پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۵:۳۷

پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴ - ۰۵:۳۷

نمی‌‌توانید ایده‌ای را در بند کنید که زمانش فرا رسیده است
این پژوهشگران توجه به علت‌ها و پیامدهای نابرابری اقتصادی و اجتماعی را شرط لازم دخالت‌گری جامعه می‌دانند...و عدالت را می‌توان تعمیق دموکراسی در تمام قلمروهای اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی تعریف...
۱۵ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کیوان مهتدی
نویسنده: کیوان مهتدی
زهران ممدانی؛ چپ‌گرایی در قلب سرمایه‌داری جهانی
شهناز قراگوزلو: پیروزی ممدانی نه‌فقط برای نیویورک، بلکه برای جنبش جهانی چپ معنا دارد. در زمانی که فقر، نابرابری و بحران مشروعیت سیاسی در بسیاری از کشورها گسترش یافته، موفقیت...
۱۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
لابیرنت
چند نفری به آهستگی سرشان را تكان می‌دادند. صدای غرش‌های آسیای‌سیمان‌ در سالن انعكاس می‌يافت و گويی فضا پر از يك هيجان نامریی شده بود. آسیا با اعتمادبه‌نفس و گاهی...
۱۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
زُهران مَمْ‌دانی: صدای بلند «سوسیالیسم دموکراتیک» در سیاست مترقی چپ ماوراءبحار
گودرز اقتداری: زُهران بدون ترس از مارک یهود ستیزی در شهری‌که به جرات محل سکونت بیشترین تعداد و متمول‌ترین یهودیان آمریکاست، پرچم مبارزه با نسل‌کشی نتانیاهو و دولت صهیونیست اسراییل...
۱۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گودرز اقتداری
نویسنده: گودرز اقتداری
زهران ممدانی یک سوسیالیست دموکرات به عنوان شهردار نیو یورک انتخاب شد.
ممدانی گفت که می‌داند  ترامپ سخنرانی او را تماشا می‌کند.  و سپس مستقیماً خطاب به رئیس جمهور ایالات متحده گفت: " صدا را زیاد کن. ! "  آنچه در پی...
۱۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
 تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته نودوسوم
کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»: پس از اعتصاب یک هفته‌ای زندانیان واحد ۲ زندان قزلحصار، اعدام‌ها به ویژه در زندان‌های دیگر کشور همچنان پرشتاب جریان دارد. به طوری که  تنها...
۱۴ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
تروتسکی در تاریخ اندیشه سیاسی چپ
سه موضع مهم تروتسکی عبارت بودند از: دیکتاتوری پرولتاریا، دمکراسی سوسیالیستی، و انقلاب مداوم. او میگفت دیکتاتوری پرولتاریا و دمکراسی شورایی سوسیالیستی، یکی هستند؛ مفهومی که لنین نیز در کتاب...
۱۳ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری

تشکل‌زدایی و بی‌ثبات سازی نیروی کار بلای جان کارگران و مزدبگیران

قیچی برنامه ی هفتم دو لبه دارد، یکی سرکوب و حذف تشکل‌های مستقل کارگری است، و لبه‌ی مکمل آن بی‌ثبات‌سازی هر چه بیشتر زندگی و کار زحمتکشان، تا آنها را در معرض حداکثر استثمار قرار دهد.

 برنامه هفتم توسعه یعنی نمک به زخم ما کارگران و زحمتکشان. تا امروز تمام برنامه های توسعه با یک قلم و یک نگاه واحد به اقتصاد نوشته شده‌اند: چطور از سهم اکثریت محروم جامعه گرفته و جیبهای اقلیت بهره‌مند را پربارتر کنیم. بر خلاف شعارهای توخالی حمایت از پابرهنگان و کوخنشینان و رساندن آنها به شأن و منزلت انسانی و شرافتمندانه طبقه کارگر، در زیربنای تمام تصمیمات کلان اقتصادی کشور، شاهد اجرای نسخه های حاضر آماده‌ی صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی بوده‌ایم. حاکمیت برای غلبه بر بحران‌های اقتصادی که بر اثر ناکارآمدی و عدم تخصص و تجربه کافی، و فساد ساختاری ایجاد شده، طرح ریاضت اقتصادی را به اسم اقتصاد مقاومتی اعلام کرد. البته ریاضت و مقاومت نه برای خودشان و نه برای آقازاده‌ها و ریخت‌وپاش آنها، و نه برای شرکت‌های خصوصی و خصولتی و الیگارشی، بلکه برای مزدبگیران و مردمی که حکومت به اشکال مختلف از جیب آنها می‌دزدد تا ضرر و زیان شرکت‌های تحت نفوذ و حمایت خودشان و ریخت و پاش و حیف و میل آقازادهها را تامین کنند.

