چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۲

چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۲

تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کشور را منزوی‌تر می کند.
جبهه اصلاحات ایران با انتشار بیانیه‌ای مصوبه اخير مجلس به منظور تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را برخلاف مصالح ملی، امنیت کشور و منافع مردم ایران خواند و...
۱۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
نویسنده: جبهه اصلاحات ایران
بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان در باره دستگیریها، اعدامهای اخیر و برخورد با مهاجران افغانستانی
فرصتی فراهم آمد تا بنا بر حافظه تاریخی، ایرانیان در مقابل تهاجم بیگانه، همبستگی ملی کم نظیری را به نمایش بگذارند که افکار عمومی را درجهان تحت تاثیر قرار داد...
۱۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
محکوم کردن تجاوز و حملۀ ددمنشانه اسراییل و آمریکای جهان‌خوار به کشور و خواست ازادی زندانیان سیاسی، عقیدتی و عادی!
ما وارثان اعدام شدگان سیاسی، عقیدتی دهه ۶۰ و‌ تابستان خون‌بار ۱۳۶۷، با محکوم کردن تجاوز و حملۀ ددمنشانه اسریئیل و آمریکای جهان‌خوار به کشورمان، و‌ در دفاع از تمامیت...
۱۷ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جمعی از خانواده‌های دادخواه خاوران
نویسنده: جمعی از خانواده‌های دادخواه خاوران
زندانیان سیاسی و عقیدتی و عادی را آزاد کنید!
ما خانواده‌های خاوران که دهه‌ها رنج از دست دادن عزیزان خود را کشیده‌ایم و مدت‌هاست با درهای بستۀ گلزار خاوران روبه‌روایم و از حضور بر خاک عزیزانمان محروم شده‌ایم، نگران...
۱۷ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جمعی از خانواده‌های خاوران (داخل)
نویسنده: جمعی از خانواده‌های خاوران (داخل)
۱۲ روز سرنوشت‌ ساز؛ روایت یک جنگ ترکیبی و پروژۀ براندازی اسراییلی امریکایی در ایران
اکنون، با روشن‌تر شدن ابعاد هشداردهنده‌ی آن ۱۲ روز، این نوشتار در پی بازتعریف روایت موسوم به „جنگ ترکیبی ۱۲ روزه“ است؛ روایتی که با بهره‌گیری از تجربه‌های منطقه‌ای و...
۱۷ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
وضعیت زندانیان منتقل‌شده بند زنان اوین به زندان قرچک، گفت‌وگو با خانواده‌ها و رئیس زندان قرچک‌
تخریب اساسی بخش‌های نگهبانی، اداری، بند نسوان، کتابخانه بند چهار، ساختمان بهداری و سالن ملاقات و ۷۹ کشته به گفته سخنگوی قوه قضائیه که سربازها، مددکاران و تعدادی از زندانیان...
۱۷ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: نیلوفر حامدی
نویسنده: نیلوفر حامدی
دادخواهی، رویکرد اخلاقی به جنگ و جمهوری اسلامی، و همبستگی اجتماعی
به نظرم قدم‌هایی که برای رسیدن به هدف برمی‌داریم جزیی از آن هدف است. تمرین دموکراسی در بین فعالان و محق دانستن خود برای آزادی، دموکراسی و عدالت هم در...
۱۷ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پرستو فروهر
نویسنده: پرستو فروهر

بهترین شغل دنیا

امروز جمعە بود. در خانە نشستەبودم. روزهای تعطیل همیشە در من احساسهای متناقضی ایجاد می کنند، هم خوبند و هم بد. خوبند چونکە از محیط کارم دور هستم، و بد از اینکە نمی دانم چکار کنم. البتە من انسانی تنبل و ضد مقولە کار نیستم، تنها اینکە شغلی کە دارم اساسا متناسب ذوق و توانائی های ذاتی من نیست. من دوست ندارم روز تا شب پشت یک کامپیوتر بنشینم و حسابداری کنم. حتی اگر حسابداری هم خواندەباشم. راستش این رشتە هم انتخاب خودم نبود. ملت گفتند در این دورە و زمانە کە همە چیز پول شدە و انواع و اقسام شرکتهای کوچک و بزرگ، دولتی و خصوصی سربرآوردەاند، حسابداری همیشە شغلی قابل اعتماد خواهدبود، شغلی کە می توان تحت هر شرایطی آن را یافت و راحت با حقوق نسبتا بالائی استخدام شد.

و این چنین من هم حسابدار شدم.

