چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۹

چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۹

بر خلاف مرحله‌ی اول، در مرحله‌ی دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنم و به آقای پزشکیان رأی می‌دهم!
برای رهایی ایران از اقتدارگرایی و تمامیت‌خواهی، با رنج و اندوه خون ریخته‌شدهٔ جوانان در این چند دهه در جان، بر خلاف دور اول، در دور دوم انتخابات شرکت می‌کنم...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی
جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!
یادمان باشد که هرچه جامعه ضعیف‌تر شود، از فرصت‌ها و شانس‌هایی که در مسیر بهبود، تغییروتحول  پیش خواهد آمد، کمتر می‌توانیم استفاده کنیم و شانس‌های آینده ایران را از دست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کیوان صمیمی
نویسنده: کیوان صمیمی
انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!
نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوسته اند. در پهنه‌ی سیاست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: امیر ممبینی
نویسنده: امیر ممبینی
جزئیات کشته شدن راضيهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!
سوم تیر ماه جاری رسانه‌ها نوشتند که دختری جوان به نام «راضیهٔ رحمانی» اهل روستای گویژه در شهرستان نورآباد استان لرستان با شلیک یکی از مأموران نیروی انتظامی جان باخت....
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!
نهضت آزادی ایران در ادامه راهبردی که در مرحله اول در پیش گرفت، اتحاد ملت و تجمیع همه معترضان در مرحله دوم انتخابات را برای مقابله با مخالفان آزادی و...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: نهضت آزادی ایران
نویسنده: نهضت آزادی ایران
انتخابات مهندسی شده، راه يا بی‌راهه؟
    خانم وسمقی در ارتباط با انتخابات ریاست حمهوری در ایران تحلیلی داشته است. خانم وسمقی، زین میان؛ بر این باور است که اصلاح‌طلبان، اگر گمان می‌کنند که حکومت...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: صدیقه وسمقی
نویسنده: صدیقه وسمقی

ماهی از سر گنده گردد نی ز دُم

اگر به درستی جمهوری اسلامی را مانع استقرار دموکراسی ارزیابی می کنیم، در درجه نخست با نرفتن به پای صندوق رای به سهم خود به انتخابات غیردمکراتیک نه بگوئیم. همه جمهوریخواهان در یک برنامه مشترک به توسعه فرهنگ سیاسی بر ضرورت جدائی دین و دولت اهتمام ورزند، آن طیف از روشنفکران دینی را در پیشتازی به نظام سکولار ترغیب کنیم.

 

یکی از اصول مهم دموکراسی فراهم آوردن امکان منطقی فرصت برای هر شهروند در دستیابی به اهرمهای اجرائی و حقوقی و قضائیه و اداری در حاکمیت ملی می باشد. بقول ابراهام لینکلن، رئیس جمهوری آمریکا، شانزدهمین رئیس جمهور (۱۸۶۰)، “حاکمیت مردم، توسط مردم و برای مردم”.

در آستانه این “انتخابات” بار دیگر معضلات نظام با آنچه که از ابتدای انقلاب بر سر دوراهی تدوین جمهوریت و اسلامیت بود آشکارتر و بطریق اولی در صفوف اپوزیسیون و درون هر اپوزیسیون(ها) در برخورد با این نمایش به چالش کشیده می شوند. این تباهی دوره ای نه تنها تا کنون مشکلات عدیده نظام در درون و برون کشور را کاهش نداد، بلکه بیش از دوره های پیشین بحرانهای عمومی نظام تشدیدشدند. اپوزیسیون(ها) هم ازاین خسارات جانبی مصون نبوده و تفرقه و ندانم کاری بر آن سایه تاریکی انداخته و اعتماد مردم را کم و بیش از دست داده است. در هر دوره “فضای باز” کوتاه مدت به “فضای امنیتی” بلندمدت فراروئید و هر بار شکاف دولت ـ ملت عمیقتر شد. جامعه مدنی با کندی گسترش و دایره قدرت سیاسی حاکم تنگتر و مستبدتر می شود.

بدون شک تا ۲۴ خرداد ۱۳۹۲، رسانه های کشوری، اپوزیسیون و بین المللی فرایند “اتخابات” را رصد کرده وهر که از ظن خود بر ضرورت شرکت یا عدم شرکت در انتخابات قلم فرسائی خواهند کرد. اما آنچه که از فردای نتایج انتخابات باید در انتظار نشست، همانا برآمد فاز جدی مناقشات پایان ناپذیر دایره قدرت مافیائی و تبهکارانه نظام مطلقه ولایت فقیه می باشد. فزون بر آن با استناد قرار دادن به گوشه ای از گفته ها و ارقام ارائه شده از زبان یک اصلاحگر نظام، می توان به دلایل و نگرانیهای کاندیداها پی برد که بحران همه جانبه کشورمان را فرا گرفته است. آمار زیر را من در مقاله ای که در سال ۱۳۸۸ بمناسبت دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از آقای جلائی پور در دانشگاه گیلان ابراز داشت، بر گرفته بودم: “در این سی سال انقلاب معنوی اسلامی، مدل دروغ رسمی در سطح بالای حکومتی به یک چیز عادی تبدیل شد؛ ۷۸ در صد مردم بهم اعتماد ندارند؛ ده میلیون نفر در ارتباط با معتادین درگیر هستند(۳ میلیون معتاد اعلام شده ودرگیر شدن نهادها وخانواده ها)؛ ۹ میلیون نفر در زیر خط فقر قرار دارند؛ ۳۰ در صد قتلها در ارتباط با قتلهای خانوادگی صورت می گیرد؛ رشد افسردگی در بین مردم نگران کننده است؛ ۱۱ میلیون نفر دارای پرونده قضائی هستند؛ ۲۶ درصد تورم (تا ۳۶ در صد به روایت ملموس)؛ بیکاری زیاد است…” اکنون بعد از چهار سال این آمارهای منفی به نفع عموم مردم کشورمان کاهش یافتند یا بر عکس افزایش بیکاری، تورم، نا امیدی از زندگی، طلاق… تحریمها و انزوای بیشتر کشور؟

آیا این شاخصهای اقتصادی و اجتماعی نشان از بحران جامعه آنومی ای که دورکهایم تئوری خود را بر آن اساس طرح نموده است، ندارد که می گوید: “هر گاه افراد یک جامعه که تا کنون رفتار خودرا بر پایه قواعد اجتماعی ای تنظیم می کردند که آنرا راهنمای عمل خود می دانستند واینک این قواعد دیگر کارائی خود را از دست داده و یا در شرف احتضارند. این قواعد بواسطه دگرگونیهای اجتماعی و ساختاری به روز نشده و موجب اختلال در افراد و ناهنجاریهای جامعه می شوند”.