دولت‌های گذشته از تعدیل ساختاری، قراردادهای سفیدامضا، خارج کردن کارگاه‌های زیر ۱۰ نفر از شمول قانون کار گرفته، تا حمله به کارگران و کشتن کارگران، زندانی و شکنجه کردن، و شلاق زدن به کارگران، هر آنچه در توانشان بوده انجام داده‌اند. دولت سیزدهم هم همین مسیر را ادامه میدهد، اما با چاشنی دروغگویی و گفتاردرمانی. آنچه در شش برنامه توسعه به طور محسوس و خزنده پیش می‌آمد، اکنون در برنامه هفتم (به دلیل ورشکستگی دولت در تمام سطوح) به شکل عریان نمود پیدا کرده است. تورم بالای ۷۰ درصد، حذف گوشت و مرغ و تخم‌مرغ و برنج و میوه و  آموزش و درمان و .. از زندگی اکثریت جامعه، و بازگشت به کالابرگ و سهمیه بندی نه به دلایل بیرونی، و نه به سبب اشتباهات در اجرای برنامه های توسعه بوده است، بلکه این میوه محصول نگاه اقتصاد نئولیبرالی و غارت است که بر تمام برنامه‌های توسعه حاکم بوده و هنوز هم برای سرنوشت ما تعیین تکلیف میکند.

چرا در تمام این سالیان اقلیت صاحب قدرت و ثروت بر اموال خود افزوده‌اند، و تاوان این مشکلات را مزدبگیران، بیکاران، نیمه بیکاران، بی ثبات‌کاران، بازنشستگان و تمام زحمتکشان جامعه پرداخته‌اند؟ چون تشکلات بر آمده از بدنه خودشان که استقلال و شجاعت، جسارت و توان سازماندهی، حق خواهی، مطالبه گری، اعتصاب و مذاکرات جمعی و سراسری داشته باشند وجود ندارد. حاکمیت از بدو استقرار در فکر بوده که برای پیشبرد منافع و بقای خود چه کارهایی را بکند و چه موانعی را از سر راه بردارد. و از آنجا که اساساً مخالف هر گونه جمع گرایی و تشکل بوده است اول سندیکاها، اتحادیه ها، شوراها، فدراسیون ها و کنفدراسیون‌های کارگری را ممنوع اعلام کرد و در عوض تشکل‌های زرد حکومتی و بله‌قربان‌گو را وارد قانون کار کرد. در مرحله بعد با پرونده سازی‌های واهی برای فعالان کارگری و صنفی و بازداشت و زندان و اخراج از کار کارگران حق‌طلب عملاً فعالیت را دشوار کرد، تا خیالش از عدم برگزاری اعتراضات، تجمعات، و اعتصابات راحت شود و در محیط‌های کار خفقان ایجاد کند. مجری این پروژه‌ها تشکل‌های وابسته و ‌دست ساز حکومتی بوده‌اند ــ از حزب خانه کارگر در خارج از محیط کار تا شوراهای اسلامی کار و انجمنهای صنفی در محیط کار، آن هم با نظارت واحدی به نام حراست (نماینده‌ی شورای تامین استان وزارت اطلاعات). برای همین خوش خدمتی‌ها و بله‌قربان‌گویی‌ها است که علیرضا محجوب و حسن صادقی چندین دهه است خانه کارگر و کانون‌های بازنشستگان و پیشکسوتان را در انحصار مطلق خودشان گرفته اند. هر چه قانون، لایحه، ماده و تبصره علیه کارگران در سکوت و بی‌خبری در مجلس تصویب شده است، همه از خوش خدمتی‌های مستاجری به نام محجوب و امثالهم در مجلس بوده که در حال حاضر هم سرقفلی خانه کارگر را در اختیار دارد.

