جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۱

جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۱

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزير؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد
دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا،...
۲ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
دادخواهی و صلح
روز يک‌شنبه گذشته، 27 آبان‌ماه سال 1403 خورشيدی با عنوان دادخواهی و صلح و به‌یاد هزاران فرزند جان‌باختۀ ميهن و با تاکيد بر دادخواهی، خشونت‌پرهيزی و صلح‌طلبی در سامانه زوم...
۱ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: کارآنلاين
نویسنده: کارآنلاين
دنیایِ واژگون
کتاب در حافظه شهر فراموش شده‌ / و به انتها نزدیک / دنیا تعادلش را در نقطه لغزانی دنبال می‌کند / موریانه‌ها / به جانِ کتاب‌ها افتادند / شب است،...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان ـ ا
نویسنده: رحمان ـ ا
مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟
کارنامه اقتصادی، ژئوپولتیکی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی فاجعه آمیز حکومت در برابر همگان قرار دارد. حکومت دینی حتا در ماموریت معنوی خود هم شکست بزرگی خورده و مناسک و...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سعید پیوندی
نویسنده: سعید پیوندی
تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما
امروز بیش از پیش لازم است که جریانات چپ، ملی و دموکرات صفوف خود را به هم نزدیک کرده و مانع گرایش به سمت راست و جریانات برانداز شوند. هیچ...
۲۹ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
وریشه مرادی
وريشه مرادی دوران دانشجویی از فعالان ان‌جی‌او های شهر سنندج و از قهرمانان رزمی‌کار استان کوردستان و یکی از بنیان‌گزاران انجمن مبارزه با اعتیاد شهر سنندج بود.
۲۸ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه
برتراند راسل، کوشش ناتمام برای کشف فرمول جهان
گرچه روش و متد علمی برتراند راسل از طریق آنالیز منطقی است، نقدهای اجتماعی او ولی متکی به 3 موضوع: عقل، عشق، و ایده آلهای لیبرالیسم بود. برای راسل نظریه...
۲۸ آبان, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری

بهترین شغل دنیا

امروز جمعە بود. در خانە نشستەبودم. روزهای تعطیل همیشە در من احساسهای متناقضی ایجاد می کنند، هم خوبند و هم بد. خوبند چونکە از محیط کارم دور هستم، و بد از اینکە نمی دانم چکار کنم. البتە من انسانی تنبل و ضد مقولە کار نیستم، تنها اینکە شغلی کە دارم اساسا متناسب ذوق و توانائی های ذاتی من نیست. من دوست ندارم روز تا شب پشت یک کامپیوتر بنشینم و حسابداری کنم. حتی اگر حسابداری هم خواندەباشم. راستش این رشتە هم انتخاب خودم نبود. ملت گفتند در این دورە و زمانە کە همە چیز پول شدە و انواع و اقسام شرکتهای کوچک و بزرگ، دولتی و خصوصی سربرآوردەاند، حسابداری همیشە شغلی قابل اعتماد خواهدبود، شغلی کە می توان تحت هر شرایطی آن را یافت و راحت با حقوق نسبتا بالائی استخدام شد.

و این چنین من هم حسابدار شدم.

اما بیشتر از همە، جمعەها بود کە بە من اثبات می کرد کە وای این جوری هم نیست، و من شغلی مناسب حال خودم ندارم. جمعەها بود کە براستی می فهمیدم هفتەای کە گذشتەبود، چە بیهودە گذشتەبود! روزهای جمعە بودند کە یکدفعە کشف کردم کە زمان چە کوتاە است.  و دیری نمی گذرد کە فردا می آید، دوبارە شنبە می شود و باز بدون اینکە من زیاد متوجە شوم جمعە دیگری می آید. بی وقفە پشت سر همدیگر. و زندگی جلو چشمانم چە بی معنی شد. وای اگر همین جمعەها را هم مثل همیشە بە رفتن بە مراکز بزرگ خرید و انواع و اقسام پاساژهای کوچک و بزرگ اختصاص بدهم، و مشغول کارهای عقب افتادە هفتە شوم،  کارهائی از قبیل رختشوئی، تمیزکردن و جاروکشیدن اتاقها؛ تلفنی صحبت کردن با مادر پیرم کە در آسایشگاە زندگی می کند… آە خدایا چە فاجعە بزرگتری! پس خود زندگی کو؟ شاید تماشای فیلم آخر شب در حالیکە مشغول خوردن پاپ کورن و پپسی هستم بهترین معنای موجود در زندگی باشد، اصلا این خود زندگی است. و البتە با سیگارهایم کە همیشە روی میزاند، و در کنار فندک گازی قراردارند.

