مراسم بزرگداشت سومین سالگرد آغاز جنبش سبز در شهر کلن آلمان توسط حامیان جنبش سبز و با حضور و استقبال خوب ایرانیان مقیم کشورهای مختلف اروپایی در دو پنل و نیز همراه با پخش فیلم روزهای سبز -حنا مخلباف- برگزار شد.
در پانل اول این مراسم بیژن حکمت، بهروز خلیق، تقی رحمانی و محمد صادقی، و در پنل دوم فرزانه عظیمی، خدیجه مقدم، حسن فرشتیان، عمار ملکی، علی مزورعی به سخنرانی پرداختند.
بیژن حکمت: جنبش سبز و همگرایی نیروها
جنبش سبز در نظر وی نخستین جنبش بزرگ حق طلبانه در تاریخ ایران است. حقوق ملت جایگاه ویژه ای در حرکت های پیشین مردم ایران داشت اما در انقلاب مشروطه با یک جامعه ستنی مواجه بودیم ،که زمینه حق طلبی به مانند امروز را نداشت و در دوران ملی شدن صنعت نفت نیز بحث نفت فرداست بود.
وی در ادامه گفت اما جنبش سبز با همین ویژگی بارزی که بر شمرده شد امروز در تعلیق است ؛واژه تعلیق را متخصصین علوم اجتماعی معمولا برای جنبش ها و پدیده های اجتماعی به کار می برند که در حقیقت چرخه وار هستند و در دوره های مختلف از بین نمی روند و بصورت مختلف دوباره با تطبیق با شرایط جدید دوباره سر برمی آورند.
به نظر این تحلیل گر سیاسی اگر تکثر پذیرفته شده جنبش سبز در پروژه ها و راهبرد مشترک به همگرایی منجر نشود واگرایی در پی خواهد داشت. برای این منظور باید از قانون اساسی فعلی فراتر رفت و راهکارهای برای رسیدن به انتخابات آزاد به عنوان هدف انتخاب نمود. سازمان جمهوی خواهان ایران بدین منظور دو سطح از همکاری را پیشنهاد می کند یکی در سطح پیشبرد مطالبه انتخابات آزاد و دیگری برای برنامه سیاسی وبرای سیاست ورزی مشترک .
در سطح مطالبات شورایی که متشکل از نمایندگان سازمان و شخصیت های سیاسی باشد؛ وظایف ذیل را برعهده گیرد:
۱- سازمان دهی گفتگوی ملی برای دمکراسی و انتخابات آزاد ۲- هماهنگ کردن مبارزات برای تحقق پیشبرد انتخابات آزاد و آزاد سازی فضای سیاسی کشور ۳- ایجاد مکانیسم برای تشکیل گروه های انتخاباتی و جلب پشتیبانی شخصیت های سیاسی و نهادها و سازمان های بین المللی مختلف.
در سطح دوم تشکیل یک بلوک سیاسی بین نیروهای جمهوری خواه که بتواند برنامه ریزی برای امور مختلف هم درباره انتخابات و هم امور برنامه ای مثل شکل حکومت ،مسئله اقوام و دیگر زبانها و… را انجام دهد.
بهروز خلیق : جنبش سبز و ریزش دیوار بی اعتمادی
مسئول هیات سیاسی – اجرائی سامان فدائیان خلق ایران (اکثریت) جنبش سبز را عاملی معرفی کرد که سکولار های دمکرات و دمکرات های مذهبی در کنار هم قرار گیرند و باهم به گفتگو بپردازند. این نزدیکی حائز اهمیت زیادی در کشور در جهات مختلف است. این همگرایی شکل گرفته بعداز چندین دهه و علی رغم تمامی فشارها را باید حفظ کرد چرا که ثمرات بسیاری به بار خواهد آورد.
تقی رحمانی : تنوع تفکر ؛ اشتراک راهبرد
این فعال ملی – مذهبی با اشاره به مصائب سال ۹۰ برای جریان ملی – مذهبی خطاب به شرکت کنندگان گفت: در سال ۹۰ سه عزیز را از دست دادیم : پدری که برای ما سمبل مدرا بود –مهندس سحابی.جنبش سبز این خصیصه را پیدا کرد ولی آنرا نتوانست عمیق کند. خواهری که در او کینه نبود وتمام وجودش محبت بود –هاله سحابی . جامعه ای به دمکراسی می رسد که محبت در آن ریشه دوانده باشد و برداری که سمبل ذهن مهندسی شده و برنامه ریز و استواری بود که جنبش سبز برای تداوم خود به هرسه اینها نیاز توامان دارد.