حالا در برنامه هفتم توسعه، حکومت به خیال اینکه توانسته تشکل‌های کارگری مستقل و متحد که بتوانند در مقابل طرح‌ها و سیاست‌های ضدکارگری مقابله کنند را ریشه کن کرده است، در حوزه‌ها و نهادهای مختلفی برای جامعه کارگری تصمیمات گوناگونی از روی نگاه ضد طبقه‌کارگر و همچنین استیصال و بی برنامگی و ناکارآمدی و ناتوانی در پاسخگویی به مشکلات تمام مزدبگیران، بیکاران، بازنشستگان، و جوانان می‌گیرد و سراسیمه و با دستپاچگی و بدون کارشناسی، یک روز از پیشنویس اصلاحی‌به اصطلاح قانون کار صحبت میکنند، یک روز از اصلاح ماده ۷ ق ک و دست و پا گیر بودن آن ماده از نگاه سرمایه دارانه حرف میزنند، یک روز دیگر از حذف ماده ۲۷ ق ک (با وجود اینکه نماینده واقعی کارگران نیست) ولی در بزنگاه‌ها بنا به مصلحت و منافع و تبلیغ که مورد رضایت کارفرما باشد از این ماده استفاده میکنند، یک روز هم از اصلاحیه ماده ۴۱ قانون کار و اضافه کردن تبصرهای که منافع سرمایه دار را حفظ بکنند صحبت میکنند.

هم طبقه‌ای‌ها، هم‌ سرنوشتی‌ها:

قیچی برنامه ی هفتم دو لبه دارد، یکی سرکوب و حذف تشکل‌های مستقل کارگری است، و لبه‌ی مکمل آن بی‌ثبات‌سازی هر چه بیشتر زندگی و کار زحمتکشان، تا آنها را در معرض حداکثر استثمار قرار دهد. از این رو، دولت در برنامه هفتم توسعه قانون کار نیم بند به سود کارگران را هدف گرفته است و میخواهد حداقل‌هایی که به سود کارگران و قوانینی که تاحد محدودی چتر حمایتی برای کارگران بود را نابود کند و مسئولیت را به کل از گردن خودش خارج کند.

در برنامه هفتم توسعه، دولت از برده داری نوین و به تعبیری اردوگاه‌های کار اجباری به طور علنی رونمایی کرده است. نظامی که قرار بود حامی پابرهنگان و کوخنشینان و فرودستان باشد به سود کارفرمایان و سرمایه داران قوانین ضدکارگری تدوین و بر اساس ماده ۱۵ برنامه ۷ شکل جدیدی از اردوگاه‌های کار اجباری را می‌خواهد در کشور نهادینه کند. این ماده یعنی نا امیدی و یأس و سرشکستگی، یعنی فرار افراد متخصص و مهاجرت بی‌رویه جوانان به کشورهای منطقه، چون کارگران دارای مهارت فنی و دانشگاهی باید در مملکت خودشان با نصف حقوق کار کنند، آن هم بدون هیچ گونه مزایا و امنیت شغلی و تضمینی، و با قراردادهایی یک طرفه که هر لحظه امکان اخراج دارد. کسی نیست بگوید کدام کارگر با این شرایط حاضر است کار بکند؟ در کارهای غیررسمی درآمد فرد بیشتر است، تازه امنیت و برنامه هم دارد و می‌داند در چه فصلی از سال باید در اسنپ کار کند یا دست فروشی، یا بلال فروشی یا سیگار فروشی بکند. حذف قراردادهای شفاهی، در غیاب قراردادهای رسمی و کتبی، به معنای امنیت شغلی بیشتر نیست، چرا‌که آنها دنبال حذف کامل هرگونه تعهد از سوی کارفرما و سرمایه داران هستند. ماده ۱۶-۷ دست سرمایه دار را باز گذاشته است تا به هر طریقی که میتواند نیروی کار ارزان را به بردگی بگیرد. چه کسانی بهتر از افراد بی بضاعت و فرودست که از فرط بیکاری و فقر و نداری و بدبختی به موسسه‌های به اصطلاح خیریه پناه برده‌اند با کمترین دستمزد، بدون بیمه، مزایا، سنوات و امنیت شغلی (برده داری نوین) به بیگاری کشیده می‌شوند. تیر خلاص این وضعیت افزایش مدت قراردادهای موقت به ۴ سال است، یعنی کارفرما هر چند سال نیرویی را به نام موقتی استثمار میکند و بعد از ۴ سال که تمام استفاده خود را برد، به سراغ نفر بعدی میرود، و هیچ تعهدی بر دوش خود احساس نمی‌کند.