راستی منشاء این بحران چیست و کیست؟

سید علی خامنه ای در روز چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ در جمع اقشار مردم در خصوص انتخابات و بویژه به جوانان تاکید کرد: “در این انتخابات یک نفر با رأی ملت، مدت ۴ سال بر سرنوشت و مسائل عمده کشور حاکم می ‌شود اما برخی تصمیمات و کارهای خوب یا غیرخوب این فرد، می ‌تواند حتی در ۴۰ سال آینده بر کشور تأثیرگذار باشد و این واقعیت، نشان می ‌دهد که انتخابات ریاست جمهوری، چقدر مهم است”… او افزود: “گاه برخی برای جلب آرا، شعارهایی خارج از حدود اختیارات رئیس‌جمهور و امکانات کشور مطرح می ‌کنند، اما مردم با هوشمندی دنبال کسانی هستند که شعارهای مبتنی بر واقعیات می ‌دهند و برای حل مشکلات و فوریت‌ها، روش‌هایی متناسب با سازوکار کشور را پی می ‌گیرند”. از خامنه ای بپرسید شما که در آستانه دو دور انتخابات گذشته برنامه احمدی نژاد را که نزدیک به نظرات خودتان می دیدید حالا اوبا ۲*۴=۸ در راس دولت چند سال کشور را به عقب کشاند و آیا شما و باندهای نظامی و امنیتی مسلط بر قدرت در جنایات و مشکلات حاصل از سیاستهای شما بر کشورمان ایران مسئول هستید یا نه؟

 نامزدهای ریاست جمهوری

بنابرگزارشات تاکنون بیش از ۴۶۸ نفر از کفن پوش، کلاه مخملی، دمپائی پوش گرفته که مورد تفنن کوچه و بازار هستند تا سردمداران و خادمان نظام ارتجاعی در دقایق نود خود را برای “نجات کشور” تاراج شده ثبت نام کردند.

طنز روزگار اما اینست که سه کاندیدای نامحتمل، هاشمی رفسنجانی، مشائی و سعید جلیلی در ساعات پایانی خود را به ستاد ثبت نام انتخاباتی رساندند. رسانه های مُجاز و مجازی هریک به چگونگی تصمیم سازی در ورود آنها خبر دادند.

آقای هاشمی رفسنجانی که ورود خود به انتخابات را مشروط به موافقت”رهبر” می دانست در یک نمایش تلفنی در ساعت ۱۷ و۱۵ دقیقه با گفتن بسم الله به حرکت افتاد و بمحض رسیدن به محل ثبت نام با استقبال و شور و شوق” خودش”مردم حاضر روبروشد. آیا او موافقت مستقیم”رهبر” و یا نماینده ی موثر از بیت “رهبر” را کسب کرد یا با اقدام خود “رهبر” را در مقابل انجام عمل خود قرار داد. در هر حال بازی کلید خورد.

رحیم مشائی ـ احمدی نژاد و باند همرا از سه ساعت پیش در وزارت کشور بودند و بمحض اینکه از حضور رفسنجانی مطلع شدند، وزارت کشور را ترک و خودرا برای کاندیداتوری مشائی به محل ثبت نام رساندند.

سعید جلیلی، فرستاده بیت خامنه ای هم در همان اطراف پَرسه می زد و با شنیدن خبر ثبت نام دو جریان “فتنه” و انحرافی” سراسیمه خود را به محل ثبت کاندیداتوری رساند.

من فکر می کنم این ماجرای چگونگی ثبت نام می تواند سوژه خوبی برای یک فیلم انیموشین موش و گربه باشد.

اعلام کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی هم برای طیفی از مفسرین همیشه در صحنه در قالب اپوزیسیون و پوزیسیون نظام فرصتی بوجود آورد تا بار دیگر از زررادخانه “علم سیاسی” خود به توجیح و دلایل حمایت از این “منجی” بنشینند. این طیف پیش از این با ارسال نامه از خاتمی خواستند تا برای نجات کشور آستین بالا زند. اما خاتمی بمیدان نیامد. او اما از دو هفته قبل از اعلام کاندیداتوری رفسنجانی، اعلام کرده بود که رفسنحانی می آید.

اصلاحگرایان نظام هم که پیشتر با اعلام برائت از اصلاح طلبان زرد وعدم حضور رهبران جنبش سبز، انتخابات پیش روی را مهندسی ارزیابی کرده و شرکت خود را مشروط اعلام نموده بودند. اینک با ورود هاشمی رفسنجانی و حمایت ازاو، همه چیز عوض شد: عدم درخواست آزادی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد، تقلیل یافتن مهندسی انتخابات، به فراموش سپردن سهوی ازمحاسن انتخابات آزاد، سالم و رقابتی، پذیرش برگزاری انتخابات از طرف حاکمیت و نادیده گرفتن حبس و آوارگی و شهدای جنبش اعتراضی در جریان کودتای انتخاباتی۱۳۸۸.

 

انگیزهای مشترک همه نامزدهای ریاست جمهوری: حل مشکلات داخلی و خارجی کشور از طریق گرم کردن تنور انتخابات، به پای صندوق رای کشاندن بیش از ۴۰ میلیون برای نشان دادن اقتدار و مشروعیت نظام در چالشهای بین المللی. اما چه کسی است نداند که همه ناملایمات تحمیل شده بر ملت و کشورمان همانا از ساختارسیاسی و ایدئولوژیکی نظام به رهبری ولی مطلقه فقیه سرچشمه می گیرد.

