یک سال از جنبش «زن، زندگی، آزادی» که با جان باختن خانم مهسا (ژینا) امینی آغاز شد و اوج گرفت، گذشت. جنبشی که سپهر میهن را در نوردید و در گسترهٔ جهانی پژواک یافت. در بزرگداشت سالروز این جنبش، بررسی فراز و فرودها و تاثیر و دستاوردهای ماندگار آن، در بستر رخداد یکساله، تجربهای گرانبها برای فعالان مدنی، کنشگران سیاسی، احزاب و سازمانهای ایرانی است در راستای ترسیم افق آینده و تداوم آن.
عدم تمکین جامعه زنان بر حجاب تحمیلی و تبدیل گفتمان «تغییر» به گفتمان ملی در همه کانونهای قدرت، یعنی حاکمیت، جامعه و اپوزیسیون، دستاورد ماندگار این جنبش است که تاثیرات عمیقی در تحولات آینده ایران خواهد گذاشت. گفتمان «تغییر»، مسئله حکمرانی را در تمام لایههای قدرت به موضوع مورد بحث تبدیل کرده و نیروهای درون و پیرامون قدرت حاکم، راه حلهای متفاوتی تحت عنوان حکمرانی «خوب» یا حکمرانی «نو» ارائه میکنند. عدم امکان حکمرانی به سیاق پیشین، مرکز اصلی این بحثها است. برای مثال جامعه مهندسین به رهبری باهنر(۱)، سیستم دو مجلسی، تحت عنوان مجلس شورای اسلامی و مجلس سنا را برای حکمرانی پیشنهاد می کند، و وظایف مجلس سنا را تصمیمگیری سیاستهای کلان نظام میداند. برخی مثل اندیشکده شریف سیستم دو حزبی را برای حکمرانی پیشنهاد میکنند. در حالی که هسته اصلی قدرت، بالاخص نیروی عمده تاثیرگذار در دولت و نظام، جبهه پایداری و حزب موتلفه، گذار به حکومت اسلامی را پیشنهاد میکنند و تغییر قانون انتخابات و خالصسازی و آماده کردن صندوق انتخابات فقط برای پایگاه اجتماعی خود این راهکار را برای انتخابات مجلس پیش رو و مهمتر آن که، اصلاحاتی را در رابطه با انتخابات خبرگان که، نقش عمدهای را در تعیین نقش و جایگاه رهبری آینده خواهد داشت کمتر توجه جریانهای سیاسی را جلب کرده است. فارغ از اینکه آلترناتیو ارتجاعی مثل حکومت اسلامی و دیگر آلترناتیوهای حکمرانی توان حل معضلات و پاسخگویی به وضعیت موجود را ندارند. آن چه مسلم است این است که دستاورد جنبش «زن، زندگی، آزادی» حاکمیت را به چالش کشیده است و دیگر نمیتواند به شیوه قبلی حکومت کند. گفتمان «تغییر» در جامعه و گسترش آن در بین آحاد ملت، نه تنها پیوند نسل جوان با نسل پیشین یا قشر خاکستری را بر این بستر فراهم خواهد کرد، بلکه امکان پیوند مطالبات معیشتی و الزامات خواستهای دموکراتیک را تقویت و همگامی زحمتکشان و طبقه متوسط را، از کارخانه تا دانشگاه و نهادهای مدنی، افزایش خواهد داد.
اپوزیسیون و نیروهای داخل ایران موضوع «تغییر» و گذار مسالمتآمیز از جمهوری اسلامی را همان گونه که در بیانیهٔ آقایان موسوی، خاتمی، کروبی، بیانیه ۴۲۰ امضا و اظهارات اخیر تاجزاده منعکس شده، مورد تاکید قرار دادهاند. این آن تاثیر ماندگاری است که جنبش «زن، زندگی، آزادی» در جامعه و نیروهای سیاسی عملا موجود کشور به وجود آورده است.
