دکتر فرزانه صابری در پی دست و پنجه کردنی جانکاه با عفریت سرطانی سخت بامداد روز شنبه ۸ اردیبهشت ماه چشم بر جهان بست و در ۵۷ سالگی با عزیزان بسیاری که از خود بجا گذاشت و به ویژه همسرش تهماسب وزیری ـ این رفیق نامدار ما ـ وداع گفت و رفت.
فرزانه از همان نوجوانی به جنبش فدایی پیوست و تا واپسین لحظات زندگی، عمر خویش را در وفاداری به آرمان خوشبختی انسان و رهایی زحمتکشان و محرومان از جور و تبعیض گذراند. با شروع جنگ در سال ۵۹، همراه با خانواده خویش ناگزیر از ترک شهر زادگاهش آبادان شد و در اصفهان سکنی گزید. آنجا به عنوان فعال پیشگام، مبارزه سیاسی را از سر گرفت و در پی ازدواجش با تهماسب که مسئول وقت تشکیلات ایالتی اصفهان بود، مسئولیتی دو چندان بر دوشش افتاد.
فرزانه از همان نوجوانی وارد زندگی سخت و پر خطر شد و هر مخاطره بر سر راه انتخابی خویش را به جان خرید. هفتهها با چشمانی نگران از دیدار با همسر محروم بود و در متن بی خبریهای کشنده از این خانه به آن خانه جا عوض می کرد. هنگامی که ناگزیر از ترک کشور گردید، در اضطراری بزرگ پسرش را به ناچار در ایران جا گذاشت و نزدیک به ۶ سال از آن دهه دهشت را در فراق فرزند گریست. خانوادهاش و در واقع دو خواهرش مریخ و بانو در جریان کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷ همسران خود رفقا مجتبی مطلع سرابی و عباسعلی منشی رودسری را از دست دادند. برادرش در مرگی مشکوک توی ماشین آتش گرفت و سوخت و او در برابر این فاجعه نورسیده از پی فجایع پیشین، باز هم تاب آورد و به هیچ درهم شکستنی تن نداد.
آنچه اما او کم نداشت، همانا دوستی، محبت و عشق شوهرش تهماسب بود طی همه زندگی پر فراز و نشیبی که از سر گذراند. تهماسب وی را همسری وفادار و فداکار بود. همانگونه که خودش نیز مهربان بود بی آنکه مهربانیهایش را محدود به خانواده کند. او هرجا حس می کرد وی را نیاز دارند، حضور می یافت تا کاری کند و گرهی از مشکل بگشاید. همین خود، داغدارانش را در اندوه بیشتر نشانده است.
ما هیچگاه فرزانه را از یاد نخواهیم برد و همواره خاطره ماندگار او را گرامی خواهیم داشت. از مرگ وی متاثریم و تسلیت می گوییم. تسلی خاطرما اما پیش از همه متوجه تهماسب است که در این یک سال جانفرسا، نشان داد که فقط انسانی پایدار برای روزگاران سخت و میدانگاههای مبارزاتی نیست؛ بل در دایره عشق نیز کم همتاست.
ما خود را هم درد نگار و علی، بانو و مریخ و نیز هر عزیز دیگری از خانوادهای می دانیم که برگریزان شوم را بارها به تجربه تلخ نشسته و به دفعات از باد خزان شلاقی بی رحمانه خورده است. فرزانه اما شانس هم داشت؛ این شانس که در طول زندگیاش خانوادهای یافت بسیار بزرگتر از آنی که چشم به دنیا گشوده بود. خانواده بزرگی که او و به ویژه با بودنش کنار تهماسب، در وسعت دادن به آن سهم داشت. و این خانواده اکنون، همگی سوگوار وی در جابجای ایران و برونمرز است.
دبیرخانه شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ (۲۹ آوریل ۲۰۱۸)