اما بیشتر از همە، جمعەها بود کە بە من اثبات می کرد کە وای این جوری هم نیست، و من شغلی مناسب حال خودم ندارم. جمعەها بود کە براستی می فهمیدم هفتەای کە گذشتەبود، چە بیهودە گذشتەبود! روزهای جمعە بودند کە یکدفعە کشف کردم کە زمان چە کوتاە است.  و دیری نمی گذرد کە فردا می آید، دوبارە شنبە می شود و باز بدون اینکە من زیاد متوجە شوم جمعە دیگری می آید. بی وقفە پشت سر همدیگر. و زندگی جلو چشمانم چە بی معنی شد. وای اگر همین جمعەها را هم مثل همیشە بە رفتن بە مراکز بزرگ خرید و انواع و اقسام پاساژهای کوچک و بزرگ اختصاص بدهم، و مشغول کارهای عقب افتادە هفتە شوم،  کارهائی از قبیل رختشوئی، تمیزکردن و جاروکشیدن اتاقها؛ تلفنی صحبت کردن با مادر پیرم کە در آسایشگاە زندگی می کند… آە خدایا چە فاجعە بزرگتری! پس خود زندگی کو؟ شاید تماشای فیلم آخر شب در حالیکە مشغول خوردن پاپ کورن و پپسی هستم بهترین معنای موجود در زندگی باشد، اصلا این خود زندگی است. و البتە با سیگارهایم کە همیشە روی میزاند، و در کنار فندک گازی قراردارند.

امروز تصمیم گرفتم کە در این عادت همیشگی ام تغییری ایجاد کنم، ا اگر فعلا امکان دیدن فیلم آخر شبی وجود ندارد، کاری دیگر انجام دهم. در این مورد زیاد اندیشیدم. راستش زیاد هم نە، چونکە مرتب حوصلەام سر می رفت و حواسم پرت می شد. اما یکهو بە این خیال افتادم کە می توانم روی مبل تکی ام نشستە و از پنجرە بە بیرون نگاەکنم. برای همین مبل را کشان کشان بە کنار پنجرەبردم، پاکت سیگارم را آوردم و از میان شیشەهای براق بە بیرون، یعنی بە کوچە خیرە شدم. و چە کشف عجیبی! و راستی چرا مدتها بود کە من اصلا بە کوچە نگاە نکردەبودم؟ بخودم گفتم شاید علتش کامپیوتر و موبیلم باشد… و یا آهان شغل لعنتی ام!

و چە روز جالبی بود. راستش این بود از کوچە، بر خلاف سابق مردمان زیادی نمی گذشتند. می توانم بگویم کوچە نسبتا خلوت بود. ابتدا خانمی با چادر سیاە عبورکرد. سپس خری با گاری کە بە آن بستە شدەبود، و مردی گاریچی کە مرتب تەریش سفید خودش را می خاراند. بە خودم گفتم مثل اینکە این خر را هنوز نیروهای انتظامی و ماموران شهرداری کشف نکردەاند. و چە خر خوش شانسی! بعد کوچە مدتی ساکت شد. بادی آمد و گردوخاکی بە هوا کرد. ماشینی گذشت کە زنی در آن بە مرد رانندە لبخند می زد. مرد چیزی گفت و لبانش را غنچە کرد. زمان دوبارە ایستاد. و از دور بدون اینکە کسی از کوچە بگذرد، ناگهان صدای همهمە مردم آمد، انگار شعار می دادند. یادم آمد کە این روزها مردم همەاش خیابان بودند و سر مسئلەای انگار با حکومت درگیر بودند.

آرە یادم آمد کە سر کشتن یک خانم جوان شهرستانی بود، مثل اینکە از سقز کردستان، و چە اسم زیبائی هم داشت “ژینا”. بەخودم گفتم مثل اینکە بیچارە را سر هیچ کشتن. و عکسش یادم آمد. آن زلف سیاە شبگونە و چانە محکم و نگاە ملایم. بخودم گفتم زندگی چە زود می تواند بە پایان خود برسد، اگر آدم مواظب نباشد. اگر تنها ارقام را جابجا کند. بویژە اینکە سالهاست کسانی در خیابانها می گردند، و مواظب اند آدمها نکنە هنگام گذر از محلە و خیابان یکدفعە بە کلەاشان بزند شلوارشان را پایین بکشند و همین جوری لختکی بگذرند.