خامنه ای در یک سخنرانی قبل از انتخابات فاجعه آمیز ۸۸ گفت: «امروز وقتی رئیس جمهور یا مسئول ارشدی از دولت به خارج از کشور می ‌رود، من نگرانی ندارم اما قبلا نگران بودم که مسئولان در خارج از کشور می ‌خواهند چه بگویند؟». خامنه ای احمدی‌نژاد را نزدیک‌ترین رئیس دولت به خود معرفی کرد. علیرضا اسلامیان عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفتگویی که متن آن ۱۵ خرداد ۸۹ توسط خبرگزاری فارس منتشر شد می ‌گوید، خامنه‌ای در دیدار با اعضای این جامعه در مورد علت حمایت‌های ویژه‌ی خود از دولت احمدی‌نژاد گفته است: «این دولت با دولت‌های گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمی‌کند حاکمیت دوگانه درست کند”.

 اما از سال ۹۰ به بعد با برکنارگذاشتن مصلحی، وزیر اطلاعات دست نشانده خامنه ای، ابداع “انحراف”برای انحراف کردن افکار عمومی از معضلات اجتماعی و اقتصادی از طریق رسانه های نظام و زررادخانه ذوب در ولایت به فرهنگ لغات سیاسی افزوده شد.

اما چه کسانی در صدد مصونیت و مبراء کردن نقش خامنه ای و مشاورینش دربحرانی کردن کشور می باشند. آقای علی اکبر ولایتی، عضو ائتلاف سه نفره اصولگرایان روز پنج‌شنبه (۲۲ فروردین/ ۱۱ آوریل) و مشاور خامنه ای در سیاست جارجی، ضمن اعتراف به تاثیر تحریم‌ها در وضعیت بحرانی اقتصاد کشور، تلویحا دولت را مسئول این وضعیت معرفی کرد: «با تدبیر می ‌توانستیم بسیاری از این تحریم‌ها را بر کشور تحمیل نکینم. علی اکبر ولایتی به رغم اظهارات جدیدش روز یکشنبه (۱۸ فروردین/ ۷ آوریل) در یک نشست خبری گفت که توقف غنی‌سازی اورانیوم در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و از سرگیری این فعالیت‌ها در دوران احمدی‌نژاد نه تنها با تایید خامنه‌ای که “تدبیر” او بوده است. این در حالیست که از مدتی پیش انتقادها به سیاست خارجی “تنش‌آفرین” و “نامتعادل” دولت محمود احمدی‌نژاد افزایش یافته و تمام گناه تشدید تحریم‌ها به پای او نوشته می ‌شود. این انتقادها گرچه بی‌مبنا به نظر نمی‌رسد، اما طراح دیپلماسی “بهترین دفاع حمله است” را خامنه ای و مشاورینش تدوین و بلندگو را به دست احمدی نژاد دادند. بنابراین نادیده گرفتن نقش خامنه‌ای در تصمیم‌گیری‌های کلیدی، به ویژه در عرصه سیاستهای کلان و تنش زائی درروابط بین المللی یک خلط بحث است.

اشاره آقای علی اکبر ولایتی در باره سعید جلیلی مهره وفادار به انقلاب و “جهادی” برگزیده خامنه ای هم قابل تامل است که می گوید: در روابط بین‌المللی و مذاکره با طرف‌های خارجی “باید هر کسی را در جای خودش گذاشت” و “نباید کارهای بزرگ را به دست آدم‌های کوچک سپرد و همچنین کارهای کوچک را به دست انسان‌های قدرتمند واگذار کرد”. بسیاری از منتقدان توان و تجربه جلیلی برای پیشبرد موثر گفتگوهای هسته‌ای را ناکافی می ‌دانند. با این حال پوشیده نیست که انتصاب چنین فردی و تعیین خطوط کلی سیاست‌های هسته‌ای ایران توسط رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای انجام می ‌شود.

 

باند احمدی نژاد ـ مشائی

آقای مصطفی اعتزالی در تجزیه و تحلیل روابط و سوابق احمدی نژاد و اصولگرایان و در باره ریشه های اجتماعی و نگرانیهای اصولگرایان و از شرکای دیروزی احمدی نژاد، مطلبی مهمی را در سایت “آفتاب” منتشر داد که قابل تامل می باشد. می توان به وحدت کلمه این نیروها دریغما بردن کشور و تفرقه آنها را در سهم خواهی قدرت پی برد.

مصطفی اعتزالی می گوید : “این روزها، اصولگرایان سخت نگران آکسیون های انتخاباتی “جریان انحرافی”اند. جملاتی که اخیراً درباره سیاست تهاجمی احمدی نژاد در ماههای آخر ریاست جمهوری اش، به اسفندیار رحیم مشایی نسبت داده شد، اگر چه از سوی دفتر مشایی تکذیب شد ولی چیزی از نگرانی اصولگرایان کم نکرده است. دلایل نگرانی اصولگرایان از خواب هایی که احمدی نژاد و مشایی برای انتخابات ریاست جمهوری دیده اند، موضوع قابل تاملی است که در این یادداشت به آن می پردازیم.

