چگونگی برخورد جریان های سیاسی با این مسئله انسانی, نشانگر نگاه ما به امر آزادی و آزاد بودن انسان ها در تعین حق سرنوشت و حق تعین چگونه زیستن خویش است ! بدون اما و اگر! اگر از نظر ما حنظل است در کام آن ها امری است مربوط به خود ملت ها که تصمیم می گیرند سرنوشت و حیات خود را چگونه رقم زنند.
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم وهمین باشد .
برایم درد آور است پرداختن به مسئله اوکراین محکوم کردن حمله پوتین با ده ها اما و اگر. “حمله پوتین محکوم است! اما نقش ناتو را فراموش نکنیم .! جایگزین شدن ناتو در حیاط خلوت روسیه باعث این واکنش شده .. و و.”چنین نوشتن و محکوم کردن پوتین با اما و اگر! که همراه است با برجسته کردن نقش ناتو، در سایه بردن و توجیه سیاسی جنایت بزرگ انسانی که امروز در مقابل چشمان میلیارد ها انسان در حق ملتی صورت می گیرد. نوعی تایید ضمنی است بر آنچه که امروز در اوکراین می گذرد . تایید امر دادن بر ملتی است که می خواهند آزادانه بد یا خوب سرنوشت خود را تعین کند.هیچ کس حق ندارد بنام دفاع از منافع سیاسی ،اقتصادی خود حق تعین سرنوشت یک ملت را چنین بی رحمانه مورد سوال قرار داده و میلیون ها شهروند یک کشور را به گلوله های سنگین توپ و موشک ببندد. با چنین استدلالی از جانب دیکتاتورهای بزرگ تاریخ است که جنگ های عظیم صورت میگیرد.
گروهی غارتگر ارابه های جنگی را به حرکت در می آورند
گروهی غارتگر ارابه های جنگی را به حرکت در می آورند. ارابه های تاریخی ! ارابه های خونینی که همیشه راه خود را از میان درد ،ناله اشک و مرگ می گشایند !از روی پیکر کودکان ،انسان های بی دفاع عبور می کنند تا مهر و نشان مستبدی را بر پیشانی ملت مغلوب بکوبند.حال آنکه هیچ جنگی پیروز و شکست خورده ندارد. جنگ زیر هر عنوان که آغاز شود چیزی جز مرگ و ویرانی همراه ندارد .در اندرون تاریک هیچ جنگ افروزی که قهرمانی خود را از طریق جنگ و کشتار رقم می زند و در سیمای ناجی ظاهر میگردد نشانی جز کینه و نفرت منیت و خود خواهی نخواهی یافت. قهرمانی وجود ندارد! از روح شیطانی هیچ جنگ افروز ی فرشته نجات بخشی بیرون نمی آیدو قهرمانی زاده نمی شود! چرا که نتیجه تمام جنگ ها کشته شدن انسان است ! ویرانی شهر ها وروستا هاست .هراس کودکان است و شیون مادران غلاف شمشیر هر دیکتاتور و مستبد تاریخی لبریز از خون هزاران انسانی است که قربانیان بی گناه و بی پناه این خشونت و جنگ های تحمیل شده بر ملت ها بوده اند . دردا که بخش عظیم تاریخ انسان را صیقل خوردن تیغه های شمشیر جنایت کاران و گردن زدن انسان ها تشکیل می دهد.
حتی ادیان ! هنوز “یهوه” بر شمشیر قسم می خورد “محمد” از فتح ناشی از رعب سخن می گوید. صلیبیون در لباس بوش محور های شرارت و شیطانی را علم می کند خاک عراق را به توبره می کشد. یوگسلاوی در یک شب هزاران کشته میلیون ها آواره می دهد .قطعه قطعه می گردد.ادیان در برابر هم می ایستند وبا رهبری جنگ مداران جهانی برادر در برابر برادر می ایستد ،دشنه همسایه در کور چشمی حاصل از جنگ بر کتف همسایه می نشیند.
پرچم رنگ باخته امپراتوری کرملین
دین جدید انترناسیونال! برژنف پیر چهار مدال قهرمانی آویزان کرده بر سینه را در میان خواب وبیداری در نشئه کذائی پدر خوانده احزاب برادر امر بر وارد شدن هزاران تانک و نفربر شوروی بر خاک افغانستان می دهد .خواب مردمان ساده ای که در هزاران روستا و شهر ها در کنار هم می زیستند و لقمه نانی بی هراس از جنگ می خوردند آشفته می کند و جنگی ناخواسته را که نزدیک به نیم قرن از برافروختن آن می گذرد بر این مردم تحمیل می کند اسلام در برابر کفر صف آرایی میکند.جنگی که ببهای ویرانی و نابودی یک ملت و کشته و آواره شدن میلیون ها انسان هنوز ادامه دارد.
حال پوتین این پرچم رنگ باخته امپراتوری سلاطین قبلی کرملین را که در زمانی نه چندان دور تانک های خود را در چکسلواکی به حرکت درآوردند بر دست گرفته و در سیمای قهرمان ملی که خواهان بازگردانیدن عظمت درهم ریخته شوروی سابق است ظاهر گردیده .قهرمانی که باید مرزهای خود را زیر عنوان امنیت گسترش دهد .قهرمانی که بهای قهرمانی او را باید مردم اوکراین بپردازند. همارد گاهی نابرابر در میان کشمکش های سیاسی و عظمت طلبی که مردم قربانیان آن تشکیل می دهند . خانه ها ویران می گردند.کودکان در هراس از جنگ بر دامن مادران چنگ می اندازند و پدران در ناگزیری دفاع از زندگی و حق تعیین سرنوشت خود سلاح بر دست می گیرند و در جنگی نابرابر تن به مرگ می سپارند. سیل عظیم آواره گان در سرمای سخت استپ های اوکراین در جاده ها راه می افتند .بشریت تحقیر شده با نا باوری براین فاجعه عظیم انسانی می نگرد .پوتین افسار گسیخته تهدید می کند آماده باش اتمی می دهد. سلاح ها از زمین آسمان می بارند .مردمی که یکی از زیباترین پایتخت های جهان را با ده دریاچه زیبا و کودکانی که شادمانه در پارک ها بازی می کردند داشتند حال نظارت گر ویرانی این شهر و مرگ ده ها کودک در میان آتش افروخته شده توسط سلطان جدید کرملین هستند که حق تعین سرنوشت یک ملت را بهر بهانه زیر پای می نهد و می خواهد که منشور خود را ببهای جنگ و خونریزی بر مردم تحمیل کند.
چگونگی برخورد ما !
چگونگی برخورد جریان های سیاسی با این مسئله انسانی, نشانگر نگاه ما به امر آزادی و آزاد بودن انسان ها در تعین حق سرنوشت و حق تعین چگونه زیستن خویش است ! بدون اما و اگر! اگر از نظر ما حنظل است در کام آن ها امری است مربوط به خود ملت ها که تصمیم می گیرند سرنوشت و حیات خود را چگونه رقم زنند.
احترام به حق تعیین سرنوشت ملت ها توسط اهالی همان کشور!
احترام به حق تعین سرنوشت توسط ملیت های درون یک کشور. نگاهی که تعین خواهد کرد نوع برخورد ما در عرصه جهانی نسبت به کشور ها در عرصه ملی نسبت به ملیت ها. هیچ وجدان آزاده ای, جنگ،هجوم و کشتار مردمان یک سرزمین را تحت هیچ عنوانی نمی تواند با پیشوند و پسوند توجیه کند . کشتار انسان توجیه ناپذیر است .حق تعین سرنوشت حق ملت ها نیز حقی است که نمی توان گرفت!