جوانان ما تا ۱۸ سالگی خود را در نظام آموزشی ناکارآمد و بی کیفیت سپری میکنند، بعد از آن دو سال خدمت سربازی اجباری، و تازه بعد از آن سه سال اردوگاه‌های کار اجباری به سال‌های از دست رفته‌ی زندگی آن‌ها اضافه میشود. پرداخت نصف حقوق در این گرانی افسارگسیخته، تورم بالای ۷۰ درصد، به فارغ التحصیلان که بیش از ۳ میلیون نفر هستند، به منزله ی صدور حکم مرگ اجتماعی برای جوانان این مرز و بوم است.

در اغلب کشورها حاکمان مجبور شده اند برای افراد معلول در رده های مختلف امتیازات ویژه‌ای را در نظر بگیرند. در کشور ما همه چیز برعکس است. نصف حقوق مصوب برای معلولان! آدم با حقوق کامل در خرج و برج زندگی ناتوان است، وای به حال حداقل مزدبگیر استثمارشده‌ای که در این جامعه هیچ صدایی ندارند.

علاوه بر اینها در ماده ۶۶ ب ۷ ، دولت برای فرار از بدهی به صندوق‌های بازنشستگی که منجر به ورشکستگی صندوق‌ها شده است، میخواهد هزینه ورشکستگی صندوق‌ها را از نیروی کار و با افرایش سن بازنشستگی تامین کند. این هم خلاف جریان آب شنا کردن است. جوانان تحصیل کرده و پرانرژی پشت درهای کارخانه‌ها بمانند و زحمت‌کشانی که ۳۰ سال کار کرده و استثمار شده‌اند، حال که نوبت به سال‌های بازنشستگی و حداقلی از آسایش صوری رسیده، خسته و بیرمق ناچارند همچنان مورد بهره‌کشی قرار گیرند.  واقعاً خیلی عجیب است!!

ه کسی ادعای کارشناسی این قوانین ضدانسانی، ضد اخلاقی و ضد پویایی اجتماعی و اقتصادی را کرده است؟ چه کسی گفته کارگر و مزدبگیر همیشه باید استرس و ترس از فردای خود داشته باشد؟ چه کسی گفته است کارگر و مزدبگیر از اول قرارداد تا آخرین روز قرارداد به فکر تمدید یا عدم تمدید قرارداد باشد و هر شب کابوس ببیند؟ چه کسی پیامدهای مخرب روانشناختی و جامعه شناختی این وضعیت را بر فرد، خانواده، جامعه، و روان و اعصاب کارگران و اطرافیان و حتی پیامدهای آن برای بازدهی و بهره وری آن را بررسی کرده است؟

هم طبقه‌های زحمتکش، جوانانی که تازه قصد دارید وارد بازار کار شوید! از ماست که بر ماست. دولت‌ها به پراکندگی ما کارگران و مزدبگیران پی برده‌اند و تصور می‌کنند با سرکوب تشکل‌های مستقل، حالا قادرند هر طرح و برنامه‌ای را علیه ما اجرا بکنند. در این‌گمانند که هیچ اعتراض و اعتصاب گسترده ای صورت نمی‌گیرد و خیالشان راحت است که اعتراضات جسته و گریخته را هم سرکوب، و کارگران پیشرو را اخراج یا زندانی می‌کنند.

