در تاریک ترین دوران زندگی جامعۀ ما، سلطۀ حاکمیتی برقرارشده که تبه کاری ویژگی بارز آن است.
فشردن گلوی مردم برای پیشگیری از بیان این تباهی، سیاست پایه ای رژیمی است که برای بقای خود زندانی به وسعت تمام جامعه ساخته و با سرکوب شبانه روزی تلاش می کند، بندهای استبداد را هرچه محکمتر کند، تا چندی بیشتر به زندگی سراسر ستم و چپاول و آزادی کشی خود ادامه دهد.
سخن گفتن از فاجعۀ کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ شمسی در جمهوری اسلامی، درد و اندوه بزرگی است که تا کنون جسم و جان مردم جامعه ما را به سختی آزارداده است. این درد، نه فراموش می¬شود و نه کسی قادر است آن را ببخشد.
اما «نبخشیدن» به معنی «انتقام گرفتن» نیست؛ جامعه با کشتن جنایتکار روی آسایش به خود نمی بیند.
برگزاری سالگردها و یادبود خاطرۀ جانباختگان زندانی، ضمن این که بیان احساس و درونۀ عاطفی و نفرت از این جنایت هاست؛ به منظور این هشدار به مردم جهان نیز هست که نیروی بالندۀ مردم قصد دارد که در دنیای آینده سد بزرگی در برابر این گونه جنایت ها برپا کند.
«نبخشیدن»، کوششی است برای یافتن داروی درد و از میان بردن زمینه های مادی سیاست سرکوب و کشتار و سلط گری؛ تا انسان بتواند آسوده و بَری از ستم و گرسنگی زندگی کند. از نظر تاریخی پاسخ تمام این پلیدی ها، تلاش برای بنای یک دنیای بهتر، یک دنیای آزاد از هر گونه ستم است. دنیائی که در آن تمام نیروی خلاقۀ انسان بتواند در راه آزادی بیان و فراهم کردن زندگی آسوده و بی دردسر برای تمام مردم جامعه به کار افتد.
کانون نویسندگان ایران در تبعید می کوشد تا با مبارزات خود و افشای این گونه جنایت ها سهم کوچکی در برپائی دنیای بدون ستم آینده داشته باشد.
کانون نویسندگان ایران در تبعید
سپتامبر ۲۰۱۱