پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۷

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۷

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

زنان هندی که کشاورزی را بدست می گیرند

در روستاهاي هند، که با خشکسالي و بدهي دست به گريبان‌اند، جائي که هزاران تن دست به خودکشي مي‌زنند، زنان در حال احياي کشاورزي همبسته و پايدار هستند.
Jack Fereday

 

خانم شایلا شیکرانت، پیچیده در ساری نارنجی، در برابر چشمان همسایگان که دور تا دور او را گرفته‌اند، در سایه کلبه خشتی کوچکی، جام‌ها را از غلات و حبوبات پر می‌کند: برنج، گندم، ذرت، نخود، بادام زمینی، کنجد، نخود آبگوشتی، عدس، دانه شنبلیله‌… با لبخندی که بر لب دارد، می‌توان حدس زد که این‌ها حاصل زحمات یک ساله‌اش هستند. ولی، همه این‌ها پیام‌رسان انقلاب کوچکی نیز هستند.

ما در ماسلا، روستایی با هشتصد خانوار در قلب ماراتوادا، در استان ماهاراشترا، در پنج کیلومتری پایتخت آن، بمبئی (مومبای) هستیم. این ناحیه، با گرمای طاقت‌فرسا، دست به گریبان بحران کشاورزی دامنه‌داری است: در دو دهه اخیر، بیش از شش هزار روستایی ساکن آن، که جان‌شان از خشکسالی‌های پیاپی و بدهی‌ها بی‌پایان به لب رسیده بود، دست به خودکشی زدند. خودکشی، پدیده‌ای دامنگیر تمام کشور هند است: مطابق آمار ارائه شده از سوی دولت به دادگاه عالی در ماه مه سال ٢٠١٧، از سال ٢٠١٣، همه ساله ده میلیون روستایی در سراسر هند به آخر خط می‌رسند.

کارشناسان انگشت اتهام را به سوی یک راهبرد شکست‌خورده در کشاورزی نیز می‌گیرند: از ده سال پیش، محصولاتی که ارزش غذایی برای روستائیان دارند به تدریج به نفع فراورده‌هایی با ارزش تجاری، از جمله نیشکر -گیاهی که مطمئنا سودآورتر است، ولی نیاز به آب بسیار دارد-، کنار گذاشته می‌شوند. به گفته دولت، مساحت زمین‌هایی که این چنین مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند، بین سال‌های ٢٠٠۴ و ٢٠١۴، از ٣٠٠ هزار به یک میلیون هکتار افزایش یافت و هم اکنون ٧٠% آب منطقه به آن‌ها اختصاص می‌یابد.

به گفته خانم شیکرانت، « از پنج هکتار زمین، تنها این مقدار حقیر عایدمان شد. وقتی که آب نداشته باشی، هیچ چی نداری – پول کافی برای سیر کردن‌مان هم نداریم.» کشاورز انگشتان‌اش را داخل ظرف های حاوی حبوبات می‌کند، و با ملایمت آن‌ها را از بین انگشتان رد می‌کند و به هم می‌ساید. زنانی که دور تا دورش نشسته‌اند، به دقت به سخنان‌اش گوش می‌دهند. پس از موج خودکشی‌ها که در سال ٢٠١۴ منطقه را فراگرفته بود، همه این پیشاهنگ کشاورزی پایدار را نمونه خود قرار دادند. «از شوهرم خواستم یک هکتار زمین، برای کشت ده‌ها محصولی که نیاز کمتری به آب دارند، در اختیار من قرار دهد. می‌خواستم، اگر محصول نیشکر به جایی نرسید، به خانواده‌ام غذا برسانم و به کشاورزی سنتی و استفاده از کودهای طبیعی بازگردم. اول زیاد خوش‌بین نبود، ولی بالاخره قبول کرد. سال بعد، وقتی که نتیجه کار را دید، نصف زمین‌اش را به من داد.»