میدانیم که کار ما کارگران با این حرفها و صبر و چنگ زدن بیهوده به بالا دستی‌ها و مجریان قانون درست نمیشود . تاریخ و تجربه دهه های اخیر به ما می‌گوید ما کارگران چیزی برای از دست دادن نداریم. اکنون زمان دست روی دست گذاشتن نیست!

باید پرسشگر باشیم، باید به نیروی طبقه خودمان یعنی طبقه عظیم کارگر تکیه کنیم، تا برای خودمان و فرزندان و جامعه خودمان آینده‌ای بهتر فراهم کنید. آینده ای بهتر، همراه با امنیت شغلی، رفاهی، بهداشتی، درمانی، آموزش رایگان، برابری و‌ عدالت در تمامی عرصه ها و … زمانی محقق می‌شود که در هر حرفه و صنف (کارگران بیکار، نقاش، نجار، ساختمانی، حمل و نقل شهری، صنعتی، خدمات عمومی، کشاورزی، آموزشی، بهداشتی، برون شهری، پیک موتوری، اسنپ و ..) سندیکاها و اتحادیه و هرگونه تشکیلات مستقل خودشان را ایجاد بکنند و با به هم پیوستن مطالبات را پیگیری و به دست بیاورند. درکنار و همراه با پیگیری مبارزات ریشه‌ای‌تر به نفع طبقه کارگر، با همین ظرفیت‌های محدود قوانین جاری هم باید برنامه توسعه هفتم و دیگر تصمیمات ضد کارگری حاکمیت را به چالش بکشیم و در تنگنا قرار بدهیم و کار امروز را تماماً به فردا واگذار نکنیم. به آینده‌ی خود و فرزندان و فراهم کردن نان، کار و آزادی برای آنها بیندیشیم. بی‌تفاوتی و بی‌مسئولیتی امروز ما در قبال فرزندان و آینده‌ی کشور میتواند فردا پیامدهای جبران‌ناپذیری برای نسل‌های بعدی، و حتی سرنوشت محیط زیستی و سرزمینی ما داشته باشد.

چاره زحمتکشان، وحدت و تشکیلات است.

 

رضا شهابی, زندان اوین

۲۰ خرداد ۱۴۰۲

تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد, ۱۴۰۲ ۲:۵۴ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

1 Comment

  1. مهرداد دارستانی گفت:

    زنده باد .

    سرمایه داری در طول حیات ننگین خود تا به این حد و اندازه افسارگسیخته نبوده است .
    بیکاری و گرانی و تورم غیر قابل مهار در پنج دهه گذشته بیش از هفتاد درصد جمعیت جهان را به زیر خط فقر کشانیده است .
    دیگر در هیچ نقطه این جهان هیچ خانواده ای تنها با تکیه بر درآمد پدر خانواده توان دوام و نجات ندارد .
    حداقل دستمزد در کشور کانادا ساعتی ۱۵ دلار میباشد در حالیکه یک ساندویچ معمولی و نوشابه حدود بیست دلار است .
    سیگار پاکتی بیست و دو دلار و ….
    باقی ماجرا را می‌توان تصور نمود .
    هیچ حزب و اتحادیه ای در کار نیست تا سرسوزنی از حقایق این فقر دامنگیر را مورد اشاره قرار دهد در واقع اتحادیه های کارگری اینجا خود بخشی از مافیای قدرت هستند و از خود سرمایه داران دزدتر و فاسد تر .
    اتحادیه‌ های کارگری امریکا نقش اصلی را در حمله به خاک کوبا و ماجرای خلیج خوک‌ها داشتند .
    و یا اتحادیه های کارگری المان و اروپا چراغ جادوی حزب سوسیال نازی المان بوده و هستند.
    دوری از انان خود بخشی از مبارزه با سرمایه داری و امپریالیسم میباشد .

