تکه ای پیتزا داستان رنجی ست که پارسال شاهدش بودم.
“دیشب مادرش به مناسبت تولدش برایش پیتزا درست کرده بود. یک تکه اش را با خود به مدرسه آورده بود و با هیجان به من نشان داد. همکلاسی هایش نیز دیدند. همه دورش جمع شده بودند و با لذت و هیجان، پیتزا خوردن دوست شان را تماشا می کردند. یکی شان مسرور رو به من گفت خانم پروین پیتزا می خورَد…”
عزیزی پایان یافتن این رنج را در خریدن پیتزا می داند! از شما آموزگاران، شما مشعل داران حقیقت می پرسم. آیا فقر تحمیلی بر فرزندان مان، با خریدن تکه ای پیتزا پایان خواهد یافت؟
نه، پرسش را اصلاح می کنم. آیا ما در جایگاه بخشیدن هستیم؟ مگر داشتن، حق آن کودک نیست؟ چگونه به خود اجازه میدهیم حقش را به او «ببخشیم!»
من به عنوان یک آموزگار می گویم. به هیچ عنوان به هیچکس اجازه نخواهم داد برای فرزندان مان پیتزا بخرد! فرزندان ما هیچ کدام شان حقیر نیستند و نیازی بر ترحم کسی ندارند. برای شان ترحم جمع نمیکنم. برای شان حماسه خواهم آفرید که رسیدن به حق شان، حق شان است.
یا فاجعه یا حماسه
#زن_زندگی_آزادی
منبع:
کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران