از سال ۲۰۱۲ که آمریکا با انتخاب مجدد پوتین به ریاست جمهوری احتمال بازگشت روسیه به آغوش غرب را نزدیک به صفر دید، عملا وارد تخاصم رسمی با روسیه شد. تبلیغات علیه پرزیدنت پوتین افزایش یافت و سرانجام با اشغال کریمه در ۲۰۱۴ و بالاگرفتن جنگ داخلی در دونباس و جداشدن عملی مناطق روس نشین لوهانسک و دونتسک از کنترل دولت مرکزی، سرمایه گذاری های آمریکا و غرب برای تشدید اختلاف بین خلق های اوکرائینی و روس تباران اوکرائینی افزایش یافت.
در سال ۲۰۱۹ اوکرائین دوباره به بازار مدیای آمریکا بازگشت. اینبار با فشار ترامپ برای گرفتن مدارکی که معتقد بود شانس دموکرات ها را برای انتخابات ۲۰۲۰ به خطر خواهد انداخت. این ادعاها به استخدام پسر جو بایدن بعنوان مشاور یک کمپانی نفتی اوکرائین مربوط میشد و ترامپ امیدوار بود با این مدارک خواهد توانست رقیب اصلی خود را از میدان بدر کند. علیرغم خودداری ایالات متحده از پرداخت کمک های نظامی که پرزیدنت اباما متعهد شده بود برای نوسازی ارتش اوکرائین در اختیار این کشور بگذارد رئیس جمهور تازه اوکرائین پرزیدنت زلینسکی اما به هیچ وجه حاضر نشد وارد این بازی شود.
در دو سه ماه پایانی سال گذشته اما دستگاه های اطلاعاتی غرب و بویژه آمریکا گزارشاتی را منتشر کردند که حاکی از حرکت گسترده تجهیزات نظامی فدراسیون روسیه بسمت مرز های اوکرائین بود. این تجمع نیرو در نهایت به حدود دویست هزار سرباز و نیروهای زرهی و توپخانه و تجهیزات پشتیبانی جنگ فرا رویید. تا شروع سال ۲۰۲۲ هنوز خبری از امکان شروع عملیات نظامی در مرزهای دو کشور نبود. اما در سال جاری و بویژه از آغاز ماه فوریه دولت ایالات متحده عملا امکان وقوع اشغال اوکرائین وسیله نیروهای روسیه را خطر لحظه ای و بدون پیش بینی برآورد میکرد. تبلیغ به اشغال قریب الوقوع در تمام طول ماه فوریه تا دیروز ادامه یافت. گفته میشد که روسیه بدلیل قولی که به رئیس جمهور چین داده است جنگ را تا پایان المپیک زمستانی چین به تعویق خواهد انداخت. عملا همین طور هم شد و درست پس از پایان المپیک و شروع ریاست دوره ای فدراسیون روسیه در شورای امنیت سازمان ملل، ورود نیروهای روسیه به خاک اوکرائین اعلام گردید. پوتین در شب شروع عملیات گفت که استقلال دو جمهوریهای خودخوانده لوهانسک و دونتسک را برسمیت میشناسد و برای کمک درخواستی آنها پذیرفته است که نیروهای ارتش خود را بعنوان حافظ صلح به این ماموریت ویژه بفرستد.
تصاویری که از داخل اوکرائین پس از اشغال وسیله نیروهای روسیه به خارج مخابره شده نشان میدهد که علیرغم ادعای پرزیدنت پوتین بیش از صد نفر در روز اول این عملیات کشته و مجروح شده اند. گزارش ها حاکی از آنست که علیرغم هدف گیری مراکز نظامی صدمات به غیر نظامیان نیز قابل توجه بوده است. بویژه انکه سلاح مورد استفاده توپخانه و موشک های دورزن هیچ یک قادر به تشخیص نظامی از غیر نظامی نیستند و ادعای پوچ و بیهوده است که انتظار داشت عملیاتی در این سطح تلفات انسانی نداشته باشد.
واقعیت غیرقابل انکار آنست که آنچه فدراسیون روسیه عملی کرده است با هیچ یک از اصولی که در فرهنگ بین المللی حقوق بشری و مورد اشاره در ادبیات موسوم به “جنگ عادلانه” در مذاهب پاسیفیست به آن اشاره شده قایل دفاع نیست. اصول مهم جنگ عادلانه بر اساس دکترین حقوقی بقرار زیر هستند:
- یک جنگ عادلانه فقط برای جبران خطای متحمل شده انجام می شود. به عنوان مثال، دفاع از خود در برابر یک اشغال مسلحانه همیشه به عنوان یک دلیل عادلانه در نظر گرفته می شود (اگرچه عدالت علت کافی نیست).
- جنگ عادلانه فقط با نیات «عادلانه» قابل توجیه است. تنها هدف مجاز جنگ عادلانه جبران آسیب است. در مورد اشغال، تا اخراج نیروی متخاصم—مانند جنگ عراق که تا اخراج نیروهای عراقی از خاک ایران میتوانست عادلانه قلمداد شود.
- هدف نهایی جنگ عادلانه برقراری مجدد صلح است. به طور خاص، صلحی که پس از جنگ برقرار شد، باید بر صلحی که در صورت عدم وقوع جنگ حاکم می شد، ارجحیت داشته باشد.
- خشونت به کار رفته در جنگ باید متناسب با جراحت وارده باشد.
برای کارگران، زحمتکشان و طبقات تهیدست جنگ هیچ چیز قابل عرضه ندارد. آنها قربانیان اصلی ماجرایی هستند که عمدتا برای تامین منافع صنایع تسلیحاتی و سیاستمداران بدنبال منافع ایدئولوژیک خود آغاز و ادامه می یابد. جنگ در اوکرائین نیز از این قاعده مستثنا نیست. فدراسیون روسیه با هر استاندارد مورد اتکا یک سرمایه داری تحت کنترل آلیگارش های نزدیک به پوتین است، که از استخراج و فروش نفت و گاز و انواع فراورده های نفتی سود میبرند. این سرمایه داری بالطبع صاحب بخش های عمده ای از صنایع نظامی روسیه هم هست و در ایجاد تشنج و فروش تسلیحات نفع خواهد برد. از سوی دیگر جبهه نیز صنایع تسلیحاتی آمریکایی و غربی هستند که همه متعلق به کنسرن های فرا ملیتی سازنده هواپیما و سایر تجهیزات نظامی و جنگی هستند. در این مورد نیروهای غربی حتی در میدان جنگ حضور ندارند. به عبارت دیگر منافع این کمپانی ها به قیمت خون و جان مردم اوکرائین حاصل خواهد شد. به هر حال کارگران این صنایع در غرب و شرق از افزایش تولید در این صنایع میتوانند ذینفع باشند و از همین رو دیده شده است که اتحادیه ها و سندیکاهای غربی در مقاطعی در موضع اعتراضی با بروز جنگ قرار نخواهند گرفت و از ادامه آن حمایت خواهند کرد. نمونه مشخص آن حمایت اتحادیه آمریکایی AFLCIO در ادامه جنگ ویتنام است. در جناح روسیه تاکنون این شرایط سابقه زیادی نداشته است که بتوان پیش بینی کرد عکس العمل کارگران چگونه خواهد بود.
تاکنون عکس العمل احزاب چپ و کمونیست های اروپایی اما در این مورد بطور مشخص و بدون اما و اگر اعتراض و مخالفت با این جنگ و تهاجم غیرقابل دفاع روسیه بوده است. حزب کمونیست اسپانیا بطور مشخص مینویسد که “در روشنای این تجاوز، خواهان پایان دادن بی درنگ به عملیات نظامی آغاز شده از سوی روسیه در اوکراین است. حزب کمونیست اسپانیا از همه ابتکاراتی که برای حل امنیت مشترک اوکراین و روسیه به دور از منطق نظامی واکنش و راه حل صلح آمیزی را ترویج می کند حمایت خواهد کرد.” حزب کمونیست فرانسه نیز تجاوز نظامی روسیه به خاک اوکرائین را محکوم کرده و خواستار بکارگیری روش های مسالمت آمیز و دیپلماتیک برای رفع تخاصم و بازگشت اوکرائین به صلح شده است.
دولت جمهوری اسلامی اما ضمن درخواست بکارگیری دیپلماسی نتوانسته از وسوسه نزدیکی خود به فدراسیون روسیه کنار بکشد و بیشتر به تحریکات آمریکا و ناتو بعنوان عامل این تشنج پرداخته است. مشکل سیاستمداران البته آنست که نمیتوانند منافع خود را بخطر بیاندازند. ولی واقعیت ملموس آنست که ایران که خود قربانی یک جنگ ناخواسته هشت ساله بوده است که جان پانصد هزار نفر از هموطنان ما را گرفته است، نمیتواند در شرایط مشابه در یک طرف از این مناقشه بایستد. مهم ترین و ضروری ترین موضع گیری برای دولت ایران اعلام بیطرفی و دعوت به حل مسایل از طریق گفتگو و بیان دلایل پیش زمینه آنست. مصالح بنیادین کشور اما در عرصه جهانی در این لحظه از مهمترین مسائل است.
بعنوان یک نیروی چپ ایرانی ما نیز باید روی کردن به تخاصم و استفاده از نیروی نظامی را برای پیشبرد مقاصد سیاسی و منافع مالی از تسلیحات بی اما و اگر بشدت محکوم کنیم. ما خواستار پایان فوری مناقشات جنگی هستیم و طرفین را به مذاکره و اتخاذ راه حل دیپلماتیک تشویق می نماییم. کارگران، زحمتکشان و نیروهای دموکراتیک در تمام جهان در سوی صلح ایستاده اند. ما نیز در کنار سوسیالیست های دموکراتیک در هیچ صحنه ای در جهان در کنار صنایع تسلیحاتی و نیروهای نظامی-امنیتی بین المللی نخواهیم ایستاد.
نه به جنگ، برقرار باد صلح در سراسر گیتی.