آلفرد نوبل(۱۸۳۳ـ ۱۸۹۶)
( جایزه ادبی نوبل و آثار ترجمه نشده شما!)
هزینه جایزه نوبل در آغاز، از فروش مواد منفجره و دینامیت تهیه میشد که آلفرد نوبل، شیمیدان سوئدی، برای ساختن پل و جاده و سد و تونل، کشف کرده بود. او وصیت کرده بود که جایزه فوق را در چهارچوب ملی و بین المللی هرسال اعطا کنند و حتا اگر لازم باشد، آثار خارجی را برای قضاوت و تصمیم گیری کمیته توزیع نوبل، ترجمه نمایند. ولی آیا کسی میداند که جوانترین برادر نوبل، حین آزمایش برای کشف مواد منفجره فوق، به قتل رسید؟ یا اینکه آلفرد نوبل علاقه خاصی به ادبیات و فلسفه داشت و از او یک نمایشنامه تراژدیک، طرح نوشتن چند نوول و تعدادی شعر به سبک شاعر انگلیسی مورد علاقه اش یعنی شلی بجا مانده و او طی ۱۸ سال اقامت در فرانسه با ویکتور هوگو دوست بود و علاقه خاصی به آثار شکسپیر، لرد بایرون و کانت داشت ؟!
جایزه نوبل در میان هزاران جایزه ملی و بین المللی ادبیات در جهان، امروزه مهمترین آنها میباشد، ولی بر اثر معیارهای گاهی غلط کمیته نوبل، در آغاز و یا محاسبات سیاسی و یا ناسیونالیستی، تنی چند از مهمترین نویسندگان جهانی تاریخ، از دریافت آن محروم ماندند، از آنجمله: تولستوی، کافکا، جویس، ویرجینیا وولف، شاملو، دولت آبادی، استرین برگ، مالارمه، ریلکه، تراکل، زولا، بروخ، موسیل، برشت، گورکی و غیره. مثلا کلودل را به دلیل کاتولیک بودن افراطی اش، گورکی را به بهانه کمونیست بودن اش، زولا را به سبب کارگری بودن آثارش، استرین برگ را به اتهام غیراخلاقی بودن نمایشنامه هایش، از دریافت این جایزه پر درآمد محروم کردند. دهها سال جریانهای ادبی اکسپرسیونیسم آلمانی و سوررئالیسم فرانسوی نیز از لیست دریافت جایزه محروم بودند. یا به نقل از گروهی از منتقدین این جایزه، نویسندگان کشورهای اسلامی، عربی، چینی و آفریقایی تا نیمه قرن گذشته از کاندید شدن برای جایزه فوق محروم شدند. رابیندار تاگور، اولین شاعر غیر اروپایی بود که آن جایزه را در سال ۱۹۱۳ دریافت کرد؛ احتمالا چون او در انگلستان درس خوانده و به زبان انگلیسی در جوانی شعر میسرود. تا پایان جنگ جهانی دوم غالبا نویسندگان اروپایی و آمریکایی آن جایزه را دریافت کردند. مثلا بین سالهای ۱۹۰۱ تا جنگ جهانی دوم، کشورهای اروپایی و آمریکا آن جایزه را ۷۹ بار از آن خودساختند. در طول جنگ جهانی دوم، نویسندگان کشورهای متحده شرکت کننده در جنگ مانند: آلمان، ایتالیا، اتریش، ژاپن و اسپانیا از دریافت آن محروم شدند، گرچه بعض از آنها خود مهاجر و فراری و تبعیدی از فاشیسم، در خارج از کشورهای فوق زندگی می نمودند. منتقدین توزیع جایزه نوبل، از مواضع : راست، چپ – شرقی، غربی ـ سنتی، پیشرفته – اروپا مرکزی، جهان سومی ـ بر این نظرند که بارها بجای ارزشهای ادبی، مواضع سیاسی و ملی تصمیم گیری کمیته نوبل، دخالت داشته است.عده ای دیگر هم سالها مشکوک به دریافت جایزه نوبل میشوند ولی آنرا هیچگاه دریافت نخواهند کرد.