ملی – مذهبی همواره با آقایان موسوی و کروبی و خاتمی مراوداتی داشت. مهندس سحابی همیشه بزگوارنه این سه عزیز را رهبران جنبش سبز می دانست. آنها را توصیه به همراهی و هماهنگی می کرد؛ اما می دانیم که چنین نشد و این سه عزیز مخصوصا آقای خاتمی نتوانستند به قدر کفایت هماهنگ عمل نمایند.این هماهنگی با همان تاکید مهندس سحابی باید به گونه ای می بود که ضمن حفظ جنبش اعتراضی ، راهکار وراهبرد و دریچه مذاکره را نیز نگه می داشت فلذا باید بسیار منسجم تر عمل می شد و از تجربیات پیشین مثل جنبش مشروطه درس گرفته می شد. توافق حداقلی زمانی شکل می گیرد که بشود مردم را با شعار مشخص در خیابان نگه داشت.از دگر سو باید به ویژگی طبقه متوسط و توان آن هم توجه نمود.
مسئله ما آن است که استراتژی تلاقی ایدئولوژی و شرایط است ونه آرمانهای ما.
جنبش سبز به شرطی می تواند نقطه عطف تاریخ ایران باشد که فاصله آن با دمکراسی خواهی طولانی نباشد به همین خاطر آلان در شرایط حساسی هستیم که باید توجه کنیم به این که اقشاری از طبقه متوسط که پایگاه ما هستند بسته ای از آزادیها را مطالبه می کنند ،بسته ای که از زندگی به سیاست می رود و نه برعکس.هم چنین این اقشار متوسط به خاطر دولت نفتی قدرتمند تیزهوش و سرکوب گر نتوانست اقشار فقیر و ضعیف را به حد کامیابی جلب کند .
امروز باید هر استراتژی چند نکته را در بر گیرد: ۱- توان دولت نفتی در سرکوب وضعف های آن ۲- توان طبقه متوسط و اقشار مخاطب ۳- شرایط جهانی که عامل فشار بر این دولت است.
اگر اینگونه درک کنیم هم اکنون در دوره ای هستیم که با بازخوانی منصفانه تجربه جنبش سبز می توانیم راهی را باز کنیم برای شروعی دوباره چرا که ایران سرزمینی است که هر چند سال یک بار ملتهب می شود .اما مهم این است که اگر ملتهب شد دیگر دچا ر دور نشویم که به خاطر آزادی بیان یا به تبعید برویم یا به زندان .
باید روی حداقل هایی توافق کرد و آن حداقل این است که مهم نیست کی حکومت می کند ،مهم این است که وقتی من حرف زدم و گروهم را تشکیل دادم حتی درچارچوب حداقل ها به زندان نمی روم.لازم نیست من رهبر باشم ،بلکه لازم است به حداقلی برسم که فرزند من اگر بزرگ شد مراکز علمی تخصصی به او جایزه بدهند و نه دیده بان حقوق بشر . این فازی است که جامعه ایران به آن نیاز دارد والا آزادی درجامعه ایران هم چنان در تعلیق می ماند و سیاست ورزان امروز چه سکولار و چه مذهبی باید آنرا درک کند و از دوگانه سکولار- مذهبی که مسئله امروز جامعه ما نیست رها نمایند واز فرصت پیش آمده برای کوبیدن میخ آزادی در جامعه ایران بهره ببرند.
محمد صادقی: جنبش سبز ظهور یک هویت جدید
عضوشورای مرکزی و شورای سیاست گذاری سازمان دانش آموختگان ایران ،جنبش سبز را جلوه گاه بروز نارضایتی هایی عنوان کرد که همیشه وجود داشت ولی متشکل و فعال شد.تاکید بر ایستادگی و پایداری مردم در جنبش و تن ندادن به خواست حاکمیت نکته کلیدی هویت جنبش است که باید به آن توجه کنیم . مراد ایستادگی اساطیری نیست بلکه تاکید بر عناصر و نمادها و اهداف جنبش و تدوین راهبرد متناسب با شرایط و نقد تجربه سبزی که داشتیم است تا بتوان جنبش را یکبار دیگر پویا کرده و به سمت انتخابات آزاد سوق دهیم.
و ی سکوت را راه حل مناسبی برای ادامه حرکت اعتراضی جنبش سبز ندانست بلکه تاکید کرد در شرایطی که جریان حاکم با اتکا بیشتر به گروه های حامی کودتا و سعی در وابسته کردن بیشتر مردم به خود جلوی پویایی دوباره جنبش را بگیرد ما باید با پرهیز از انفعال و دل بستن به شکاف های حاکمیت ، بلکه با تاکید بر هویت متکثر و نوین جنبش سبز در فکر تدوین راهکارهای تازه باشیم.
فرزانه عظیمی: جنبش سبز، مطالباتی جدید
مسئول هماهنگی هیات سیاسی- اجرایی سازمان جمهور خواهان ایران، رنگارنگی جنبش سبز را نشان گر تکثرگرا بودن آن دانست و گفت جهت گیری به سوی همگرایی میان نیروهای جنبش با همت رهبران حرکت و نیروهای اصلاح طلب سبب شده که جامعه نیز به این جهتگیری پاسخ مثبت بدهد و بتواند به سوی یک حرکت ملایم و مسالمت آمیز روی بیاورد و نوعی همگرایی جدید را بوجود آید.