نخستین دلیل نگرانی اصولگرایان، دلیلی ذاتاً سیاسی است؛ یعنی با کارویژه های ذاتی حکومت سر و کار دارد. هیچ جریان صاحب قدرتی، خواستار بر هم خوردن نظم و امنیت حاکم در سرزمین تحت مدیریت خودش نیست و اصولگرایان نگرانند که احمدی نژاد در انتخابات آینده، از در تقابل با نظام درآید و “فتنه جدید”ی در کشور بر پا شود که فرونشاندن آن با پرداخت هزینه های سنگین برای نظام جمهوری اسلامی همراه باشد. وظیفه اصلی حکومت، تامین نظم و امنیت در جامعه است و هر جریان و ماجرای سیاسی ای که زمینه ساز بی نظمی و ناامنی در کشور شود، در حقیقت چوب لای چرخ حکومت گذاشته و مانع تحقق کارویژه های ذاتی حکومت شده است”. 
دلیل دوم نگرانی اصولگرایان، ریشه در روانشناسی احمدی نژاد دارد. اصولگرایان احمدی نژاد را انسانی “متهور” می دانند. در تقسیم بندی ارسطویی از ارزش های اخلاقی، تهور افراط در شجاعت است و جبن تفریط در شجاعت. انسان متهور، انسانی است که از زدن به سیم آخر ابایی ندارد. اگر قبلاً خیلی ها معتقد بودند که احمدی نژاد به دلیل برخورداری از حمایت مراکز اصلی قدرت، در انتخابات سال ۸۸ علیه هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری افشاگری کرد، حمله بی مهابای احمدی نژاد به روسای قوای مقننه و قضاییه در این ایام که او دیگر دست بالا را در ساختار قدرت ندارد، نشان داد که احمدی نژاد برای تداوم حضور در قدرت، حتی بدون آن که مورد حمایت هم باشد، از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد بود. طبیعی است که نگرانی از رقابت و بلکه تقابل با چنین رقیبی، دلهره ای کاملاً عقلانی است. 
سومین دلیل نگرانی اصولگرایان، دلیلی جامعه شناسانه است. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، نیروهای اجتماعی گوناگونی نقش آفرین بودند. یکی از این نیروها، اقشار فقیر و فرودستی بودند که بعدها در ادبیات رسمی کشور به “مستضعفین”، “پابرهنه ها” و یا “توده مردم” معروف شدند. 
جهت گیری انقلاب اسلامی، لااقل در دهه نخست انقلاب، به سود تامین منافع و بهبود شرایط زندگی روستاییان و اقشار فقیر شهری بود؛ چرا که آنها همان ولی نعمتان انقلاب بودند. جایگاه ممتاز “پابرهنه ها و کوخ نشینان” در ادبیات بنیانگذار جمهوری اسلامی طبقات فرودست جامعه ایران را به نیروهای اجتماعی ای بدل کرد، که پیوندی استراتژیک با نظام جمهوری اسلامی دارند. اسلام دین پابرهنه ها بود و یک تار موی کوخ نشین ها از همه کاخ نشین ها بیشتر می ارزید. طبقات بالا و طبقه متوسط جدید، اقشار مدرنی بودند که باید جذ ب انقلاب اسلامی می شدند (و بسیاری از اعضای این طبقات نیز در دوره های گوناگون بیش و کم مجذوب انقلاب اسلامی بودند) اما طبقات پایین جامعه ایران، از چشم انداز جامعه شناسی سیاسی، در سه دهه گذشته، مهمترین نیروی اجتماعیِ نظام جمهوری اسلامی قلمداد شده اند. انقلاب اسلامی، انقلابی علیه اشرافیت و غربزدگی تفسیر شد و “توده مردم” ربطی به غربزدگی و اشرافیت اشرافیت نداشتند. غربزدگی ویژگی مشترک بخش عمده ای از طبقه متوسط و طبقات فوقانی بود و اشرافیت نیز، در شکل و شمایل مدرنش، مخصوص لایه هایی از طبقات بالای جامعه. اندک توجهی به فضای سیاسی ایران امروز، به خوبی نشان می دهد که احمدی نژاد در هشت سال گذشته، به مراتب بیش از رقبای اصولگرایش توفیق یافته است که در قامت نماینده سیاسی “مستضعفین و پابرهنه ها” و یا همان “توده های محروم” ظاهر شود. ادعای “رعیت زادگی”، ادعایی ست که از جانب احمدی نژاد پذیرفتنی ست نه از جانب منتقدانی چون علی مطهری و دیگر اصولگرایانی که در یکی دو سال گذشته، با احمدی نژاد در اصطکاک بوده اند.

بنابراین احمدی نژاد اکنون از موضع نمایندگی مهمترین نیروی اجتماعی جمهوری اسلامی (توده های محروم) سخن می گوید و در قیاس با رقبای سیاسی اش، خود را واجد عمیق ترین پیوند ممکن با پابرهنه ها می داند. هر چند که سیاست های اقتصادی دولت احمدی نژاد در هشت سال گذشته، به افزایش رفاه توده های محروم منجر نشده است و ادعای پیوند با پابرهنه ها، لزوماً نشانه پیوند با آنها نیست. اما اگر چه بسیاری از ناظران و جامعه شناسان سیاسی معتقدند احمدی نژاد توان بسیج حامیان محروم خود را ندارد و اساساً پیوند آنها با احمدی نژاد به گونه ای نیست که حاضر باشند برای او به “میدان اعتراض” گام نهند، ولی اصولگرایان به حق نگرانند که در انتخابات ریاست جمهوری آتی، به جای مواجهه با اقشار ناراضی مدرن، یعنی طبقه متوسط جدید و یا به تعبیر برخی همان غربزده ها، این بار با فرودستان و پابرهنه های ناراضی ای مواجه شوند که تا دیروز نیروی اجتماعی اصولگرایان در رقابت سیاسی با اصلاح طلبان بودند. 
آنچه نگرانی اصولگرایان را در این زمینه تقویت می کند، تبلیغات خود آنها به نفع احمدی نژاد در شش سال نخست ریاست جمهوری اوست. اصولگرایان در پاسخ به انتقادات اصلاح طلبان از احمدی نژاد، خدمات فراوان دولت احمدی نژاد به روستاییان و اقشار آسیب پذیر شهری را به رخ اصلاح طلب می کشیدند و اقدامات فقیرنوازانه احمدی نژاد را نقطه قوت دولت او بر می شمردند؛ نقطه قوتی که از نظر اصولگرایان، دولت خاتمی فاقد آن بود و همین امر دلیل اصلی رویگردانی مردم از اصلاح طلبان در سال ۸۴ و رای آنها به ریاست جمهوری احمدی نژاد بود. 
بدیهی است که پس از آن همه سخنان پرطمطراق درباره “پیوند دولت احمدی نژاد با توده های محروم”، خود اصولگرایان هم نمی توانند از بی اثر بودن این پیوند در “فصل انتخابات” آسوده خاطر باشند. 
دلیل چهارم اصولگرایان، جنبه ایدئولوژیک دارد. نیابت امام زمان از سوی فقیه جامع الشرایط، مهمترین مبنای مشروعیت نظام جمهوری اسلامی است. ولایت فقیه یعنی پذیرش این نیابت. پای بند نظری و عملی به اصل ولایت فقیه، مهمترین ویژگی اصولگرایان است؛ بدین معنا که پیروی اصولگرایان از امام زمان، از کانال نیابت امام زمان محقق می شود. مجموعه سیاسی ای که مدعی پیروی مستقیم از امام زمان باشد، به ویژه اینکه در راس آن فقیه عادل جامع الشرایط هم قرار نداشته باشد، مجموعه ای خارج از اصولگرایی سیاسی شیعی است. اصولگرایان همان گونه که احساس می کنند “جریان انحرافی” در صدد مصادره مهمترین نیروی اجتماعی انقلاب اسلامی (توده های محروم ِ دیندار) است، به وضوح از تلاش “جریان انحرافی” برای مصادره مهم ترین اصل نظری انقلاب اسلامی (نیابت امام زمان) نیز نگرانند.