در بررسی تاثیر جنبش «زن، زندگی، آزادی» بر اپوزیسیون خارج از کشور که شاکله اصلی آن را جریانهای سرنگونطلب مثل سلطنتطلبان، مجاهدین و جریانهای هویتطلب و همچنین جریانات جمهوریخواه که خواهان گذار مسالمتآمیز و یا خشونتپرهیز هستند، تشکیل میدهند، در روند فراز و فرود جنبش تاثیرات متفاوتی را گذاشتهاند. جریانهای سرنگونیطلب که موقعیت را انقلابی و تصور سرنگونی را نزدیک ارزیابی کرده و در راستای تشکیل رهبری در خارج و جلب حمایت کشورهای غربی اراده کرده بودند، با سرکوب جنبش و کند شدن روند آن و عدم تحقق ارزیابی آنها، اتحادهای سریعشان به همان سرعت فرو پاشید و دچار انشقاق درونی در سلطنتطلبان و کومله شده و بالاخص ضربه شدید اخلاقی خوردند. البته جمهوری اسلامی هم تلاش کرد که در سازش با کشورهای غربی و منطقه محدودیتهای جدی را برای این جریانات، از جمله مجاهدین و نیروهای هویتخواه به وجود آورد. این طیف اپوزیسیون در خارج از کشور در روند فراز و فرود جنبش تضعیف شدهاند.
تاثیر جنبش بر اپوزیسیون جمهوریخواه به دلیل ارزیابی تا حدودی واقعی آنان از روند و مطالبات جنبش، علیرغم برخی خطاها در آغاز، اما در راستای تقویت و حمایت از جنبش و اعتقاد به تشکیل رهبری داخل، توانستند نقش موثر را ایفا و گفتمان جمهوری سکولار دموکرات را در پهنه وسیعتری مطرح کنند. اپوزیسیون جمهوریخواه امروز در موقعیتی هستند که اگر مناسباتشان با نیروهای «تغییر» در کشور را بازسازی کنند، امکان تاثیرگذاری بیشتری در سپهر سیاسی کشور خواهند داشت.
در سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» با بزرگداشت یاد جانباختگان و آرزوی تداوم دستاورد آن، و سلامی بر کلام «تغییر» که نویدبخش آبی بیکران، تحقق جمهوری سکولار دموکرات، توسعه پایدار، آزادی، برابری و عدالت اجتماعی است.
منابع:
۱. مشرق نیوز: پیشنهاد باهنر برای تشکیل نظام دو مجلسی در ایران/ «تضمین روحانی» عذرخواهی نمیکند! mshrgh.ir/1320443
1 Comment
باید بین دیدگاهی که تغییر در حکومت را دنبال می کند با تغییر حکومت تفاوت اساسی قائل شد ، دیدگاهی که تغییر در حکومت را دنبال می کند بدنبال راهکارهای اصلاحیست که جز وقت تلف کردن چیز دیگری نیست و تجربه به ما می گوید که حاکمیت مسلط نه تنها تغییری در روش های خوددبوجود نخواهد آورد و اساسا دارای پتانسیل آن نیست بلکه هرچه بیشتر به سمت ۷الص سازی و تحکیم سیاستهای ارتجاعی تر خواهد رفت حکومت راه را تنها کنترل و سرکوب جامعه می داند این فازیست که مدتهاست وارد آن شده و همچنان دنبال می کند دیدگاه تغییر حکومت مهمترین خواستیست که امروز علاوه بر بسیاری از جریانهای سیاسی مترقی خواست عمومی ملت نیز میباشد ، در اینراه نیز مشکلات بسیار وجود دارد منجمله وجوددجریانات راست و انحرافی درراپوزیسیون که بدنبال بازگشت به گذشته و برقرلری رژیم سلطنتی هستند و نهایتا تغییر در قدرت سیاسی را دنبال می نمایند در مقابل آنها جریانات مترقی قرار دارند که روز بروز فوی تر شده و سعی می کنند هژمونی خود را بر جنبش اعمال نمایند آنها خواهان تغییر حکومت در تمام ابعاد هستند