سنکا (۴ پ. – ۶۵ ب. Seneca)، متفکر رواقی رومی در سال ۴ پیش از میلاد در منطقه اندلس اسپانیا بدنیا آمد و در سال ۶۵ بعد از میلاد به دستور نرون، امپراتور رومی مجبور به خودکشی شد؛ گرچه او رواقی آنارشیستی بود که مشاور اخلاقی یک حاکم و دیکتاتور گردیده بود. سنکا چون سقراط، فلسفه را علم اخلاق می دانست. او خلاف افلاتون و ارسطو، مخالف نظام برده داری رم بود و کوشید با تکیه بر جهانبینی رواقی نو به انتقاد از امپریالیسم روم بپردازد.
رومی ها اعتقاد عجیبی به قدرت سرنوشت داشتند. در آثار سنکا نیز مقوله سرنوشت نقش مهمی داشت. مارکسیست ها سنکا را یکی از نمایندگان جهانبینی ایده آلیستی می دانند، چون او می خواست تضادهای اجتماعی را با هم آشتی دهد. سنکا، شاعر، سیاستمدار، تراژدی نویس و رواقی میانه رو، نشان داد که فیلسوف اخلاقگرا نمی تواند مشاور و معلم دیکتاتور امپریالیست گردد.
نرون، دیکتاتور رومی، سنکا را به اتهام توطئه و افشاگریهای سیاسی مجبور به خودکشی نمود. او برده ها را بخشی از وسایل تولید جامعه طبقاتی رم می دانست. ولی سنکا کوشید آنان را مشمول حقوق انسانی طبیعی نماید. سنکا غیر از علم اخلاق علاقه وافری به حقوق انسانها داشت و خلاف افلاتون می گفت که فیلسوفان نباید مسئولیت سیاسی بپذیرند، چون سیاست فعالیتی است خطرناک و از نظر اخلاقی قابل سرزنش.
رواقیون احترام خاصی برای حقوق طبیعی و انسانگرایی قائل بودند و این دو را علت و معلول هم می دانستند. سنکا می گفت طبیعت بر اساس عقل و منطق عمل می کند و آزادی و عقلگرایی مقدمه سعادت انسانی اند و فلسفه رومی روی علوم اخلاق و روانشناسی بنا شده است. رومی ها خلاف یونانیها عقلگرا بودند و برای تئوری و فلسفه، حرمتی قائل نبودند. اختلاف فلسفه روم با فلسفه یونان از طریق مخالفت سنکا و سیسرو با افلاتون و ارسطو شروع شد.
در فلسفه رومی – رواقی درس اخلاق بخش مهم شکل زیستن بود. در این فرهنگ، انسان حاضر بود در راه اهداف ایده آل خود مانند آزادی، عدالت، جمهوریت و وطن پرستی جان دهد. سنکا فلسفه نظری و تئوریک نداشت، بلکه فلسفه عمل را تبلیغ می کرد و می گفت فلسفه درس عمل است و نه هنر سخن سرایی. تئوری نیز نوعی عمل است و فلسفه تنها دانش آزاد است، چون موجب آزادی می گردد و بزرگترین سعادت، بریدن زنجیرهای شغلی روزانه است و مهمترین اصل در زندگی، انسان باید آقا و ارباب خودش باشد.
سنکا چون مارک آورل اعتقادی به اتوپی دخالت فیلسوفان در سیاست نداشت و همچون سیسرو با کمک ادبیات، فلسفه و سخنوری مبلغ سیاست عمل بود. او بعد از سیسرو مهمترین متفکر رم باستان است. آثار سنکا شامل دیالوگ، نامه های اخلاقی، درام های میهن پرستانه، تحقیقات طبیعی و تراژدیهایی که به تفسیر، شناخت اخلاقی و روانشناسانه از جامعه رم باستان می پردازند. اغراق و تحریک خواننده و تماشاچی از جمله سبک روشنگری هنر نویسندگی او بود.
از جمله آثار سنکا “فواید نیکوکاری”، “درباره دوراندیشی”، مجموعه آثار هفت جلدی تحقیق در علوم طبیعی، ۱۲۴ نامه اخلاقی، ۹ تراژدی اسطوره ای، “زندگی سعادتمند”، نامه هایی پیرامون برده ها، سازمان های گلادیاتوری، تساوی حقوق زن ومرد، پایداری و مقاومت روشنفکران، درباره کوتاهی زندگی، پیرامون آسودگی خیال و قهرمان بازی های غلط هستند.
سنکا در میان فرانسویان بسیار محبوب است. دیدرو، کورنل و راسین را شاگرد او می دانند. در آلمان گوته و لسینگ نیز زیر تاثیر افکار سنکا قرار گرفتند. جهانبینی مسیحی نیز در قرون ۱۸ – ۱۶ از نظرات او استفاده نمود. فلسفه مسیحی سنکا بعدها براساس فلسفه رواقی جدید رم باستان بنا شد. از زمان رنسانس تاکنون فلسفه رواقی و تصورات پرهیزکاری مسیحی در یک رابطه تنگاتنگ باهم قرار گرفته اند. در طول قرن اول میلادی اصول مسیحی به رقابت با جهانبینی فلسفه رواقی پرداختند و بسیاری از اصول و دستورات مسیحی ریشه در فرهنگ هلنی رومی دارند.