بدین ترتیب اصولگرایان به عنوان مجموعه ای از روحانیان و گروههای اقماری نهاد روحانیت در تشیع، در تقابل با احمدی نژاد به این نتیجه رسیده اند که رقیب آنها کسی است که می خواهد مهمترین سرمایه های آنها را مصادره کند (مستضعفین و امام زمان)؛ سرمایه هایی که چندین و چند قرن مهمترین دارایی اجتماعی – دینی روحانیت شیعه بوده اند. هم از این روست که آنها شاید از احمدی نژاد بیش از اصلاح طلبان نیز در هراس باشند”. 
شکی نیست که در طول تاریخ روحانیت شییع ایران با سوء استفاده از موقعیت شاهان مستبد و بیسوادی و جهل عوام لحظه ای از رویای دستیابی به قدرت بلامنازع دست نکشیدند. بخشی از “روشنفکران” دینی و غیر دینی هم در مقام پراگماتیسمی در برآیند و “شکوفائی” این نظام جهل بر آمدند.

آقای رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و منتصب سید علی خامنه ای، در پاسخ به تشکر حاضران از ایشان برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری، گفت:” حسب وظیفه و انجام تکلیف دینی و ملی با توجه به شناختی که از اوضاع کشور و مسائل و مشکلات داخلی و خارجی دارم وارد این عرصه شدم. 
امیدوارم این حضور به شور انتخاباتی و جلب اعتماد و اطمینان بیشتر مردم نسبت به مسئولان و ایجاد رقابتی سالم در انتخابات و حفظ و تحکیم وحدت، انسجام و همدلی مسئولان و مردم کمک کند و ابهت و عظمت حضور مردم در صحنه‌های انقلاب را به دشمنان خارجی نظام اسلامی ایران نشان دهد. معتقدم هر دولتی که بتواند با پشتوانه رأی اکثریت مردم از سلایق و گرایش‌های مختلف سیاسی داخل خانواده انقلاب اسلامی، زمام امور را در دست گیرد، می ‌تواند با پشتوانه و اعتماد و کمک و یاری همین مردم در حل مشکلات و معضلات کشور موفق‌تر عمل کند و همه مسئولان نیز باید به چنین دولتی کمک و یاری‌رسان باشند”. براساس اطلاعات موثقی که از نقاط کشور می ‌رسد، پس از اعلام حضورم در انتخابات، اقشار مختلف مردم و بسیاری از شخصیت‌های حقیقی و حقوقی با درک شرایط داخلی و خارجی، درصدد تشکیل ستادهای خودجوش برای تنظیم برنامه‌ها هستند که با سپاس و قدردانی از حُسن‌نیت‌ها و به منظور اتخاذ شیوه‌ای واحد و مبتنی بر خردجمعی تبلیغاتی و برای جلوگیری از افراط و تفریط‌ها و سوءاستفاده معاندان و مغرضان، لازم است بر مواردی تأکید نمایم: 
همه کسانی که دل در گروی نظام اسلامی، میراث گرانبهای امام راحل (ره)، و تلاش در جهت حاکمیت عقل و تدبیر بر مسند اجرایی کشور دارند، می ‌دانند اعتقاد قلبی من در تمام سالهای مبارزه، پیروزی، تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی و مشی مسئولیت‌پذیری‌ام، پرهیز از تخریب رقبا و احترام به همه سلایق است و توهین و تهمت را حرکتی ضدانسانی، غیراسلامی و به دور از فرهنگ و تمدن ایران و مغایر با باورهای دینی و اخلاقی و اندیشه‌های اعتدال علوی می ‌دانم و از اهداف مهم اینجانب از عرضه خود، ایجاد همدلی و همکاری قاطبه ملت حول محور نظام اسلامی و سند چشم انداز ۲۰ ساله و مقابله با خطرهای در کمین خارجی و داخلی و اولویت سامان بخشی به معیشت مردم از رهگذر تحقق حماسه سیاسی و اقتصادی موردنظر مقام معظم رهبری است. 
تاکیدم بر اعتدال دینی و علوی برگرفته از آیات فراوان قرآن کریم، از جمله آیات ۱۲۸ و ۱۲۹ سوره مبارکه توبه و دستور حضرت‌ علی(ع) به مالک اشتر در توجه به نیازهای مردم است و انشاء‌الله برادران و خواهران اقوام ایرانی، شیعه و اهل سنت و پیروان دیگر ادیان و مذاهب در جغرافیای ایران برای اظهارنظرها و تبلیغات انتخاباتی به آن توجه می ‌نمایند”. در این بیانیه حداقل به دو مورد تبعیض آمیز را می توان در اندیشه و برنامه “سردار سازندگی”تبیین کرد: الف از سلایق و گرایش‌های مختلف سیاسی داخل خانواده انقلاب اسلامی. ب برادران و خواهران اقوام ایرانی، شیعه و اهل سنت و پیروان دیگر ادیان و مذاهب. آیا قانون اساسی جمهوری اسلامی حضور یک رئیس جمهور سنی را می پذیرد؟ آیا در کابینه خود یک وزیر زرتشی یا مسیحی ویهودی را با داشتن کاردانی بالا و معتبر انتخاب خواهید کرد؟ آیا در این نظام یک خواهر ایرانی دارای حقوق برابر با یک برادر ایرانی است؟

