«اگر ملی شدن صنعت نفت خدمت بزرگی است که به مملکت شده است باید از آن کسی که در اول این پیشنهاد را نمود سپاسگزاری گردد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است»
در بیست و نه اسفند یکهزار و سیصد و بیست و نه خورشیدی قانون ملی شدن نفت در سراسر کشور از تصویب مجلس سنا گذشت. این پیروزی درخشان تاریخی در اثر رهبری خردمندانه دکتر محمد مصدق پیشوای بزرگ نهضت ملی و ضد استعماری ایران و به همت و پشتیبانی ملت بزرگوار ایران بدست آمد.
هدف از ملی کردن صنعت نفت را نباید فقط از دیدگاه اقتصادی مورد توجه قرار داد. هرچند بعلت سلطه انگلستان بر منافع و معادن نفتی جنوب کشورمان، سود سرشاری را عاید آن امپراطوری و فقر فزاینده ای را نصیب ملت محروم ایران می نمود اما مهم آنجا بود که دولت انگلستان از طریق شرکت نفت با ایجاد پایگاه های گوناگون درنهادهای کشوری بر همه امور سیاسی، نظامی، فرهنگی و مذهبی نظارت داشت. بیخود نبود که هر حادثه و اتفاقی که در گوشه و کنار ایران رخ می داد، مردم کوچه و بازار آنرا به انگلیسها نسبت می دادند.
جنبش ملی کردن صنعت نفت به رهبری مصدق بزرگ موجب قطع دست استعمار انگلیس از روی منابع افتصادی و نهادهای کشوری گردید که در نتیجه ایران بسوی استقلال کامل و آزادی و عدالت اجتماعی گام برداشت. این پیروزی ملت ایران موجب بیداری ملتهای خاورمیانه و شمال افریقا گردید و به پیروی از جنبش ملی ایرانیان، علیه سلطه بیگانگان بپا خاستند، همین امر بود که کینه دول استعمارگر آن زمان را علیه دکتر مصدق برانگیخت و در پی چاره جوئی برآمدند و در نتیجه بنا بر گفته لسان الغیب حافظ شیرازی : ” من و ساغی بهم سازیم و بنیادش بر اندازیم ” آمریکا و انگلستان دست به دست هم داده و با قبول سکوت از سوی دولتمردان روسیه شوروی، کودتای ننگین بیست وهشت مرداد را توسط عوامل و مزدوران داخلیشان انجام دادند.
در اینجا بجاست که از شهید بزرگ راه آزادی دکتر حسین فاطمی به نیکی یاد شود که طرح ملی کردن صنعت نفت در سراسر کشوررا پیشنهاد نمود و بدین ترتیب کینه و خشم دولتمردان انگلستان را علیه خود برانگیخت. نخست توسط فدائیان اسلام بر سر مزار محمد مسعود روزنامه نگار جانباخته راه آزادی و عدالت توسط فدائیان اسلام مورد سوء قصد قرار گرفت که خوشبختانه جان سالم بدر برد ولی تا آخر عمر کوتاه ولی پربارش در رنج بسر برد. پس از کودتای ننگین بیست و هشت مرداد دکتر فاطمی از سوی کودتا چیان دستگیر و دربرابر پله های شهربانی کل کشود در حالی که در محاصره سربازان حکومت نظامی قرار داشت، در اجرای فرمان، مورد حمله اوباش و چاقو کشان درباری به سرگردگی شعبان بی مخ ملقب به ” شعبان تاج بخش ” قرار گرفت، ولی به موقع خواهر فداکارش خود را بر روی وی انداخت و با این فداکاری بزرگ نگذاشت بیگانگان به هدف کثیف خودشان برسند که موفق نشدند هرچند آن بزرگوار تا آخرین لحظه پایانی عمر از جراحتهای ناشی از دشنه چاقوکشان حکومت کودتا در درد و عذاب بسر برد.
بالاخره در سحرگاه نوزدهم آبانماه یکهزار و سیصد و سی و سه دکتر حسین فاطمی روزنامه نگار آزادیخواه و وزیر امورخارجه دولت ملی دکتر مصدق به جوخه اعدام سپرده شد. او قبل از این که هدف تیر جلادان قرار گیرد خطاب به حاظران در میدان تیر گفت: “خدا راشکرمی کنم که با شهادت در این راه پرافتخار دین خود را به ملت ستمدیده و استعمار زده و غارت شده ایران ادا کرده ام”. سپس از ته دل فریاد برآورد: “پاینده ایران، زنده باد مصدق”
با شلیک جلادان حکومت کودتا، جهان را بدرود گفته و به صف جانباختگان راه سربلندی ایران زمین پیوست. خودکامگان و مزدوران بیگانه همواره از نام مصدق در وحشت و هراس بوده و هستند. هرگاه بمناسبتی نامی از مصدق برده شود، فریاد سر داده که “ول کنید این استخوانهای پوسیده را” و یا این که “او هم مسلم نبود”. این کوردلان باید بدانند پس از مرگ، همه انسانها به استخوان پوسیده تبدیل می شوند و در این مورد استثنائی هم وجود ندارد. این نام انسانهای تاریخ ساز است که جاودانه می ماند نام کوروش، آریوبرزن، سورنا، مزدک بامدادان، رستم فرخزاد، بابک خرم دین، فردوسی، یعقوب لیث، کریم خان زند، امیر کبیر، ستارخان و مصدق نامشان چون خورشید درخشان روشنائی بخش آسمان تاریخ ایران زمین بوده و خواهد بود.
یاد آوری نام این آزاد مردان بما جان تازه ای می بخشد تا به پا خیزیم و با همبستگی ملی بساط خودکامگان و جباران را برچیده و به زباله دانی تاریخ بیافکنیم و آزادی و دادگری و برابری را در گستره سرزمین نیاکان خود برقرار سازیم. اما عجیب اینجاست که امروزه دولتمردان آمریکا و انگلستان به اقدام خود در برانداختن حکومت ملی و مردمی دکتر مصدق اعتراف نموده و به گونه ای از ملت ایران پوزش طلبیده اند ولی عناصر فرومایه و خود فروخته هرزمان نعره می زنند که بیست هشت مرداد “رستاخیز ملی” بوده است و اندک نامردانی هم خود را مورخ و ادیب و آشنا به امور سیاسی جهان معرفی کرده وچرندیاتی را سر هم نموده علیه دکتر مصدق و دکتر فاطمی منتشر نموده و می نمایند. بنا برمثل نیاکان ما : شاه می بخشد شاه قلی نمی بخشد. مهم اینجاست که اربابان بزرگشان یکی پس از دیگری به این خیانت بزرگ که در حق ملت ایران انجام داده اند اقرار می نمایند خیانتی که سر انجام به حکومت استبداد مذهبی ولایت فقیه ختم گردید.