خدیجه مقدم: حقوق بشر و اخلاق
این فعال اجتماعی در حوزه زنان و محیط زیست با تاکید بر اخلاق مداری در جنبش سبز و با ذکر خاطراتی از شهید هاله سحابی او را نمونه بارز شخصیتی اخلاق مدار دانست که بر دفاع از حقوق مظلومان و بویژه زنان اصرار می ورزید. وی از مهندس سحابی و هدی صابر نیز به عنوان عناصر اخلاقی و متسامح تجلیل کرد .
وی با اشاره به تجربه جنبش زنان در ایران نکات جدیدی را برای افزودن به منشور سبز پیشنهاد نمود و التزام به اخلاق حقوق بشری برای رهبران جنبش ضروری دانست و از اینکه در طول این مدت این اتفاق ها نیفتاده ازشورای هماهنگی راه سبز امید انتقاد نمود.
حسن فرشتیان : روحانیت و جنبش مدنی ایران
این محقق و پژوهشگر دینی و اجتماعی ،به تبیین جایگاه روحانیت در جنبش سبز و نحوه مواجهه این طیف با جنیش سبز پرداخت. وی معتقد بود روحانیت با این جنبش به خاطر مبانی فقهی اش همراهی چندانی نکرده است.
وی پرداختن به روحانیت به عنوان یک مرجع اجتماعی را بیشتر ناشی از نه شرایط و جایگاه امروز روحانیت بلکه خاستگاه تاریخی آن دانست .
این خاستگاه ناشی از فقه تکلیف محور بوده که امروز باید آنرا کنار گذاشت و به فقه حق محور که در جنبش سبز مورد توجه بود روی آورد و آنرا پر رنگ کرد . در این منظر رای دادن حق فرد است و نه تکلیف وی.
از دگر سو فعالین جنبش باید توجه کنند که اگر همرایی روحانیت را طالبند؛ نباید به گونه ای عمل کنند که گروه های همدل در بین روحانیون نیز در چشم انداز کلی برای آینده اخلاق و اسلام در ایران که دغدغه اصلی آنها است ،احساس خطر کنند.
عمار ملکی: خط مصدقی های جنبش سبز
این فعال ملی- مذهبی، فعالان جنبش سبز را سه گروه دانست: طرفداران جمهوری اسلامی یا همان اصلاح طلبان که او آنها را استمرار طلبان نامید؛ منتقدان نظام و مخالف اصل ولایت فقیه که شامل نهضت آزادی و نیروهای ملی مذهبی می شود و او آنها را احقاق طلب نامید؛ و گروه سومی که سقوط نظام را در اولویت کاری خود قرار داده اند و آنها را اسقاط طلب خواند.
وی ویژگی و وجه ممیزه گروه دوم را اعتقاد به ایران دمکراتیک و مطالبات مردم می داند ونه حفظ نظام یا حذف نظام و به دوگانه اصلاح طلبی یا براندازی اصالت نمی دهند بلکه هدف خود را احقاق حقوق مدنی و مطالبات آزادی خواهانه می داند.اولویت نخست این گروه ایران است ونه نظام مستقر.
عمار ملکی درپایان تاکید نمود که فعالان جنبش سبز باید از تداوم بخشیدن به دو گانه اصلاح طلب – برانداز پرهیز نمایند تا جنبش مدنی هویت خود را دست ندهد و به حزب تبدیل نشود.در این راهبرد می شود از سه عزیز از دست رفته که بی تردید سه نماد بارز مصدقی های جنبش سبز هستند نکات ذیل را آموخت: ۱- اولویت دادن به ایران و مطالبات آزادی خواهانه ونه حاکمیت غالب -مهندس سحابی
۲- پذیرش همه نیروها و پتانسیل ها و پرهیز از خودی و غیر خودی- هاله سحابی-
۳- حفظ هویت مستقلانه – منتقدانه و در عین حال حمایت حق حیات و فعایت سایر گروه های آزادی خواه حتی به قیمت جان – هدی صابر.
علی مزروعی: جنبش سبز و افق پیش رو
این نماینده پیشین مجلس ششم و رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران که آخرین سخنران این مراسم بود در ابتدا از سوی هیئت برگزاری مراسم (مهدی جامی – رضا علیجانی – سهراب رزاقی – مرتضی صادقی – رضا حاجی و علی مزروعی) از شرکت کنندگان در این مراسم تشکر کرد و سپس به بررسی و تبیین “جنبش سبز و افق پیش رو” پرداخت.
او جنبش سبز را شکل تکامل یافته جنبشهای تاریخ معاصر ملت ایران و نشانه بزرگی و بلوغ جامعه ایرانی دانست .
وی جنبش سبز را جنبشی زنده خواند که از پشتیبانی اکثریت مردم ایران برخوردار است و طبقه متوسط جامعه نیروی اصلی آنرا تشکیل می دهند.
وی درپایان خواستار حذف مرزهای ساختگی میان طرفداران جنبش شد و گفت این جنبش حق طلب و حق محور است و کسی با این اصل مخالف نیست وهمین نکته می تواند و باید مبنای اصلی ائتلاف و همکاری قرار گیرد.
در پایان فیلم روزهای سبز حنا مخملباف با حضور وی برای حاضران به نمایش در آمد.