    زمانیکه این فقر دامنگیر و روزافزون جهانی به کشورمان ایران می‌رسد دیگر به هیچ زبانی نمیتوان ژرفنای این ستم و بی عدالتی را بیان نمود .
    ستم طبقاتی در هر جای دنیا ستم است اما درهر کشوری ویژگی های و ریزه کاریهای قومی ملی و فرهنگی و طبقاتی خاص خود را دارد .
    مشاغل و یا حتی اقشار زحمتکش که هیچ نمونه مشابه در کشورهای دیگر ندارند و تنها بر اساس نیازهای منطقه ای شکل گرفته اند .
    از چوپانی گرفته تا باربری و کولبری و سوختبری و ….
    ویا حقوق برابر زنان و مردان در محیطهای کارگری و یا حقوق کارگران با معلولیت و غیره .

    اتحادیه ها و انجمن های اصیل صنفی براساس نیازهای حقیقی جامعه خود شکل پذیرند و نمیتوانند که قابل کپی برداری باشند .
    استقلال شخصیتی و تشکیلاتی کارگران و زحمتکشان ایران بزرگ‌ترین برگ برنده انان است و سپر ایمنی انان در برابر اتحادیه ها و سندیکاهای دروغین غربی .
    سلامت تشکیلاتی و شخصیتی جنبش طبقه کارگر ایران در طول حیاتش حقیقتا بسیار گرانقدر و باارزش و شایسته تقدیر است .
    ضرورت ایجاد نهادها ، سندیکاها و تشکلات فراگیر ملی برای دفاع از حقوق اولیه زحمتکشان و کارگران ایران در برابر موج افسارگسیخته ستم سرمایه ،گرانی، بیکاری ، عدم امنیت شغلی ، و هزاران مشکل دیگر بیش از هر زمان دیگر بیشتر بنظر می‌رسد .

    درود بر شما .

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

زُهران مَمْ‌دانی: صدای بلند «سوسیالیسم دموکراتیک» در سیاست مترقی چپ ماوراءبحار

گودرز اقتداری: زُهران بدون ترس از مارک یهود ستیزی در شهری‌که به جرات محل سکونت بیشترین تعداد و متمول‌ترین یهودیان آمریکاست، پرچم مبارزه با نسل‌کشی نتانیاهو و دولت صهیونیست اسراییل را بلند کرد و با استقبال جوانان یهودی و سایر اقشار مترقی یهودی نیویورک علیرغم عدم حمایت حزب دموکرات پشت کومو نماینده اصلی نسل دموکرات های سنتی را بخاک مالید. تنها اباما بود که نه بعنوان اعلام حمایت حزبی بلکه فقط با پیام ارزوی پیروزی چند روز قبل از انتخابات به او تلفن کرد.

مطالعه »

هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!

گودرز اقتداری: اکنون رییس جمهور ترامپ با حمایت اخلاقی که کمیته نروژی صلح نوبل به رهبر جدید اپوزیسیون ونزوئلا هدیه کرد، نیروی دریایی ایالات متحده را به دریای کارائیب گسیل داشته و حلقه محاصره نظامی حول تنها کشور نفت‌خیز منطقه را تنگ کرده است. در جهان یک قطبی قاره آمریکا نیروهای نظامی ایالات متحده بدنبال پا پس کشیدن اتحاد جماهیر شوروی از کوبا در ۱۹۶۳ هفت دهه است که رقیبی ندارند.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
WP Twitter Auto Publish Powered By : XYZScripts.com
آخرین مطالب

نمی‌‌توانید ایده‌ای را در بند کنید که زمانش فرا رسیده است

زهران ممدانی؛ چپ‌گرایی در قلب سرمایه‌داری جهانی

لابیرنت

زُهران مَمْ‌دانی: صدای بلند «سوسیالیسم دموکراتیک» در سیاست مترقی چپ ماوراءبحار

زهران ممدانی یک سوسیالیست دموکرات به عنوان شهردار نیو یورک انتخاب شد.

 تداوم کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته نودوسوم