انقلابی کهنسال و پرآوازه “رفیق فیدل” درگذشت. او نماد یک تحول انقلابی در امر انقلابات بود. شروع حرکت انقلابی در “مونکادا” و “سیرامایسترا”، پیروزی انقلاب در پهنۀ کوبا در سال ۱۹۵۹، تثبیت آن و منبع الهام قرار گرفتن اش برای امریکای لاتین و سپس آسیا و افریقا، همگی با نام فیدل کاسترو گره خورده اند. خیزش امریکای لاتین در برابر دیکتاتوری های وابسته به امریکا و تحقق رهائی ملی و سمتگیری به سوی عدالت اجتماعی، جملگی نام “فیدل” را تداعی می کند.
فیدل کاسترو نمایندۀ نوگرائی در روش انقلابی نیز بود. روش به مقابله برخاستن انقلابیون علیه کانون زور و غارت و فساد حاکم و ایجاد کانون انقلابی به پشتوانه انباشت نارضایتی در توده های مردم و بر بستر خشم اعتراضی آنان.
کارنامۀ فیدل کاسترو در آن هنگام هم که زنده بود، کارنامۀ بحث انگیزی به شمار می رفت. او بیش از نیم قرن در رأس قدرت بود و هر سازندگی در این کشور و نیز هر خطای مدیریتی پیش از همه به او برمی گردد. هم بسیج ملی مردم کوبا برای ایستادن در برابر انواع توطئه های نظامی، سیاسی و اقتصادی علیه این کشور – از پیاده کردن نیرو در کوبا و تجهیز ضدانقلابیون علیه آن و تحریم اقتصادی چندین دهه ای مردم کوبا – را جزو افتخارات فیدل کاسترو باید دانست و هم قبضۀ قدرت در دست خود به مدت بسیار طولانی که طبعاً نمی توانست دمکراتیک باشد. فیدل کاسترو متأثر از مخالفتهای مستمر و از بیرون با حکومت اش، دچار دشمن هراسی در داخل کوبا شد و نتوانست مبشر دمکراسی در کوبا گردد.
اما کوبای امروز به هر دستاوردی که به آن رسیده است، مدیون رهبر بزرگ خویش، فیدل کاسترو است. فیدل کاسترو و چه گوارا، ثبت تاریخ انقلابات مردمی اند.