امروز تصمیم گرفتم کە در این عادت همیشگی ام تغییری ایجاد کنم، ا اگر فعلا امکان دیدن فیلم آخر شبی وجود ندارد، کاری دیگر انجام دهم. در این مورد زیاد اندیشیدم. راستش زیاد هم نە، چونکە مرتب حوصلەام سر می رفت و حواسم پرت می شد. اما یکهو بە این خیال افتادم کە می توانم روی مبل تکی ام نشستە و از پنجرە بە بیرون نگاەکنم. برای همین مبل را کشان کشان بە کنار پنجرەبردم، پاکت سیگارم را آوردم و از میان شیشەهای براق بە بیرون، یعنی بە کوچە خیرە شدم. و چە کشف عجیبی! و راستی چرا مدتها بود کە من اصلا بە کوچە نگاە نکردەبودم؟ بخودم گفتم شاید علتش کامپیوتر و موبیلم باشد… و یا آهان شغل لعنتی ام!

و چە روز جالبی بود. راستش این بود از کوچە، بر خلاف سابق مردمان زیادی نمی گذشتند. می توانم بگویم کوچە نسبتا خلوت بود. ابتدا خانمی با چادر سیاە عبورکرد. سپس خری با گاری کە بە آن بستە شدەبود، و مردی گاریچی کە مرتب تەریش سفید خودش را می خاراند. بە خودم گفتم مثل اینکە این خر را هنوز نیروهای انتظامی و ماموران شهرداری کشف نکردەاند. و چە خر خوش شانسی! بعد کوچە مدتی ساکت شد. بادی آمد و گردوخاکی بە هوا کرد. ماشینی گذشت کە زنی در آن بە مرد رانندە لبخند می زد. مرد چیزی گفت و لبانش را غنچە کرد. زمان دوبارە ایستاد. و از دور بدون اینکە کسی از کوچە بگذرد، ناگهان صدای همهمە مردم آمد، انگار شعار می دادند. یادم آمد کە این روزها مردم همەاش خیابان بودند و سر مسئلەای انگار با حکومت درگیر بودند.

آرە یادم آمد کە سر کشتن یک خانم جوان شهرستانی بود، مثل اینکە از سقز کردستان، و چە اسم زیبائی هم داشت “ژینا”. بەخودم گفتم مثل اینکە بیچارە را سر هیچ کشتن. و عکسش یادم آمد. آن زلف سیاە شبگونە و چانە محکم و نگاە ملایم. بخودم گفتم زندگی چە زود می تواند بە پایان خود برسد، اگر آدم مواظب نباشد. اگر تنها ارقام را جابجا کند. بویژە اینکە سالهاست کسانی در خیابانها می گردند، و مواظب اند آدمها نکنە هنگام گذر از محلە و خیابان یکدفعە بە کلەاشان بزند شلوارشان را پایین بکشند و همین جوری لختکی بگذرند.

سپس بچەای با مادرش از کوچە گذشت. مادر انگار دست بچەاش را می کشید و عجلە داشت. بخودم گفتم انگار می خواهد سریع بە خانە برسد. مثل اینکە نگران شلوغی ‌شهرە. و سر و کلە جوانی پیدا شد، نە… دو تا. یکی دختر و دیگری پسر. دخترە حجاب نداشت، و با رنگ فشاری چیزی روی دیوار نوشت. پسرە مواظب بود و اطراف را می پایید. دخترە نوشت “ننگ بر این حکومت بچەکش!” بخودم گفتم وای پس بچە هم می کشند. و ناگهان کوچە پر آدمهای با لباس انتظامی و پلیسی شد. با باتومها و چماقهایشان. دو جوان فرارکردند. ولی دخترە انگار ماند. برگشت تا شعاری بدهد کە یکی از پلیسها بهش رسید و با خشونت خواباندش زمین. پسرە برگشت و با پلیسە گلاویز شد کە دیگر پلیسها رسیدند و من دیگر دو جوان را ندیدم.