آیا این همان رفسنجانی ای نیست که بعد از پایان جنگ ویرانگر ایران ـ عراق، تصمیم گرفت سپاه را وارد حوزه اقتصادی کند. این نیرو امروز به هیولائی مبدل شد که درامور بین المللی و امور داخلی در زمینه ها اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حرف آخر را در ارتباط تنگاتنگ با “رهبر” و بلوک قدرت خامنه ای ـ نظامی و امنیتی می زند.

خامنه ای اما با محاسبات خود از ابتدای دور دو ریاست جمهوری خاتمی، شروع به تصفیه سرداران رده اول نزدیک به رفسنجانی نمود. او با نامیدن فرماندهان تازه به دوران رسیده آغاز روند منزوی سازی و رهائی از وامداری به رفسنجانی را به اجرا گذاشت. رفسنجانی هم در تمام مدت روند انزوا سازی خود در خفا به روی نظامیان به بازنشسته فرستاده شده حساب بازنموده و می نماید.

ستادهای “خود جوش” در جامعه سیال و توده وار و در غیاب احزاب در حمایت از هاشمی تشکیل شدند. یکی از آنها در شهر ساری است. الفاظ و ادبیات بکار گرفته شده نماد فرصت طلبی و حامی پروری را به وضوح نشان می دهد. به گزارش ایلنا از ساری، رئیس ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی در مازندران با بیان این که خوشبختانه در شرایطی ما انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری را برگزار می ‌کنیم که گفتمان اصلاحات در جامعه نهادینه شده، افزود: “منظور از گفتمان اصلاحات، اصلاحات در مقابل اصولگرایی نیست بلکه منظور این است که مردم باور کرده‌اند که تنها راه اعمال حاکمیت و تعیین سرنوشت حضور در انتخابات وطی مسیر اصلاحات است”. کشاورزیان تصریح نمود: “امروز دوستان اصولگرای ما بنوعی اصلاح طلب هستند و دوستان اصلاح طلب هم که به اصول و ارزش‌های نظام پایبند هستند نیز اصولگرا می ‌باشند. او افزود: “با اشاره به این که بالای ۵۰ میلیون نفر در کشور واجد شرایط در کشور داریم، باید انتظار داشته باشیم که انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری پرشورتر از انتخابات قبلی باشد”. وی افزود: “چهره هاشمی رفسنجانی یک چهره فراجناحی است و چهره‌هایی مانند ایشان نمی‌توانند جناحی باشند”.

اما آیا واقعا آقای رفسنجانی قادر به پیاده کردن “برنامه” خود خواهد بود؟ اگر آری پس استدلال آقای خاتمی از نیامدن به میدان کاندیداتوری یا درست است و یا اینکه حرفش در حمایت همه جانیه از رفسنجانی اغفال افکار عمومی است. او در یک مصاحبه با سایت شرق قبل از اعلام کاندیداتوری رفسنجانی گفت: به سه دلیل نامزد انتخابات نخواهد شد:۱-ساختار کشور اجازه و امکان پیگیری مطالبات جریان اصلاحات را نمی دهد و این در حالی است که فضای کنونی بهتر از دوم خرداد ۷۶ نیست. آن زمان نشد کار چندانی کرد حالا که جای خود دارد. 2- موضوع رد صلاحیت من هم جدی است. ۳- بر فرض تایید صلاحیت از کجا معلوم که با اقبال عمومی مواجه شویم و رای بیاوریم؟

آقای خاتمی به درستی از موانع نام برد. اما آنچه که برای ایشان با اهمیت تر از مصالح کشور و ایران و ایرانیان است، همانا اوجب واجبات بودن در خفظ نظام است. زیرا ایشان در مقابل سئوال دانشجویان در کرمانشاه که خیلی شعار دادیم که تحقق پیدا نکردند، گفت: یعنی این بمعنی عقب نشینیه؟ یعنی بنده بیایم اعلام جنگ با نظامی که اصلش را قبول دارم و معتقدم اگر از بین برود، آنطرفش معلوم نیست چه بشه. حالا منهای اعتقاد، اگر خواستار دموکراسی هستیم جز از طریق دین دموکراسی مستقر نخواهد شد. و دموکراسی غیر دینی علاوه بر اینکه مستقر نمیشود و ما نمیخواهیم و اکثریت جامعه ما نمیخواهد. این دو دلیل”.

تاجزاده، نهم اردیبهشت در یادداشتی که از زندان اوین به بیرون فرستاده نوشت: «پیشنهاد من این است که در صورت مانع‌تراشی رهبری در کاندیداتوری آقای خاتمی و در اعتراض به نقض اولین و مسلم‌ترین حق ملت که حق تعیین سرنوشت خویش است، اصلاح‌طلبان از شرکت در انتخابات خودداری کنند و اعلام نمایند که مسئولیت رأی ندادن‌شان به عهده شخص رهبر است”. خُب آقای تاجزاده حالا که کاندیدای مورد نظر شما قبل از کاندیداتوری از طرف حاکمیت نامطلوب و چراغ سبز را نگرفت چه می گوئید؟ باز هم داستان پُل خرمشهر بین ایران و عراق را مثال خواهید زد که دوطرف در تسخیر و تصرف خاک دیگری صلاح در تخریب پُل را نمی دیدند!

