سخن اوباما در نطق پس پیروزی اش در انتخابات آمریکا، دال بە اینکە “یک دهە جنگ دارد خاتمە می یابد”، و چند ماە قبل از این، با اعلام برنامە نظامی آمریکا در سطح جهان کە در آن اساسا این کشور توجەاش نظامی اش را بر شرق دور متمرکز خواهد نمود، و نیز افزایش تحریمها بر ایران کە بشدت وضع اقتصادی در این کشور را نابسامان کردە است، می توانند از جملە دلایلی باشند کە ما را در مقابل این سئوال بزرگ قرار بدهند کە آیا ما در منطقە در آستانە فاز جدیدی از لحاظ نوع پیشبرد سیاست میان آمریکا و ایران قرار نگرفتەایم؟ و نیز اگر بە دلایل بالا، سخنان اخیر خانم کلینتون وزیر خارجە آمریکا در مورد آمادگی آمریکا برای گفتگوی مستقیم با ایران (و این بار بدون هیچ پیش شرطی)، و افزایش بحث ها در فضای سیاسی و مطبوعاتی ایران حول مذاکرە با آمریکا را اضافە کنیم، آیا باز این سئوال مطرح شدە از قدرت بیشتری برای گرفتن جواب آری بهرەمند نخواهد شد؟
اگر جواب آری است، شاخص این فاز جدید چە خواهد بود؟
فاکتها چنین نشان می دهند کە غرب و اساسا آمریکا با توجە بە بحران مالی و اقتصادی جهانی و تاثیرات قوی تحریمها بر روی ایران، مخالفتهای روسیە و چین در خصوص حملە بە ایران، افرایش توانائیهای ایران در بعد نظامی و تاثیرات غیر قابل پیش بینی جنگ، امر جنگ را خاتمە دادە شدە تلقی می کنند، و با اعلام و تاکید بر مذاکرات، رقابت و پیشبرد امر منافعشان را بیش از پیش بە عرصە سیاسی کشانیدەاند. بە گفتەای دیگر، ما از روندی کە در آن عنصر نظامی می توانست بە وجە غالب تبدیل شود، بە روندی پا نهاده ایم کە در آن عنصر نظامی بیش از پیش، لااقل تا دمکرات ها در آمریکا بر سر قدرت هستند، بە وجە ضعیفتر تبدیل می شود.١ روندی کە علی الظاهر در آن جمهوری اسلامی می تواند پیروز بە نظر بیاید، و نئوکانها را بە عنوان شروع کنندگان (زبان تهدید)، شکست خوردگان اصلی بدانیم. در واقع این شکست، شکست عدم عقلانیت سیاست نئوکانهایی است کە بە نوعی بە دولت اوباما هم در مقاطعی تحمیل کردند،… عدم عقلانیتی کە در کلیت خودش باخت و برای همە این درس را بە همراە خود داشت کە همیشە نباید از زاویە قدرت وارد معادلات سیاسی و دیپلماتیک جهانی شد.
اما سادەلوحانە خواهد بود کە با توجە بە عدم پایان یافتن داستان تعارض میان آمریکا و ایران، تا جائی کە بە امر شکست پروژە جنگ بر می گردد، جمهوری اسلامی را پیروز نهائی و قطعی کل ماجرا بدانیم. جمهوری اسلامی البتە بە نوعی می تواند پیروز شروع این فاز جدید (و یا پایان مرحلە نهائی فاز قدیم) باشد، بە این معنا کە تهدیدات نظامی غرب نتوانست آن را از برنامە اتمی اش منصرف کند و تهدید کنندگان نتوانستند کلا از این طریق رقیب را بە دادن امتیاز وادارند، اما شکست مرحلە ایی یک سیاست مشخص بە معنای شکست کل سیاست طرف مقابل در مقابل ایران نیست، و این همان موردیست کە اتفاقا جمهوری اسلامی هم بدان توجە نشان می دهد.
در واقع شکست ارادە جنگ قبل از آنکە یک پیروزی برای طرفین رقیب باشد، یک پیروزی برای کل نیروهای صلح دوست جهانی و نیز کسب موقعیت برتر برای سیاست عقلانیت مدار باید ارزیابی گردد. یک پیروزی کە در آن دمکراتهای آمریکائی و بویژە شخص اوباما هم سهیم هستند.
در تداوم این بحث تا جائی کە بە مراحل بعدی این فاز جدید برمی گردد و تا جائی کە با نوع ادامە سیاستهای رژیم ایران پیوند برقرار می کند و با بحرانهائی کە این سیاستها بویژە در عرصە داخلی برای کشور ایجاد کردەاند، جمهوری اسلامی نە تنها برندە نیست، بلکە کماکان یکی از بازندە گان اصلی است، و دور شدن سایە جنگ بە هیچ وجە بە این معنی نیست کە توانائیهای آن برای ادامە سیاستهای فعلی اش از امکانات بهتری بهرە مند گشتە اند. در واقع در فازی سیاسی جدیدی کە شروع شدە است، امر پیشبرد منافع بسیار پیچیدە تر از قبل خواهد بود. جمهوری اسلامی برای اینکە بتواند تحریمها را بردارد باید بتواند در زمینە دیپلماسی بە بازی مشخص بپردازد، و شاید آگاهی طرف آمریکائی از دشواریهای همین بازی باشد کە وی را با جرات بیشتری بە امر گفتگو ترغیب کردە است. بعنوان فاکتی در مورد این دشواریها باید بە سخنان علی سعیدی نمایندە خامنە ای در سپاە اشارە کرد کە گفت در مذاکرە با آمریکائی ها هیچ توفیقی برای ایران حاصڵ نمی شود زیرا مسائل ایران و آمریکا در مقولە راهبردی آنقدر گستردە است کە بە هیچ وجە قابل مذاکرە نیست.٢
با زدایش سایە جنگ، بی گمان نوع استراتژیها نیز تغییرات معینی را بەخود خواهند دید. اینکە استراتژیستهای جمهوری اسلامی چقدر برای این بازی جدید آمادگی دارند، خود می تواند پرسشی جدی باشد. اما در این مرحلە جدید در غیاب یک دشمن جدی مصمم کە هر لحظە می تواند در فکر حملە باشد، برای جمهوری اسلامی توجیە وضعیت داخلی در مقابل تودە های مردم دشوار و دشوارتر می گردد. در واقع زدودن سایە جنگ و یا تضعیف آن در این مرحلە می تواند کمکی باشد بە نیرو یابی جامعە مدنی و ظهور قدرتمند دوبارە آن. تضعیف خطر خارجی همیشە بهترین فرصت برای صعود نیروهای مبارز داخلی بودە است.
زیرنویس:
١ـ منظور از عنصر نظامی، تهدید و تدارک نظامی است و نە عمل نظامی.
٢ـ صادق خرازی برعکس نمایندە خامنەای طور دیگری با مسئلە برخورد می کند. وی می گوید کە امیدوار است با صلاحدید رهبری، شاهد تحولات جدید در روابط ایران و آمریکا باشد. قابل ذکر است کە تفاوت در برخورد با امر مذاکرە با آمریکا در میان جناحهای مختلف درون نظام بدین معنی است کە تفسیر و استراتژی واحدی در این مورد وجود ندارد. اما در این میان نوع برخورد نمایندە خامنە ای در این مرحلە بخوبی نشان دهندە دیدگاههای رهبری نظان و رهبری سپاە می باشد. دیدگاههائی کە کماکان امر را بر تقابل و تعارض قرار می دهند، و نە بر تفاهم و همزیستی.