سپس بچەای با مادرش از کوچە گذشت. مادر انگار دست بچەاش را می کشید و عجلە داشت. بخودم گفتم انگار می خواهد سریع بە خانە برسد. مثل اینکە نگران شلوغی ‌شهرە. و سر و کلە جوانی پیدا شد، نە… دو تا. یکی دختر و دیگری پسر. دخترە حجاب نداشت، و با رنگ فشاری چیزی روی دیوار نوشت. پسرە مواظب بود و اطراف را می پایید. دخترە نوشت “ننگ بر این حکومت بچەکش!” بخودم گفتم وای پس بچە هم می کشند. و ناگهان کوچە پر آدمهای با لباس انتظامی و پلیسی شد. با باتومها و چماقهایشان. دو جوان فرارکردند. ولی دخترە انگار ماند. برگشت تا شعاری بدهد کە یکی از پلیسها بهش رسید و با خشونت خواباندش زمین. پسرە برگشت و با پلیسە گلاویز شد کە دیگر پلیسها رسیدند و من دیگر دو جوان را ندیدم.

دوبارە شعار را خواندم، و حال واقعا معنای شعار را توانستم درک کنم. عجب فیلمی! سیگاری روشن کردم و دودش را بە هوای بالا سرم فرستادم. آە لعنت بە کارم! نە، من می بایستی یک کاری بکنم و از این زندگی تکراری و ملال آور نجات پیداکنم. و بە دختر و پسرە فکر کردم کە حالا دیگر نبودند. مطمئنم نە شغلی داشتند و نە کاری. آرە سن کمشان فعلا اجازە نمی داد. پیش خودم گفتم کە آنها برای کار هم می جنگند. شاید کاری مثل مال من. فکر کردم کە آیا واقعا چنین شغلی ارزش جنگیدن را دارد. بە خودم گفتم آدمها برای چیزهائی می جنگند کە بمحض بدست آوردنش دیگر بی معنی می شوند. اما صبر کن! راست راستکی برای کسانی کە چیزی را با جنگیدن بدست آوردەاند، آن چیز براستی بعدها بی معنی می شود؟ سرم درد می گیرد. سیگاری دیگر روشن می کنم.

یادم آمد بە عمرم من برای چیزی توی زندگی ام نجنگیدەبودم، برای همین تصورش دشوار بود. بخودم گفتم بە تو چە! سالهاست میان کوچە و من پنجرەای حائل است. با اینکە شیشەهای روشن و براقی دارد و می شود از درون آن همە چیز را در آن سوی دید، اما باز پنجرە یک پنجرە است و چیزی است میان من و آن بیرون. و براقی و روشنی فاصلەها را از میان بر نمی دارد. گفتم پاشو بیچارە فکر نان کن کە خربزە آب است!

و همانطور کە داشتم پا می شدم یادم آمد کە ما در یک دنیای پست مدرن زندگی می کنیم. دنیائی کە در آن هر کسی هر جوری خواست می تواند زندگی کند، یکی توی خیابان و کوچە می جنگد و از این طرز زندگی کردن لذت می برد، و یکی مثل من هم در خانە، پشت پنجرە در یک روز جمعە نشستە و در فکر تکرار بی معنی زندگی از شغل خودش بیزار می شود. و یکی هم دوست دارد سرکوب کند، بچە مردم را بکشد و زیر لقد لە و لوردەاشان کند. تازە کسی بە فکر من هست کە از دست این حسابداری لعنتی خلاصی پیدا کنم تا من هم بتوانم بە دیگری کمک کردە تا از آن سر کوچە بە سلامتی بگذرد؟

و بشدت معتقد شدم کە آدمها حقیقتهای مخصوص بە خود را دارند، و باید بە آن احترام گذاشت. و البتە پلیس هم باید روزی یاد بگیرد کە بە این حقیقتها احترام بگذارد. هرچند در یک دنیای پست مدرن بە حقیقت پلیسها هم باید احترام گذاشت.

آە، راستی فراموش کردم بە مادرم زنگ بزنم. تلفن را بر می دارم. بوق می زند. کسی آن طرف خط با صدائی لرزان می گوید “الو پسرم، توئی؟” بە خودم می گویم کە حتما بە مادرم خواهم گفت حسابداری یکی از بهترین شغلهای دنیاست.

تاریخ انتشار : ۲۸ فروردین, ۱۴۰۲ ۹:۴۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

تعلیق همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کشور را منزوی‌تر می کند.

بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان در باره دستگیریها، اعدامهای اخیر و برخورد با مهاجران افغانستانی

محکوم کردن تجاوز و حملۀ ددمنشانه اسراییل و آمریکای جهان‌خوار به کشور و خواست ازادی زندانیان سیاسی، عقیدتی و عادی!

زندانیان سیاسی و عقیدتی و عادی را آزاد کنید!

۱۲ روز سرنوشت‌ ساز؛ روایت یک جنگ ترکیبی و پروژۀ براندازی اسراییلی امریکایی در ایران

وضعیت زندانیان منتقل‌شده بند زنان اوین به زندان قرچک، گفت‌وگو با خانواده‌ها و رئیس زندان قرچک‌