جایزه نوبل تا سال ۱۹۸۳ در طول بیش از ۸۰ سال، به بیش از ۵۰۰ نویسنده، دانشمند و موسسه اعطا گردیده است. در طول این مدت توزیع جایزه ۷ بار بدلیل جنگ در سالهای ۱۹۱۴،۱۹۱۸،۱۹۳۵، و ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۲ اعطا نشد. و یکبار در سال ۱۹۶۴ از طریق سارتر رد شد و در سال ۱۹۵۸ بدلیل فشارهای استالینیستی از طریق پاسترناک، از دریافت آن خودداری شد. اگر برندگان سایر علوم این جایزه غالبا حدود ۳۰ ساله هستند، دریافت کنندگان ادبی آن جایزه، یا بیش از ۵۰ سال سن دارند یا یک سال قبل از مرگ آنرا دریافت مینمایند. برنده جایزه ادبیات امسال یعنی آقای پینتر، بیش از ۷۵ سال سن دارد و متاسفانه نیز به بیماری سرطان گلو مبتلا است . از زمان جنگ جهانی دوم، تغییراتی در معیار انتخاب بوجود آمده؛ ژید، همینگوی ، فاکنر، کامو، سارتر، مارکز، نرودا و غیره توانستند بدین سبب آن جایزه را از آن خود سازند. تا سال ۱۹۸۵ کشورهای شیلی ۲ بار ، گواتمالا، ژاپن، استرالیا، کلمبیا، و استرالیا هر کدام ۱ بار آن جایزه را تصاحب کردند. از ۷۹ بار اعطای آن جایزه؛ فرانسه و کشورهای اسکاندیناوی ۱۲ بار – آلمانی زبان ۹ بار- آمریکا ۸ بار- انگلیس ۸ بار- ایتالیا ۷ بار- اسپانیا و شوروی مرحوم هرکدام ۴ بار – لهستان و یونان ۲ بار – بلژیک ، هلند، ایسلند، هرکدام ۱ بار، دریافت کنندگان جایزه فوق شدند. ولی باید قدری دقیقتر اشاره نمود که در پشت نام شاعر انگلیسی زبان ویلیام ویت، یک ایرلندی میهن پرست، و در پشت نام اسحاق سینگلر آمریکایی، یک یهودی یدیش زبان، و در پشت نام هرمان هسه سوئیسی، یک آلمانی قرار دارند. از طنزهای روزگار جایزه نوبل اینکه سه کشور اسکاندیناوی ( سوئد، نروژ و دانمارک) هرکدام تا سال ۱۹۸۳، سه بار آن جایزه را از آن خود ساختند که موجب پوزخند بعضی ادب شناسان گردیده. برنده جایزه سال ۱۹۲۰ یعنی کورت هامزن، شاعر منتقد، بعدها به نازیها پیوست. هیتلر سبیل مگسی، هم دریافت جایزه نوبل را برای نویسندگان ساکن امپراطوری رایش سوم رویایی خود ممنوع کرده بود و از دریافت کنندگان آن جایزه، فوری سلب ملیت مینمود و گذرنامه هایشان رابی اعتبار میکرد. بدین دلیل خانم نلی ساکس و آقای الیاس کانتی آنرا در تبعید دریافت نمودند.
بعدها منشی خصوصی آلفرد نوبل یعنی خانم برتا سوتنر پایه گذار جنبش صلح شد و درسال ۱۹۰۵ برنده جایزه صلح گردید. وی نویسنده رمان مشهور “ اسلحه را زمین بگذار !“ است. نوبل یکبار به دعوت وی در کنگره صلح جهانی آنزمان شرکت کرد ولی طبق علایق سرمایه دارانه اش فکر میکرد اگر تمام کشورهای درنده جهان تا دندان مسلح شوند، بین آنها جنگی پیش نخواهد آمد. نوبل یکبار به دوست و منشی خود گفته بود، دینامیت سازی کارخانه های من زودتر از کنگرههای رمانتیک صلح شما به جنگ پایان خواهند داد. از جمله دیگر پیچید ه گیهای شخصیت نوبل این بود که او مثلا به ادبیات نیز علاقمند بود. امروزه اشاره میشود که درتاریخ جایزه نوبل، اکثر ژانرهای ادبی آغاز قرن بیستم که برای ادبیات جهانی اهمیت داشتند، بدلیل معیارهای غلط کمیته نوبل، ازدریافت آن جایزه محروم شدند. ولی امروزه اعتراف میشود که ادبیات به هر فرم که باشد، واسطه ای است برای انعکاس واقعیات. نویسندگان مهم فرانسوی قرن ۱۹ که موجب تحولات ادبی در قرن ۲۰ شدند؛ مانند: ویکتورهوگو، بودلر، و مالارمه نیز از دریافت آن جایزه محروم شدند. کمیته نوبل بزدلانه تولستوی را به بهانه خشمگین نکردن دولت تزار از دریافت جایزه فوق محروم نمود. گروهی از صاحب نظران مدعی هستند که کمیته نوبل علاقه خاصی به رمانهای خانوادگی دارد. در قبال دریافت آن جایزه، وظیفه هر دریافت کننده، آن است که وی بعد از ۶ ماه یک سخنرانی پیرامون خود ، اثر و احتمالا سایر مسایل بنماید.
آلفرد نوبل در سال ۱۸۳۳ در سوئد بدنیا آمد و در سال ۱۸۹۶ درگذشت. پدرش معمار بود. بعد از مرگ نوبل، وصیت نامه وی موجب تعجب دوست و دشمن گردید چون او بخش مهمی از سرمایه چند ملیتی آنزمان خود را برای اعطا به نویسندگان و دانشمندان و پزشکان تعیین نموده بود. او در آغاز میخواست تمام سرمایه خود را سالانه بصورت جوایزی برای کشفیات و اختراعات و ادبیاتی که بقول خودش، موجب بهتر شدن زندگی نسل بشر میشوند، تعیین کند. به این دلیل وصیت نامه او بعد از مرگش در سال ۱۸۹۶ موجب جنجالی در کشور سوئد شد که چرا سرمایه مملکت را به خارجیها می بخشند. طبق وصیتنامه او در ادبیات کسی حق دریافت جایزه را دارد که با کمک “ادبیات ایده آلیستی“ موجب آگاهی و شناخت انسان شود. او میگفت که شناخت موجب رفاه در آینده میشود، البته نه رفاه شخصی، بلکه رفاه اجتمایی و با آمدن رفاه، تمام پلیدیها، زشتیها و بیچاره گیهای انسان نیز از بین میروند، کشفیات علمی و خلاقیت های ادبی و زیباشناسی باعث نابودی میکربهای جسمی و روحی میگردند و تنها جنگ باید در آینده علیه میکربها باشد.
آشنایی نوبل در دوران تحصیل با چند زبان اروپایی موجب شد که او با ادبیات و فرهنگ های خارجی نیز آشنا گردد. او میگفت، من ایده آلیستی هستم که فلسفه را راحت تر از غذا هضم میکند. او یقین داشت که کشف دینامیت باعث ساختار راحت تر ارتباطات بین بشریت میشود. او تایید کرده بود که نه تمام آثار و یا زندگی یک نویسنده، بلکه آخرین اثر سال پیش او مورد بررسی و قضاوت برای دریافت جایزه قرار گیرد، سفارشی که بعدها بدلیل شرایط زمانی و آگاهی های جدید انسان، امروزه تغییر کرده اند.
زیرنویس
زمانیکه رادیو ایالتی شهر ما برنده جایزه نوبل برای ادبیات سال ۲۰۰۵ را آقای ه. پینتر، نمایشنامه نویس، هنرپیشه و کارگردان ( چپ خیاط زاده یهودی تبار) انگلیسی اعلان کرد. بیاد تاریخ جایزه نوبل افتادم و تصمیم به تهیه مطلب فوق گرفتم. امید است برای خواننده جالب باشد.