دوبارە شعار را خواندم، و حال واقعا معنای شعار را توانستم درک کنم. عجب فیلمی! سیگاری روشن کردم و دودش را بە هوای بالا سرم فرستادم. آە لعنت بە کارم! نە، من می بایستی یک کاری بکنم و از این زندگی تکراری و ملال آور نجات پیداکنم. و بە دختر و پسرە فکر کردم کە حالا دیگر نبودند. مطمئنم نە شغلی داشتند و نە کاری. آرە سن کمشان فعلا اجازە نمی داد. پیش خودم گفتم کە آنها برای کار هم می جنگند. شاید کاری مثل مال من. فکر کردم کە آیا واقعا چنین شغلی ارزش جنگیدن را دارد. بە خودم گفتم آدمها برای چیزهائی می جنگند کە بمحض بدست آوردنش دیگر بی معنی می شوند. اما صبر کن! راست راستکی برای کسانی کە چیزی را با جنگیدن بدست آوردەاند، آن چیز براستی بعدها بی معنی می شود؟ سرم درد می گیرد. سیگاری دیگر روشن می کنم.

یادم آمد بە عمرم من برای چیزی توی زندگی ام نجنگیدەبودم، برای همین تصورش دشوار بود. بخودم گفتم بە تو چە! سالهاست میان کوچە و من پنجرەای حائل است. با اینکە شیشەهای روشن و براقی دارد و می شود از درون آن همە چیز را در آن سوی دید، اما باز پنجرە یک پنجرە است و چیزی است میان من و آن بیرون. و براقی و روشنی فاصلەها را از میان بر نمی دارد. گفتم پاشو بیچارە فکر نان کن کە خربزە آب است!

و همانطور کە داشتم پا می شدم یادم آمد کە ما در یک دنیای پست مدرن زندگی می کنیم. دنیائی کە در آن هر کسی هر جوری خواست می تواند زندگی کند، یکی توی خیابان و کوچە می جنگد و از این طرز زندگی کردن لذت می برد، و یکی مثل من هم در خانە، پشت پنجرە در یک روز جمعە نشستە و در فکر تکرار بی معنی زندگی از شغل خودش بیزار می شود. و یکی هم دوست دارد سرکوب کند، بچە مردم را بکشد و زیر لقد لە و لوردەاشان کند. تازە کسی بە فکر من هست کە از دست این حسابداری لعنتی خلاصی پیدا کنم تا من هم بتوانم بە دیگری کمک کردە تا از آن سر کوچە بە سلامتی بگذرد؟

و بشدت معتقد شدم کە آدمها حقیقتهای مخصوص بە خود را دارند، و باید بە آن احترام گذاشت. و البتە پلیس هم باید روزی یاد بگیرد کە بە این حقیقتها احترام بگذارد. هرچند در یک دنیای پست مدرن بە حقیقت پلیسها هم باید احترام گذاشت.

آە، راستی فراموش کردم بە مادرم زنگ بزنم. تلفن را بر می دارم. بوق می زند. کسی آن طرف خط با صدائی لرزان می گوید “الو پسرم، توئی؟” بە خودم می گویم کە حتما بە مادرم خواهم گفت حسابداری یکی از بهترین شغلهای دنیاست.

تاریخ انتشار : ۲۸ فروردین, ۱۴۰۲ ۹:۴۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

این‌جا، کس به‌کینه آلوده نیست

من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام مردمانی را که هفتاد کیلومتر به‌دور از شهر به جست‌وجوی آب، به‌ما رسیده بودند. و دیدم یزید را که آب بر آن‌ها بست. من جنگ را دیده‌ام. من دیده‌ام زنی را در بیابان‌های خشک، بی ریالی در مشت؛ راه می‌جست. به‌جایی که نمی‌دانست کجاست.

مطالعه »
بیانیه ها

تجاوز اسراییل به خاک میهنمان را محکوم می‌کنیم!

ما ضمن محکوم کردن تجاوز اسراییل به خاک میهنمان، بر این باوریم که حملات متقابل منقطع می‌تواند به جنگی فراگیر میان دو کشور تبدیل شود. مردم ما که در شرایط بسیار سخت و بحرانی زندگی کرده و تحت فشار تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی آمریکا و سیاست‌های اقتصادی فسادآلود و مخرب تاکنونی جمهوری اسلامی هر روز سفرهٔ خود را خالی‌تر از روز پیش می‌بینند، اصلی‌ترین قربانیان چنین جنگی خواهند بود.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادخواهی و صلح

دنیایِ واژگون

مسئله جانشینی و یا زمانی برای پرسش‌های اساسی درباره کارنامه ولایت فقیه؟

تلاش جریان برانداز و سلطنت‌طلب در کسب قدرت و وظایف ما

وریشه مرادی