علی مزروعی در سایت جرس 12 اسفند ۱۳۹۱ در مقاله ای عنوان کردند: “درپایان این نکته را یادآور می شوم که از نظر بنده پس از کودتای انتخاباتی خرداد سال ۸۸ دیگر بحث اجرای قانون اساسی در جمهوری اسلامی ایران موضوعیت ندارد چراکه حاکمیت در همه اجزا و ارکانش کمترین پایبندی به اجرای آن ندارد و قانون اساسی برایش تنها ویترینی بیش نیست، و اگر من دراین نوشته به این قانون در برابر سخنان مصباح یزدی ارجاع و استناد کردم فقط برای این بود که نشان دهم جریانی که امروز در کشور قدرتمند است و دیگران را به اتهام ساختار شکنی مورد حمله و هجوم قرار می دهد خود کمترین باوری به قانون اساسی به عنوان میثاق ملی و مبنای نظم اجتماعی و مشروعیت دهنده به نهادهای حاکم و در واقع “جمهوریت نظام” ندارد چراکه این جریان بصورت مبنایی، باوری به حقوق شهروندی و ازجمله حق رای مردم ندارد، و حداکثر رای مردم را زینتی می داند که حاکمیت بدلیل اضطرار زمانه و به حکم اکل میته آنهم در قالب “نظارت استصوابی” و “مهندسی شده” باید بدان تن در دهد، و روشن است که دیگر هیچ شهروندی حق ندارد درخواست و سخن از “انتخابات آزاد” بگوید، و هرکه بگوید ساختارشکن و خیانتکار است و باید با او برخورد شود”.

البته با مقایسه اعلامیه ها و مواضع و نظرات دو تشکل اصلاحگرای نظام (سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت اسلامی) قبل و بعد از کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی و حمایت آنها از او بار دیگر تاکیدی است بر بی ثباتی برنامه ای این جریانات و دلبستگی به نظامی که آنها در هرحال بنوعی در آن شریک هستند.

دکتر حسن روحانی دیگر کاندیدا از جناح “اعتدال گرا” اظهار داشت: “اگر می ‌خواهیم نشاط سیاسی به کشور برگردد و فضای نامناسب کنونی برطرف شود، باید برای تغییر این فضا همه تلاش کنند. در فضای نامناسب و غیرعادلانه فقط گروه معدودی سود می ‌برند و عمده مردم زیان خواهند دید… باید فضای نامناسب حاکم بر تعاملات بین‌المللی نیز شکسته شود… اگر بتوانیم فضای نامناسب داخلی و خارجی را تغییر دهیم، می ‌توانیم به دغدغه‌های اقشار مختلف بهتر پاسخ دهیم… رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتقاد از فضای غیر اخلاقی جامعه، گفت: وقتی در جامعه شخصی، اقدامی خلاف قانون انجام می ‌دهد و مردم واکنش منفی نشان نمی‌دهند، این نشانه فقر سیاسی و فرهنگی در جامعه است که بسیار خطرناک و نوعی تشویق بداخلاقی است. روحانی دلیل پدید آمدن این شرایط را ضعف فعالیت نخبگان کشور دانست و گفت: اگر اکنون در جامعه رفتارهای پوپولیستی یک شخص، عده‌ای از مردم را به سوی خود جلب می ‌کند، به این دلیل است که رابطه نخبگان با مردم تضعیف شده است. باید رابطه دانشگاه، دانشجویان و مردم تقویت شود”. البته مشکل آقای روحانی این است که استعداد و شجاعت پرسیدن از خود را ندارد تا بگوید پشت آواره کردن میلیونها و سرکوب و قتل نخبگان و متفکرین سیاسی ایران زمین، چه نیروئی بود و او در دفاع از “غیر خودی ها” بعنوان شهروندان ایرانی چه اقدامی تاکنون نمود؟

 

اصلاح طلبان حکومتی بر دو راهی انتخاب ادامه حفظ نظام و منافع ملی

پایداری نظام یک امر شرعی یا سیاسی است:سایت آفتاب روزچهارشنبه ۲۵ اردیبهشت گزارش می دهد که آیت الله خامنه ای، در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، با توصیه به آحاد ملت بخصوص جوانان برای بهره‌گیری از ظرفیت عمیق و انسان ساز ماه معطر رجب، انتخابات ۲۴ خرداد را آزمون افتخارآمیز دیگری برای ملت ایران دانستند و با تبیین «اهداف متضاد ملت و دشمنان ملت در این انتخابات» تأکید کردند: مردم برای تحقق اهداف خود و ناکام ماندن دشمن، با حضور پرشور و گرم در انتخابات، از میان نامزدهایی که شورای نگهبان براساس معیارهای قانون معرفی می ‌کند، انسانی شایسته، وارسته، مؤمن، انقلابی، «اهل استقامت و عزم و ایستادگی» و برخوردار از همت جهادی را انتخاب کنند که بتواند بهتر از دیگر نامزدها، بار سنگین عزت و پیشرفت کشور را به دوش بکشد و به جلو ببرد. داشتن حجت شرعی برای انتخاب یک فرد را مایه آرامش دنیوی و اخروی خواندند و افزودند: اگر تصمیمی که با حجت شرعی گرفته شده غلط هم از آب درآمد چون انسان به تکلیف عمل کرده سرافراز است. خامنه ای با اشار ه به آمدن افراد متعدد به صحنه نامزدی انتخابات، افزود: شورای محترم نگهبان که از انسان‌های پرهیزکار، متقی و آگاه تشکیل شده براساس وظایف قانونی خود، کسانی را که برای ریاست جمهوری صالح هستند، به مردم معرفی می ‌کنند و مردم از میان نامزدهای معرفی شده، کسی را که صالح‌تر است و بیشتر به درد ملت می ‌خورد، انتخاب خواهند کرد. ایشان حوادث خسارت بار سال ۸۸ را نتیجه تخطی و تخلف عده‌ای از قانون برشمردند و افزودند: آنها برای اغراض نفسانی یا اهداف سیاسی یا هر هدف دیگر راهی خلاف قانون رفتند و ضمن «صدمه زدن به خودشان و به ملت و کشور»، نگذاشتند مردم طمع شیرین آرای ۴۰ میلیونی را بخوبی بچشند و احساس کنند.