به سرعت، محصول از حد انتظارش هم فراتر رفت. نه فقط خانواده را سیر کرد، بلکه با فروش مازاد آن، درآمد سالیانه خانوار، که امروز به ۶هزار یورو رسیده، چهار برابر درآمد متوسط روستائیان استان (١۶٠٠ یورو در سال) شد. از آن زمان، این بانوی ٣٨ ساله بی‌وقفه به فعالیت‌هایش تنوع بخشید: با خرید دام، که کودش را تامین می‌کند، و فروش بذرهای ارگانیک‌اش در بمبئی. آخرین گام: ثبت شرکت کشاورزی خود – «همه به نام من!» کلامی در برابر نگاه‌های تحسین‌آمیز همسایگان. با همین توصیه‌ها، آن‌ها نیز موقعیت تازه‌ای در میان خانواده‌های‌شان پیدا کرده‌اند. یکی از آن‌ها هنوز یادش می‌آید که: «وقتی که به شواهران یا خانواده آن‌ها می‌گفتیم می‌خواهیم بخشی از زمین را در اختیار ما گذارند، آن‌ها به ما می‌خندیدند. اما حال که بیشتر از آن‌ها درآمد داریم، طور دیگری به ما نگاه می‌کنند!»

در ماهاراشترا، همچون سایر نواحی هند، زنان بیش از نیمی از نیروی کار کشاورزی را تشکیل می‌دهند؛ اما ریاست خانوار همچنان در دست مردان است که حدود ٨٠% زمین‌های کشاورزی را در اختیار دارند. سنتی باقی مانده از نیاکان که خانم شیکرانت و دوستان‌اش قصد دارند آن را از پایه تغییر دهند – و حتما آن‌ها تنها نیستند. طبق اعلام سازمان غیردولتی سوایام شیکشان پریوگ («تجربه خودآموزی»)، از ٣/٢ میلیون خانواده روستایی که در ماراتوادا زندگی می‌کنند، ۴٠ هزار زن لااقل نیم هکتار زمین، برای کاشت فراورده‌های کشاورزی که اغلب مردان از آن‌ها غافل‌اند، در اختیار دارند. برخی در ابتدا از سوی آژانس مدیریت فناوری کشاورزی با همکاری سازمان‌های غیردولتی از جمله سوایام شیکشان پریوگ تاسیس شدند. اما این جنبش خودانگیخته، با ایجاد هزاران گروه کشاورزان زن -گروه‌های کمک به خود که اعضای‌شان دانش و حتی پس‌اندازهای‌شان را در اختیار دیگران قرار می‌دهند- گسترش یافت. از سبزی‌کاران اوتار پرادش تا برنج‌کاران تامیل نادو، آن‌ها به صورت یکی از ستون‌ها توسعه محلی سراسر هند درآمده و مورد حمایت روزافزون دانشگاه‌ها، سازمان‌های غیردولتی و دولت‌های محلی هستند.

در روستای چیووری، در چهل کیلومتری ماسال، گروه کشاورز دلتاساکهی، ظرف کمتر از دو سال، بیش از ١٣٠٠ یورو در حسابی مشترک پس‌انداز کرده‌ است. هدیه‌ای آسمانی برای بیست و پنج عضو آن که، پیش از این، شوهران‌شان وام‌هایی با سود تا ١٢% از نزول‌خورهای هراس‌انگیز می‌گرفتند. حالا دیگر، اگر برای انجام پروژه‌ای نیاز به پول داشته باشند، همسران‌شان رو به این گروه آورده و از طریق بانک محلی از آن‌ها وام می‌گیرند. از نظر وام دهندگان، درها همیشه به روی آن‌ها باز است.

خانم وانیتا بالبهیم، رئیس گروه، که میزبان نشست‌های هفتگی آن‌هاست می گوید:«مردم فقط خودشان را می‌بینند: در زمین‌های خودشان کار می‌کنند، هر کس در گوشه خانه خودش است، اما ما به صورت جمعی کار می‌کنیم.» و دوست‌اش لاکشمی بریراجدار با خنده اضافه می‌کند: «و مهم‌تر این که پول بیشتری هم درمی‌آوریم!» و با این حرف دیگران را نیز به خنده می‌اندازد. «اگر لازم شد، برای ١٠ روپیه[١٢ صدم یورو] هم کار می‌کنیم! کسی هم که تشنه‌اش شد، به جای پول دور ریختن برای خرید مشروبات الکلی، می‌رود و در منزل‌اش چای می‌نوشد!»

