مصوب نخستین کنگرهء فوق العادهء سازمان – ۲ تا ۵ مهر ۱۳۸۲ (۲۴ تا ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۳)
براى استقرار یک جمهورى دموکراتیک، سکولار و فدرال به جاى جمهورى اسلامى
نگاه ما به اوضاع سیاسى کشور
۱) با تداوم حاکمیت جمهورى اسلامى، بحران هاى سیاسى، اجتماعى و اقتصادى ناشى از عملکرد این حکومت، جامعهء ایران را در معرض از هم گسیختگى قرار داده است. راه غلبه بر این بحران ها و بازسازى دموکراتیک جامعه، از برکنارى جمهورى اسلامى و استقرار یک جمهورى دموکراتیک، سکولار و فدرال در کشور مى گذرد.
۲) جمهورى اسلامى به خاطر نقض حقوق بشر، تلاش برای دست یابی به تسلیحات هسته ای، مخالفت با صلح خاورمیانه و حمایت از بنیادگرایان اسلامى تحت فشار دولت آمریکا، اتحادیهء اروپا و مجامع بین المللی قرار دارد. جمهورى اسلامى بیش از پیش در سطح بین المللی منزوی می شود.
۳) محافظه کاران و نهادهاى وابسته به ولایت فقیه که سیماى واقعى جمهورى اسلامى ایران را به نمایش مى گذارند، از نظر پایگاه اجتماعى در ضعیف ترین وضعیت خود طى حیات این نظام قرار دارند، در موقعیت شکننده و آسیب پذیرى به سر مى برند و مورد نفرت اکثریت بالایى از مردم ایران قرار دارند.
سیاست این جریان، اعمال فشار و سرکوب مخالفان است و این در حالى است که کارآیى چنین سیاستى، هم به دلیل هراس محافظه کاران از انفجار خشم عمومى علیه حکومت و هم عامل فشارها و تهدیدات خارجى، محدود است.
۴) جنبش اصلاح طلبانهء دوم خرداد، دیگر به گذشته تعلق دارد. دستاورد بزرگ این جنبش، آشکار کردن ضدیت ولایت فقیه با جمهوریت و دموکراسی براى توده هاى مردم و برکشاندن این چالش به سطح ملى بود. اما این جنبش در همان سطح محدود ماند و در همان جا هم پایان یافت. بر بستر جنبش اصلاح طلبانه و بر پایه مطالبات مردم و ذهنیت آن ها و حرکات اعتراضى در جامعه و حضور جنبش هاى اجتماعى، جنبش تحول در جامعهء ما تقویت شده است. اکنون زمینهء تکوین جنبشى فراهم آمده که در بیرون از حکومت و علیه حکومت با هدف استقرار جمهورى مبتنى بر دموکراسی و سکولاریسم به جاى جمهورى اسلامى رو به شکوفایى دارد. این حرکت نوین، خصلت آلترناتیو حکومتى را دارا است و بدیل حکومت دین سالار (تئوکراتیک) است.
۵) از جنبش دوم خرداد، مولفهء برون حکومتى این جنبش طى روندى چند ساله و بر بستر آزمون و تجربه، از خاتمى و اصلاح طلبان سرخورده و ناامید شد و راه جدایى از آن ها را در پیش گرفت. این روند، در مقطع انتخابات دور دوم ریاست جمهورى عیان و در انتخابات دور دوم شوراها تبارز آشکار سیاسى یافت. در مولفهء حکومتى این جنبش، بخش محافظه کار آن به خاطر علایق و وفادارى اش به حفظ نظام اسلامى در سراشیب تمکین به ولایت فقیه پیش مى رود و جریان رادیکال آن زیر فشار دافعه در سمت خروج از حکومت طى مسیر مى کند. آیندهء سیاسى این نیرو مشروط به تعیین تکلیف آن با حکومت و اندیشه دین سالار شده است.
نیروهایى که در جنبش اصلاح طلبانهء دوم خرداد متحد یا هم سو شدند، اکنون در مسیر تجزیه به نفع یکى از دو جبههء تحول و ضدتحول قرار گرفته اند.
۶) تا آن جا که به رابطهء مردم و حکومت برمى گردد، اکثریت عظیم مردم این حکومت را نمى خواهند و آن را پس مى زنند؛ روند گسست در معادلهء حاکمیت ـ مردم به فرجام رسیده است. اما آنجا که موضوع با امر جایگزینى و شیوهء تحقق جا به جایى قدرت ارتباط مى گیرد، شعور عام جامعه هنوز در معرض انتخاب و زیر تاثیر القائات سیاسى متفاوت و متنافر قرار دارد. شعور دموکراتیک جامعه اما برعکس، ولو در حالت بى سازمانى، مى رود که در کانون اپوزیسیون جمهورىخواه، دموکرات و سکولار جمهورى اسلامى متمرکز شود؛ با درکى به مراتب ژرفتر از اوایل دههء هفتاد شمسى و با کمیتى بسیار فراتر از مقطع پیش از دوم خرداد.
اشتراک در دیدگاه ها و مواضع دموکرات هاى اپوزیسیون جمهورى اسلامى هیچ گاه تا بدین حد نبوده است، گر چه اراده براى اتحاد در بین آن ها همچنان فاصلهء زیادى با اقتضاى سیاسى روز دارد.
در میان نیروهاى اپوزیسیون هنوز هیچ نیرویى تا پایهء آلترناتیو بالفعل برآمد نداشته است، اما در همه بخش هاى آن تحرکات و ابتکارات شدت یافته اند.
۷) جنبش هاى اجتماعى و تحرکات مردمى مدام گسترش مى یابند.
ـ جنبش دانشجویى دوره استقلال یابى از قدرت را گذر کرده و اینک به یک جنبش نیرومند نقد قدرت فرا روییده است. جوانى و رادیکال بودن این جنبش همراه با گستردگى جغرافیایى آن، بر زمینهء پتانسیل اعتراضى وسیع در جوانان کشورى با جمعیت سنى جوان، تهدیدى جدى علیه نظام حاکم و امیدى بزرگ براى جنبش تحول طلبانهء کشور ما است.
ـ جوانان نیروى تحول و انفجارى جامعه ما به حساب مى آیند. گرچه حرکت اعتراضى آن ها سازمان یافته نیست و شکل جنبشى به خود نگرفته است، ولى نقش آن ها در انتخابات گذشته و در تظاهرات خیابانى غیرقابل انکار است. تحول سیاسى در کشور ما با حرکت جوانان گره خورده است.
ـ گسترش مقاومت زنان و به ویژه دختران جوان در برابر تحمیلات ارتجاعى حکومت، به حرکت زنان که یک رکن اصلى در جنبش تحول طلبانه و دموکراتیک است، ابعاد تازه اى داده است.
ـ بر کمیت اعتراضات صنفى کارگرى و توده هاى زحمتکش افزوده مى شود و در مواردی این حرکات خصلت سیاسی به خود می گیرد.
ـ نارضایتى وسیع در بین استادان دانشگاه ها و آموزگاران در حال تکامل به حرکات فراگیر است.
ـ روحیهء ایستادگى و اعتراض در میان روشنفکران و هنرمندان رو به اعتلا دارد.
ـ جنبش هاى ملى در مناطق مختلف کشور گسترش یافته و از توان جدیدى در مبارزه براى حقوق دموکراتیک و ملى خود برخوردار مى شوند.
جنبش هاى ملى، جمهورىخواه، مخالف تمرکز قدرت و طرفدار حکومت فدرال هستند و براى تامین خواسته هاى دموکراتیک خود مبارزه مى کنند. در میان این جنبش ها در مواردى گرایش هاى منفى حامل ناسیونالیسم افراطى نیز دیده مى شود.
جنبش مدنى هم در شکل مقاومت و هم در سیماى نافرمانى گسترش و ژرفا می یابد.
۸) روندها و چشم اندازهاى سیاسى در کشور ما اینک با تحولات بین المللى سخت گره خورده و در سیاست هاى دولت بوش، ایران جایگاه حساسى یافته است. جمهورى اسلامى اکنون از نظر بین المللى تحت فشار سنگین قرار دارد.
در هیئت حاکمهء آمریکا سناریوهاى سیاسى متنوعى در رابطه با جمهورى اسلامى مد نظر است که طیفى از سیاست هاى اعمال فشار بر این حکومت براى مطیع کردن آن تا توسل به زور نظامى علیه جمهورى اسلامى را در بر مى گیرد. این که کدامیک از سناریوها و در چه مرحله اى به اجرا در آید تابعى است از پارامترهاى سیاسى در سطح بین المللى و منطقه، در هیئت حاکمهء آمریکا و در جمهورى اسلامى.
مشى سیاسى ما
۱ ـ هدف راهبردى ما استقرار یک جمهورى دموکراتیک، سکولار و فدرال در ایران است که شرط ضرور براى تحقق آن، برکنارى جمهورى اسلامى به مثابه مانع اصلى برقرارى دموکراسی در کشور است. مشى و راه کارهاى سیاسى ما با این هدف تبیین مى شود و در خدمت آن قرار دارد.
۲ ـ ما حذف ولایت فقیه و تغییر ساختار سیاسى قدرت را، در شرایط امروز بسیج کننده ترین و نافذترین شعار در مبارزه علیه جمهوری اسلامی مى دانیم.
۳ ـ مبارزهء ما علیه حکومت متوجه نفى و نقد مواضع هر جریانى از حکومت خواهد بود که به هر شکل خواهان حفظ حکومت دینى است و از جمله جریانى که بر توهم «مردم سالارى دینى» پاى مى فشارد.
۴ ـ ما اصلاح طلبان و روشنفکران دینى ای را که در موضع تقابل با ولایت فقیه قرار دارند به تعرض علیه ولایت فقیه و نفى و نقد آن، به پذیرش جدایى دین از دولت و پیوستن به جنبش تحول فرا مى خوانیم.
۵ ـ ما در پى آن نوع تحول سیاسى رادیکال هستیم که بر گذار مسالمت آمیز متکى شود. نافرمانى و مقاومت مدنى توده اى، اتحاد نیروهاى جمهوری خواه دموکرات و فشارهاى بین المللى در خدمت چنین تحولى قرار دارند. ما در عین مخالفت با خشونت بر حق مردم در دفاع از خود در برابر سرکوب تأکید داریم.
۶ ـ ما با تاکید بر شعارهاى رفراندوم، تشکیل مجلس موسسان، تغییر قانون اساسى و تعیین نوع حکومت جایگزین مى کوشیم حمایت بین المللى را از این شعارها جلب کنیم.
۷ ـ ما از گسترش مبارزات اعتراضى و مطالباتى در میان کارگران و زحمتکشان، دانشجویان و جوانان، زنان، روشنفکران، ملیت ها و اقلیت هاى مذهبى و دیگر گروه ها و اقشار اجتماعى ترقی خواه در مبارزه علیه رژیم حاکم دفاع مى کنیم.
۸ ـ برابری زن و مرد از ارکان اساسی جمهوری سکولار و دموکراتیک است. در این راستا ما علیه قوانین ضد زن جمهوری اسلامی، فرهنگ مردسالار و سنت های ارتجاعی تحکیم کنندهء نابرابری زنان مبارزه می کنیم و از پای گیری تشکل های مستفل زنان دفاع می کنیم و در مقاومت و مبارزهء زنان در مقابل هنجارهای تحمیلی دینی و سازمان دهی آن مشارکت می ورزیم.
۹ ـ ما با آگاهی از تقش ویژهء جنبش دانشجویی در پیشبرد جنبش تحول و دموکراسی خواهی، از روند تشکل یابی آن ها و از ایجاد تشکل های مستقل دانشجویی و از خواسته های آنان که عمدتاً خواست های جنبش تحول خواه کشور است، دفاع می کنیم.
۱۰ – ما تعرض همه جانبهء رژیم و کارفرمایان به حقوق سندیکایی کارگران و مزدبگیران را محکوم و از تلاش و مبارزهء حق طلبانهء آنان برای افزایش دستمزد، حق تشکل، حق اعتصاب، بیمهء بی کاری و بیمهء اجتماعی و برای بهره مندی از یک قانون کار دموکراتیک و مدرن حمایت می کنیم و خود را در این مبارزه سهیم می دانیم.
ما از تلاش کارگران و فعالین مستقل سندیکایی برای احیا و تشکیل سندیکاها و اتحادیه های مستقل کارگری حمایت می کنیم.
کوشش ما این است که جنبش کارگری با جنبش تحول و دیگر جنبش های اجتماعی پیوند خورده و نقش موثر در تحولات سیاسی کشور ایفا کند.
۱۱ – ما ضمن حمایت از خواسته های آزادی خواهانه و حق طلبانهء ملیت های آذربایجانی، بلوچ، ترکمن، عرب و کرد میهن مان حل دموکراتیک مسئلهء ملی را یکی از شروط مهم استقرار جمهوری و دموکراسی پایدار در کشور می دانیم.
۱۲ – ما براى شکل گیرى جبهه اى با هدف استقرار نظامى مبتنى بر دموکراسی و سکولاریسم در ایران به جاى جمهورى اسلامى مبارزه مى کنیم که گسترده ترین طیف جمهوری خواهان دموکرات در اپوزیسیون جمهورى اسلامى و نیروهاى جمهوری خواه و دموکراتى را که در سال هاى اخیر بر بستر چالش بین ولایت فقیه و اصلاح طلبان دینى شکل گرفته است، در بر گیرد.
این جبهه بر جنبش هاى اجتماعى و نیروى مردم متکى است و در برگیرندهء همهء سازمان ها و احزاب سیاسى، جریان ها و احزاب ملى و فعالین فکرى، سیاسى و فرهنگى منفرد خواهد بود که نظامی مبتنى بر دموکراسی، جمهوریت و سکولاریسم را جایگزین جمهورى اسلامى مى خواهند.
در راستاى شکل گیرى اتحاد جمهوری خواهان، ما براى هم سو کردن ابتکارات جداگانه اى که به این منظور صورت مى گیرند، تلاش کرده و دیگر سازمان ها و احزاب جمهوری خواه را به شرکت در این تلاش دعوت می کنیم. ما مطرح کردن این جبهه به مثابه آلترناتیو جمهورى اسلامى در سطح ملى و بین المللى را وظیفه خود قرار مى دهیم.
۱۳ ـ ما مخالف دخالت احتمالى نظامى دولت آمریکا در ایران هستیم. مخالفت ما با چنین سیاستى، در هر حال از موضع مخالفت با جمهورى اسلامى و از جایگاه آلترناتیو آن خواهد بود.
ما با تقویت بنیادگرایى اسلامى و دست افزار آن تروریسم از سوى جمهورى اسلامى، قاطعانه مخالفیم و علیه مداخلات این حکومت در امور دیگر کشورها هستیم.
۱۴ ـ ما ضمن مخالفت با آن سیاست هاى خارجى که از اعمال فشار به جمهورى اسلامى قصد سازش و معامله با این رژیم علیه دموکراسی در ایران و مغایر با منافع کشور ما را دارند، تنها از آن نوع کارزار جهانى علیه جمهورى اسلامى استقبال مى کنیم که در راستاى منافع مردم ایران موثر بیفتد.
از این رو:
الف) از همه نهادهاى بین المللى و همه دول مى خواهیم که از مبارزات مردم ایران براى استقرار جمهوریت و دموکراسی حمایت کنند.
ب) از تمام نهادهاى بین المللى و همه دول مى خواهیم که رعایت حقوق بشر توسط جمهورى اسلامى را مبنایى پایدار در مناسبات خود با آن قرار دهند.
ج) ما با هر گونه اقدامی که از سطح حمایت سیاسى فراتر برود و خصلت آلترناتیو سازى از سوى دولت هاى خارجى به خود گیرد، مخالفیم.