عشق را دوباره با نام تو می نویسم
و لحظه هایم را، با زلالی چشمانت روشن می کنم
و خاطره ها را، هم چون ترنم باران
تا برایت آغازی دوباره شوم.
نامت را باز به عشق گره می زنم، در تمامی فصل های زندگیم
و صبورانه تو را زمزمه می کنم، با یک سبد از مهر.
خندغ۱ نامت می شوم، دوباره، با کل و چاوشی
…
این که تو را از من دریغ کردند، من مقصر نبودم.
باور کن، باور کن،
هنوز برای تو نفس می کشم …
دوستت دارم.
…
در من شکوفا شو، ای نازنین،
تا رها شوم از حصار غم
تا جان گیرم،
فرهاد زمانه شوم،
بر قلب بیستون.
در من شکوفا شو، بگذار مرحمی
تا این قلب خسته رها شود از پژمردگی خیال.
در من شکوفا شو، تا چکاوک زمانه شوم
فریاد برآرم، تر و تازه شوم، همچون نیلوفر زمان
در من شکوفا شو، تا راز نهانم عیان شود
چون نسترن، چینم از لبت، لبخند.
…
بر من ببار، ای نازنین،
تا این مرداب، دل خشکیده،
دو باره شکوفا شود.
…
هنوز دوستت دارم، ایران.
زندگی با نام تو، باغ قشنگی است عزیز.
زیر نویس:
۱. خندغ = قاصد