شیووری با جاده ساده و پر گل و لای ، که تا جایی که چشم کار می‌کند پر است از دسته‌های گاوان کوهان‌دار بومی هند که پوست و استخوانی بیش نیستند و در میان مزارع سرگردان‌اند، به بقیه جهان راه دارد. در میان کلبه‌های با سقف‌های حلبی، گنبد یک معبد هندو، ساخته شده از اقاقیای پوشیده از کاشو که سایه‌اش محلی برای گردهمایی سالخوردگان به شمار می‌رود، بالاتر از بقیه ایستاده و ساختمان کوچکی بدون در که صدای کودکانی که حروف الفبا را تکرار می‌کنند از آن شنیده می‌شود. در این روستاهای دورافتاده، که ٣٠% خانوارها زیر خط فقرند، گروه‌های کشاوررزان، با ایجاد خودکفایی غذایی و دسترسی به وام‌های کوچک -دو اهرم حیاتی در زمان‌های بحران-، اقتصاد محلی را متحول می‌سازند.

خانم بالبهام، از دو سال قبل که شروع به تولید میوه و سبزیجات ارگانیک‌ کرد، توانسته به خانواده‌اش غذا برساند و، در عین حال، بیش از هزار یورو به درآمد سالانه ٧٨٠ یورویی خانواده بیافزاید. با این صرفه‌جویی‌ها توانسته شیروانی سقف خانه را تعویض، یخچال جدیدی خریداری و، مهم‌تر از همه، هزینه تحصیل چهار دخترش را فراهم کند. بزرگترین‌شان، سوپریا، که دانشجوی کامپیوتر است، خصوصی به ما می‌گوید: «بهش افتخار می‌کنم. تصمیم گرفت از منزل خارج شود که زمین‌اش را بکارد، و حالا ریاست گروهی از زنان کشاورز را بر عهده دارد… در این جا، هیچ زنی از این کارها نکرده!»

در پی مهاجرت دسته‌جمعی مردان به شهرهای بزرگ، زنان نقش بیش از پیش مهم‌تری در کشاورزی هند ایفا می‌کنند، اما هنوز مانده که به عنوان کشاورز تمام عیار پذیرفته شوند. به گفته خانم سوما پارتهاساراتهی، عضو پایه‌گذار ماهیلا کیسان آداهیکار مانش (Makaam)، شبکه انجمن‌های مدافع حقوق کشاورزان: «چه شوهران‌شان برای کار به شهر رفته و یا پیش از آن‌ها مرده باشند، در هر صورت ریاست خانواده را بر عهده داشتند! اما، اگر قانون آن را به رسمیت نشناسد، طبعا به منابع لازم -منظور وام بانکی، بیمه یا کمک‌های دولتی- دسترسی نخواهند داشت.» اصلاح قانون و تصویب لایحه جانشینی هندو، در سال ٢٠٠۵، حق برابر مردان خانواده به زنان داد، اما زیاد اجرایی نشد. این فمینیست شصت و اندی ساله، در کافه‌ای شلوغ و پر سر و صدا در دهلی نو، به ما گفت: «شرایط اجتماعی زیاد تغییر نکرده: دختران به ندرت سهمی از ارث می‌برند، چرا که از همه جا تشویق می‌شوند آن را به مردان بدهند. دنیا هنوز مردانه است و مردها برای کنترل زنان همچنان کنترل منابع را در دست دارند. برای متوقف کردن چنین وضعیتی باید بسیار بیشتر از این کار کنیم… »

Makaam، در کنار سازمان مردم‌نهاد Oxfam، برای تصویب قانونی تلاش می‌کند که در ماه مه سال ٢٠١٢ از سوی مونکومبو سامباسیوان سوامیناتهان، پدر «انقلاب سبز» هند، در مجلس اعلای هند ارائه شد. این قانون به مقامات شهرداری‌ها اجازه می‌دهد با سهولت بیشتری وضعیت قانونی زنان کشاورز را، که یا زمین اجاره و یا روی آن کار می‌کنند، رسما بپذیرند و سندهای مالکیتی را که نام زنان در آن‌ها ذکر نشده از درجه اعتبار ساقط کنند. در ٢٠ نوامبر سال ٢٠١٧، کشاورزان زن از سراسر هند -و از جمله بسیاری بیوه‌های کشاورزانی که خودکشی کرده بودند- این خواسته خود را در تظاهرات بزرگ مقابل پارلمان تکرار کردند.

