر ۸ خود به ثبت و پخش خانگی و زیرزمینیِ وقایع انقلاب پرداختند. این جوانانِ گمنام دوربین‌به‌دست، خواه به شکل فردی و خواه با تشکیل «کمیته‌های فیلم»، به فیلم‌برداری از وقایع انقلاب و ظهور و نمایش آنها در خانه‌ و دانشگاه مشغول بودند و به کمک تصاویر به بحث و جدل و اطلاع‌رسانی می‌پرداختند.

جوانانی که نزدیک به یک دهه در سراسر ایران در دفاتر سینمای آزاد آموزش دیده، یکدیگر را پیدا کرده و خود را سازمان داده بودند، نقش مهمی در ثبت و بازنماییِ انقلاب بازی کردند. برای مثال، حمید نفیسی در فصل دوم از جلد سوم کتاب تاریخ اجتماعی سینمای ایران توضیح می‌دهد که چگونه کامران شیردل و محمدرضا اصلانی در گرماگرم فیلم‌برداریِ پرمخاطره از رویدادهای خیابانیِ انقلاب یکدیگر را یافتند و همراه با محمدرضا مقدسی گروهی را تشکیل دادند و فیلم‌ها را در آشپزخانه‌ی منزل مسکونی همایون پایور (سینماگر و از بانیان سینمای آزاد تهران) ظاهر می‌کردند.[ii] فیلم‌برداری از وقایع انقلاب به دست خود مردم در چنین سطح وسیعی فقط و فقط به پشتوانه‌ی فعالیت تشکیلاتی و آموزشیِ سینمای آزاد در سراسر ایران امکان‌پذیر شد.

بعد از انقلاب، و به‌ویژه پس از آغاز جنگ با عراق، فضای سرکوب و خفقانِ فزاینده‌ای حاکم شد که بقای سینمای زیرزمینی، به طور خاص، و هنر غیررسمی، به طور عام، را ناممکن می‌کرد. فیلم‌سازانی نظیر بصیر نصیبی، مسلم منصوری و رضا علامه‌زاده که از ایران مهاجرت کردند سینمای در تبعید را تشکیل دادند. «سینمای آزاد در تبعید» که با تلاش بصیر نصیبی شکل گرفت، کوششی بود برای تقویت سینمای مستقل و زیرزمینی در تبعید.

مطالعه‌ی تاریخ «سینمای آزاد» به‌عنوان لحظه‌ی تأسیسی و آغازین فیلم تجربی در ایران ضروری است. پژوهش و تعمیق فهم جریانی که بخش مهمی از تاریخ سینمای تجربیِ هشت میلیمتری در قرن بیستم به شمار می‌رود سودمند است. پژوهش درباره‌ی سینمای آزاد و نوآوری‌های دیگری مثل «کارگاه نمایش» یا «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و جُنگ‌های ادبی شهرهای مختلف به درک عمیق‌تر تاریخ مدرنیته‌ی ایرانی، به‌ویژه در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی، کمک می‌کند.

گرچه سینمای آزاد پس از انقلاب به پایان راه خود رسید، اما تأثیراتِ آن در سینمای مستقل و تجربیِ امروز مشهود است. این جنبش نشان داد که سینما می‌تواند ابزاری برای بیان آزادانه باشد؛ فارغ از بودجه‌های کلان، مجوزهای دولتی و الزامات تجاری. اعضای این جنبش رؤیای سینمایی مردمی را در سر داشتند، و این رؤیا ــ هرچند به شکل‌هایی دیگر ــ همچنان زنده است.

زیر نویس:

[i] در دفاع از تصویر فقیر، هیتو اشتایرل “In Defense of the Poor Image”

https://www.e-flux.com/journal/10/61362/in-defense-of-the-poor-image/

[ii]

  Hamid Naficy, A Social History of Iranian Cinema, Volume 3: The Islamicate Period, 1978–۱۹۸۴ (۲۰۱۲, Duke University Press).

برگرفته از خبرنامه آسو، ۱۵ آوریل ۲۰۲۵

تاریخ انتشار : ۲۸ فروردین, ۱۴۰۴ ۸:۴۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی
پرنیان شفق

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!

در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از هم‌بستگی و رشد جریان‌های مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپس‌گرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بی‌امان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها
پرنیان شفق

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!

در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از هم‌بستگی و رشد جریان‌های مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپس‌گرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بی‌امان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.

مطالعه »
پيام ها

پیام تبریک سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به‌مناسبت پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در صعود به جام جهانی!

با کمال تاسف روی‌کرد سیاسی مقابله با ایران از سوی برخی کشورهای ذی‌نفوذ در جهان در کنار تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه علیه کشور ما، مانعی عمده در برابر برگزاری دیدارهای دوستانه در مقابل تیم‌های قوی جهان، حتی امکان برگزاری اردوهای آمادگی، و وجود تجربهٔ بازی در این سطح برای ملّی‌پوشان ایران است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

به یادِ ۹ یَلِ عاشق!

تقی رحمانی – از تپه‌های اوین سال ۵۵ تا زیرزمین ۲۰۹ در سال ۶۷

۵۰ سالگی جنایت در تپه‌های اوین/ تیرباران بیژن جزنی و ۸ زندانی دیگر با ادعای دروغ فرار از زندان

به یاد یاران، به یاد آن دوران

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!

تصویری انسانی از بیژن جزنی در خاطرات هارون یشایایی