باید به ایشان و همه نیروهای متعلق به نظام جمهوری اسلامی از بابت” تصمیمی که با حجت شرعی گرفته شده غلط هم از آب درآمد چون انسان به تکلیف عمل کرده سرافراز است”. احسنت و به اکثریت ملت ایران تسلیئت گفت. آیا ادامه جنگ ایران ـ عراق بعد از آزادی از نیروهای متجاوز صدام حسین، یک حجت شرعی بود یا برنامه سیاسی؟ این سئوالی بود که در سال ۷۸ یا ۷۹ ـ دقیقا در خاطرم نیست ـ در نشست دانشجویان در دانشگاه تهران مطرح شد و آقایان ولایتی، شیخ الاسلام، محتشمی پور… دعوت شده بودند اما هیچ کدام جواب قانع کننده ای برای دلایل برباد دادن سرمایه مادی، معنوی و کشته شدن جوانان را ندادند. حال می توان از اصلاحگرایان نظام پرسید اوجب واجبات در حفظ نظام شرعی است یا سیاسی و به طریق اولی ادامه جنگ در راستای تحکیم کدام یک از دوهدف فوق بوده است.

این در حالی است که می دانیم: قطر به عنوان شریک گازی ایران در پارس جنوبی اخیرا جشن استخراج یک میلیارد بشکه نفت از میدان الشاهین (مشترک با لایه نفتی پارس جنوبی) را برگزار می ‌کند تا همزمان با صفر ماندن تولید نفت ایران از این میدان مشترک، ظرفیت تولید نفت خود را به بیش از ۷۰۰ هزار بشکه در روز افزایش دهد. میزان استخراج نفت قطر از لایه نفتی پارس جنوبی در حالی در دو سال اخیر با افزایشی حدود ۱. ۵ برابری همراه بوده است که مقام معظم رهبری در دو سال گذشته در دیدار با مسئولان و مدیران صنعت نفت نسبت به شتاب در طرح توسعه میادین نفت و گاز بارها تاکید داشته اند. 
با این وجود در حال حاضر هیچ یک از وعده‍‌های شرکت ملی نفت ایران مبنی بر آغاز تولید و انتقال نفت لایه نفتی پارس جنوبی نه تنها عملیاتی نشده است که با وجود تکمیل برخی از چاه ها، وضعیت نصب سکو و نحوه انتقال نفت ایران میدان دریایی با ابهام های متعددی روبرو است. از این رو پس از منتفی شدن توسعه یک فاز استاندارد پارس جنوبی شامل سکو، خطوط لوله دریایی و پالایشگاه گاز در سال ۱۳۹۲، استخراج نفت از لایه نفتی پارس جنوبی با قابلیت انتقال آن به یک مبدا مصرف و یا صادرات هم منتفی شده است. لازم به یادآوریست که کشور کوچک قطر با استفاد ه از سرمایه گذاریه مشترک با شرکتهای آمریکائی، فرانسوی و شرکا و با سوء استفاد از سیاستهای مناقشه و تنش زای هسته ای برتوسعه کشورش ادامه می دهد و میزان نقدینگی این کشور در کشورهای غربی با نام “صندوق سرمایه گذاری قطر” به ۲۷۰ میلیارد یورو می رسد. وضع نامعلوم حقوقی بواسطه مواضع ضعیف ایران و تبانی چهار کشور دیگر در حوزه دریای خزر فاجعه بار تر و سهم ایران استقرار یک سکوی نمایشی حفاری”امیر کبیر” است.

آیا برای نجات کشور راهی جز گذار از جمهوری اسلامی نیست؟ اگر به درستی جمهوری اسلامی را مانع استقرار دموکراسی ارزیابی می کنیم، در درجه نخست با نرفتن به پای صندوق رای به سهم خود به انتخابات غیردمکراتیک نه بگوئیم. همه جمهوریخواهان در یک برنامه مشترک به توسعه فرهنگ سیاسی بر ضرورت جدائی دین و دولت اهتمام ورزند، آن طیف از روشنفکران دینی را در پیشتازی به نظام سکولار ترغیب کنیم. اروپای گرفتار در قدرت کلیسا به کوشش اقلیتی ازروشنفکران دینی و غیر دینی موفق به دگرگونی توازن قوا به نفع لائیسیته وسکولاریسم شدند. آیا آن بخش از اپوزیسیون که در هر حال به انتخاب بد و بدتر دست می زنند، به خسارات جبران ناپذیر ادامه این نظام مستبد برای نسلهای آینده می اندیشند. آیا فکر می کنید با قبول تب زرد از سایه مرگ این نظام محکوم به اضمحلال در امان هستید و با وجدان بیدار سر به بالین می گذارید؟ تجربه تلخ انتخابات ونتایج آن، ما را برآن می دارد تا منافع ملی و تامین زندگی همه ایرانیان را بدون تبعیض دینی، زبانی، عقیدتی وجنسی در مرکز فکری خود قرار دهیم. نرفتن به پای صندوق رای بمثابه دفاع از حق مدنی و انتخاب آزاد به نامزدهای آزاد می باشد.

“من” به پای صندوقی که حق نظارت ندارم، حق آزاد انتخاب کردن و انتخاب شدن را ندارم، صندوقی که اعلام نتایج شمارش آرا ناروشن است، نخواهم رفت. بقول ویکتور هوگو: “بررسی حقوقی انتخابات برای هر شهروند یک اقدام مدنی است”. شکلگیری احزاب آزاد بمثابه اهرمهای تعادل در جامعه و جلوگیری از جریانات عوامگرا و حامی پروری می باشد. روحانیت هرگز برابری شهروندان را باتوجه به درک اسلامی اش نمی تواند بپذیرید.

تاریخ انتشار : ۲۹ اردیبهشت, ۱۳۹۲ ۱۰:۵۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بر خلاف مرحله‌ی اول، در مرحله‌ی دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنم و به آقای پزشکیان رأی می‌دهم!

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!

انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!

جزئیات کشته شدن راضیهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!

بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!