در این میان، آزادی زنان روستایی با سرعت‌های‌ متفاوت، بسته به ویژگی‌های هر استان، پیش می‌رود. این تحول، به ویژه در مناطقی که بحران کشاورزی مردان را به مهاجرت به شهرها یا پایان دادن به زندگی خود سوق می‌دهد، ضروری به نظر می‌رسد. از نظر خانم نسیم شیخ، رئیس پروژه تجربه خودآموزی، که در دفترش در عثمان‌آباد (ماهاراشترا) با ما سخن می‌گفت: «هر فاجعه‌، فرصتی است برای پیشرفت: زنان از فرصت دوره‌های طولانی خشکسالی برای قبولاندن توانایی‌شان در نقش رهبری به خانواده‌های‌شان استفاده کردند.» سه سال است که این سازمان مردم‌نهاد نقش واسطه را بین دولت محلی و گروه‌هایی از زنان کشاورز بر عهده داشته و دسترسی آن‌ها به آموزش و کمک‌های دولتی را تسهیل می‌کند. آقای آنوب شنگول‌وار، یکی از مدیران ناحیه با شور و هیجان می‌گوید: «کار کردن زنان خودش هزارتا حرف دارد: وقتی که پول شروع می‌کند به درآمدن، توانایی چانه‌زنی هم به دنبال‌اش می‌آید. حساب بانکی و قطعه زمین هم طبیعتا دنبال سر آن‌هاست، بدون آن که لازم باشد کاری انجام دهید. از نظر شمار زنان صاحب ملک، هنوز از استان‌های جنوبی مانند تلانگالا یا آندرا پرادش عقب‌ایم، ولی اوضاع رو به تغییر است. در این جا، از خشکسالی خیلی سختی کشیدیم. مردان دارند نسبت به کار کشاورزی بی‌انگیزه می‌شوند، در حالی که زنان باز هم می‌خواهند به کشت و کار ادامه دهند. از این رو، تلاش ما این است که تا جایی که می‌توانیم به آن‌ها آموزش دهیم. گذشته از این، سطح زندگی در روستاها قدری بهتر شده.»

در حال حاضر، طبق برآورد تجربه خودآموزی، یک سوم خانواده‌های کشاورز صاحب مقداری زمین هستند؛ اما به ویژه به نوعی اجتماعی زندگی می‌کنند. به گواهی خانم رخا شینده، در روستای هینگ‌لاجوادی، «پیش از این کسی مرا به حساب نمی‌آورد. اگر ١٠ روپیه[١٢ صدم یورو ] پول لازم داشتم، باید پنج روز گدایی می‌کردم و حق خارج شدن از منزل را نداشتم. حالا، ماهی ده هزار [١٢۵ یورو] برای خانواده‌ام می‌برم و به چهل زن هم کمک کرده‌ام که کسب و کار خودشان را راه بیاندازند.» یک نشانه کسب این اهمیت برای گروهی که وی ریاست آن را بر عهده دارد، سالن اجتماعاتی است که دهداری در مرکز ده در اختیار آن قرار داده است.

شاید مردان نخستین کسانی باشد که توازن جدید به سودشان تمام شده: در منازلی که زن‌ها اختیاردار آن‌ها هستند، تاکنون هیچ مورد خودکشی گزارش نشده است. آقای ویشنو کومبهار، روستایی پنجاه و اندی ساله با صورتی آفتاب‌خورده، چنین اظهار نظر می‌کند: «پیش از این، در خشکسالی‌ها، خودم را حقیقتا دست تنها حس می‌کردم.» همسرش کامال، با درآمد ٧٠٠ یورو در ماه و کسب جایزه کسب و کارهای خرد، حالا در بخش عثمان‌آباد برای خود شهرتی به هم زده. او که دختر یک کارگر روزمرد است و در فقر بزرگ شده، شش هکتار زمین را در مسیر خروجی هینگ‌لاجوادی به صورت مزرعه تجربی اداره می‌کند و امروز با موتوسیکلت سر کار می‌رود. مخزن آب، جوجه‌کشی برقی، استخر پرورش گیاهان آبزی برای تغذیه ماکیان: این مادر دو کودک، هرگز از ایده‌های جدید کم نمی‌آورد. آخرین قمارش: وارد کردن پانصد مرغ کاداکنات -نژادی که ارزش غذایی‌اش رشک برانگیز است- از استان همسایه مادیا پرادش، که در مقابل چشمان کنجکاو کودکان روستا به آن‌ها غذا می‌دهد. آقای کومبهار، نگاهش را به همسرش برمی‌گرداند و با لبخندی بر لب می‌گوید، «حالا من شدم مشاورش. فکر می‌کنم با حمایت من، دیگر مانعی سر راه کارهایی که می‌خواهد انجام دهد وجود نخواهد داشت.»

بخش : زنان
تاریخ انتشار : ۴ فروردین, ۱۳۹۷ ۱۰:۵۹ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا