هر کسی که هستید و هر چه که می اندیشید در خصوص وقایع شش هفته اخیر، و در هر موقعیت شغلی و یا سیاسی که قرار دارید به طور حتم می توانید به این موضوع واقف باشید که دولت محمود احمدی نژاد در موقعیت سقوط است. دولتی که در ساختار عمومی کشور از کمترین اعتماد برخوردار است و کمترین همکاری را از طرف مردم و کارمندان خود می بیند.
دولت احمدی نژاد در دو حوزه مدیریت اجرایی و مدیریت سیاسی دچار آسیب جدی شده است. برای بررسی عملکرد این دولت باید موضوعات مختلفی را مد نظر داشت. برنامه های اجرایی و سلیقه مدیریتی و درک شخص ریئس جمهور از مسائل جاری کشور و دنیای مرتبط می تواند از مهم ترین عوامل موفقیت یا شکست دولتها محسوب می شود.
اما آنچه در دولت محمود احمدی نژاد به طور هم زمان و از سر شور بختی ملت ایران اتفاق افتاده است، ضعف علمی و تجربی شخص احمدی نژاد به همراه شخصیت توهمی، عصبی، خرافاتی و بسیار خود محور ایشان است که در رفتار فردی و گفتار روزانهء او کاملاً مشهود است.
عملکرد پر اشتباه و ویران کنندهء او در امور جاری کشور در چهار سال گذشته، آنچنان هویداست که دیگر کار از توجیه گذشته است، و حامیان او در پاسخ به سئوالات مطرح و فساد و تبعیض و فامیل بازی و پارتی بازیهای رایج در این دولت شعاری و خرافه پرداز، هیچ در پاسخ ندارند الا ناسزا وفحش.
شکست دولتی متقلب و مردم فریب و متکی بر خرافات و دین فروشی از نگاه مراجع و آیت الله های اعظم حاکمیت هم مورد تایید است، و از این رو عده ای که به برکت دست و دل بازی احمدی نژاد نانی به دندان گرفته اند، و روغنی به خیک، نمی توانند با چماق و فحش و کتک حقیقت را پنهان کنند.
وزرای بدبخت و بی احترام احمدی نژاد در کابینهء اول او، چنان برگ درختی در خزان ریختند و همگی به اتهام بی کفایتی در انجام وظایف مجبور شدند تا این شاهکار مدیدریت را رها کنند. حال در این کابینهء دوم می توان فهمید چرا خبری از هیچ نام مهمی و یا مدیر لایقی وجود ندارد.
در دولتی که وزیرش به هلو تشبیه می شود چرا حامیان احمدی نژاد برای بی ادبی و بی کفایتی ایشان هنوز دنبال عدله می گردند؟ آیا چنین روحیه ای اجازه می دهد انسانی محترم در سطح وزیر آبرویش را برای خدمت به این کشور هزینه کند؟ آیا می توان پذیرفت که وزیر ارادهء کم ترین اختیاری را در وزارت خانهء خود نداشته باشد؟
احمدی نژاد از آنجایی که توهم دارد و همیشه بر اساس همین توهم فکر کرده همه چیز را می داند، و می تواند شخصاً انجام دهد، به همین خاطر در انتخاب افراد همیشه بدنبال وزرا و معاونانی است که از خود اراده ای نداشته باشند و در صدد مخالفت با او برنیایند. چرا که آنها هم به طور حتم تحقیر می شوند و در صورت بی احترام شدن از طرف احمدی نژاد نباید اعتراضی کنند.
این روحیهء مخرب موجب شده است تا فضای دل سردی و بی انگیزگی در تمام شریانهای اقتصادی، سیاسی و اجرایی دولت رخنه کند. مدیران و کارشناسان و کارمندان ساده در چنین فضایی به طور حتم رفتاری اعتصاب گونه در پیش می گیرند و عملاً با کار نکردن یا تمام و کمال در اختیار سیستم نبودن به نوعی در پیش برد اهداف دولت مانع ایجاد می کنند.
احمدی نژاد و خامنه ای هر دو بر اساس تئوری توطئه زندگی می کنند و از آنجایی که در تمام دوران حیات خود هیچ جز توطئه نکرده اند، نمی توانند بفهمند که مردم در زندگی عادی و اجتماعی خود برای درک گرانی و فساد و تبعیض و بی خردی نیازی به رهنمود دیگران علی الخصوص خارجیها ندارند.
عده ای که می پندارند انتقاد به دولت و فاش کردن حقایق جاری در کوچه و خیابان آن هم در این دوره از زمان، نیازمند توطئه دشمن است، به واقع سخت جاهل اند. آیا می توان در ایران بود و این همه تحقیر و جفا و عوامفریبی را ندید؟ آن وقت تهمت خارجی بودن زد به دیگران که می بینند و شجاعانه آن را انعکاس می دهند؟
دولت کودتا در دوران حیات جدیدش هر روز با توهم توطئه دست و پنجه نرم خواهد نمود و با نگرانی و وحشت کار خود را پیش می برد. این دولت از آنجایی که دیگر از حمایت عمومی مردم برخوردار نیست و از نخبگان سیاسی و اقتصادی هم بهره ای نخواهد برد نمی تواند به راحتی گذشته به کارش ادامه دهد.
احمدی نژاد حالا هر روز هر مشکل عادی و جاری در کشور را به چشم توطئه می نگرد و برای رفع مشکلات کشور مرتب به دنبال توطئه گران خواهد بود، و عملاً بی کفایتی خود و همکاران اش را به گردن توطئه های تخیلی می اندازد. این دولت از آنجایی که دستش به خون مردم بی گناه آلوده است، نمی تواند عدالت خواهی مردم و داسوزان را نادیده بگیرد، و هر روز بیشتر باید در پی کشتار و زندان مردم باشد.
دولت بی آبرو و وزیران بی احترام و اراده باعث شرم و خجالت خواهد بود. منتقدین این دولت چنان از زمین و زمان می رویند که احمدی نژاد و رهبر خون ریزش هرگز راهی برای ماندن و ظلم کردن نخواهند داشت.
به امید آزادی ایران از ظلم و ظالم!