قریب سه دهه از زمانی که فرانسیس فوکویاما با فروپاشی اتحاد شوروی “پایان تاریخ” و اجتناب ناپذیر شدن نئولیبرالیسم بعنوان تنها راه باقی مانده در مقابل جوامع بشری را اعلان کرد گذشته است. دوره ای که طی آن غرب به سکانداری آمریکا با هدف یک کاسه کردن جهان تمامی تلاشهای خود از صدور جنگ گرفته تا فروپاشیدن ساختارهای کشورها و ملت های غیر همسو را بکار گرفت تا آنچه که دستگاه دیپلماسی ایالات متحده در ابتدای قرن بیستم “قرن آمریکا” خواند را عینیت بخشد. در نتیجه این سیاست خونبارترین فجایع بشری از جنگ در یوگوسلاوی سابق گرفته تا شمال آفریقا، خاورمیانه و بخصوص در همسایگی سرزمینمان بوقوع پیوست بگونه ای که عواقب فاجعه بار سه دهه آقایی غرب دهه ها گریبان این جوامع را رها نخواهد کرد. اما مقاومت ملت ها بخصوص در خاورمیانه، همراه با تغییرات مثبت ساختاری در تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور روسیه و شکلگیری شگفت آور غول اقتصادی چین به مثابه رقیب اصلی غرب، همه و همه روند یک قطبی شدن جهان را به چالش کشیدند. از یکسو ماشین جنگی کاشفان “قرن آمریکا”، ابتدا در خاورمیانه به همت ایران و متحدان منطقه ای و فرا منطقه ایش به گل نشست و پس از آن نیز روسیه با مقاومت تحسین برانگیزش در برابر توسعه طلبی و تجاوزگری غرب پروژه جهان یک قطبی را در اروپا به دست انداز انداخت و دیر یا زود آنرا درهم خواهد شکست. از سویی دیگر در عرصه اقتصاد همراه با پیدایش چین و رشد شگفت آور هند، برزیل و … سایر کشورها بخصوص در آسیا، جهان شاهد قطب بندیهای جدیدی در جهان شد.
شکل گیری اتحادهای سیاسی، اقتصادی و نظامی طی یک دهه گذشته ماحصل همین تغییر قوای جهانی ست که “بریکس” مهمترین نمونه آنست. در قدرتمندی این ائتلاف جهانی همین بس که تولید ناخالص ملی (GDP) ۵ کشور بنیانگذار آن در سال ۲۰۲۳ از کشورهای G ۷پیشی گرفته است.
بشریت در آستانه تغییرات و دستاورد شگرفیست. جهان چند قطبی در حال شدن است و کاری بس بزرگ و در عین حال دشوار آغاز شده است. در این میان قطعا غرب از هرگونه سنگ اندازی خود داری نخواهد کرد.
کشور ما با سازماندهی مقاومت در این بخش از آسیا با شکست کشانیدن پروژه “خاورمیانه جدید” متولیان جهان یک قطبی، نقش ارزنده ای از همان آغاز در این دگرگونی داشت و بهای سنگینی هم بابت آن پرداخت. از همبن رو ضروریست که در پی جایگاه مناسبی نیز در صف بندی کنونی جهان باشد. پیوستن ایران به سازمان کشورهای شانگهای و بعد به بریکس بازتاب درک درست سکاندارن سیاست خارجی کشور ماست. جهان چندقطبی و داشتن جایگاهی مناسب در توازن نیرو در جهان برای همه کشورهای کوچک وپیرامونی امری ضروریست، تجربه تاریخ به ما ایرانیان نشان داد مستقل از اینکه کدام رژیم سیاسی برآن حکومت کرده مسئله تنظیم روابط بین المللی از مهمترین موضوعات دستور کار آن بوده است.