محمد اقبال، شاعر ملی پاکستان، فیلسوف، سیاستمدار و خداشناس اسلامی، مبلغ یک انترناسیونال اسلامی و فلسفه محبت و عمل بود. او مدعی بود که انترناسیونال پیشنهادی اسلامی اش، ورای مرز، فرهنگ، کشور، ملیت، زبان و نژاد است. او کوشش برای نوزایی واصلاح جهان اسلام نمود و سعی کرد تا فرهنگ شرقی و اسلامی را با افکار و تمدن اروپایی با هم ادغام نماید. وی می گفت که پیام شرق، پیام عشق و تنها راه رسیدن به شناخت حقیقت است. او در آثارش برتری اسلام بر فرهنگ غربی را تبلیغ می نمود. او برای استقلال پاکستان از زیر سلطه هند نیر کوشش کرد.
اشعار وطن پرستانه او به زبان اردو، دعوت به مبارزه استقلال طلبانه علیه سلطه هند برپاکستان می کنند . سرود “هند” او، شعری حماسی ملی و خلقی گردید. گرچه او خود شاهد استقلال پاکستان در سال ۱۹۴۷ نشد، ولی امروزه او را پدر فکری و فرهنگی پاکستان نو بحساب می آورند. او از طبقه متوسط بود و در سال ۱۸۷۳ در ایالت پنجاب، در شمال غربی هند، یعنی درپاکستان امروزی بدنیا آمد و در سال ۱۹۳۸ در لاهور درگذشت. وی در سال ۱۹۰۵ برای تحصیل رشته حقوق و فلسفه به اروپا رفت تا افکار فلسفی و ادبی اروپایی را همراه خود به پاکستان بیاورد. وی غالب آثارش را بعدها بزبان فارسی نوشت تا از آن طریق معروفیت جهانی بیابد .
مجموعه آثار او هم زیر تاثیر آثار مشاهیر ادبی غرب و هم تحت تاثیر آثار کلاسیک زبان و فرهنگ فارسی و ایرانی هستند. او غیر از عرفان اسلامی و کتاب قرآن زیر تاثیر متفکرین غرب مانند برگسن، نیچه و گوته نیز بود. وی بعدها به نقد و برخورد به آثار مارکس، لنین، لاک، کانت، شوپنهاور، کنت، بیرون، تولستوی، هگل، اینشتین و برونینگ از دید اسلامی پرداخت. وی از نظر ادبیات غرب، زیر تاثیر کتاب فاوست گوته، کمدی الهی دانته و بهشت گمشده میلتون بود. آثار او بعدها تاثیر مهمی روی شاعران جدید زبان اردو گذاشت. او موضوع دکترایش در آلمان را “تحول و پیشرفت متافیزیک درایران” انتخاب نمود. وی در ادبیات شعر جهانی علاقه خاصی به آثار هاینه و گوته داشت و مخصوصا احترام خاصی برای افکار گوته قائل بود، و در جواب کتاب دیوان غرب و شرق گوته کتاب پیام شرق خود را منتشر نمود. ابلیس و شیطان در آثار او چهرههایی شورشی در دین و اجتماع هستند. در آثار او یک منیت شخصی با مشاهیر فرهنگ غرب و جهان اسلام و چهرههای اسطوره ای مذهبی ادبی دیدار می کند.
آثار متنوع ولی پرتضاد او شامل شعر، فلسفه، جامعه شناسی و فرهنگ اسلامی هستند که خالی از تنفر به هند می باشند. ازجمله آثار او – پیام شرق، سرودهای مذهبی ایرانی، جاویدنامه، بانگ درا، بالهای جبرئیل، بانگ آذان، هیمالیا، هدیه حجاز، مسافر چه باید کرد؟ و اسرار خودی هستند. او کتاب جاویدنامه را شاهکار خود نامید که جام جهاننمای فلسفه وی نیز می باشد. این کتاب همچون کمدی الهی دانته، کتابی است که تبلیغ رنسانس اسلامی و فلسفه عمل و تئوری اجتماعی می کند. او در آثارش به نقد وبررسی سنت مدرنیته غرب نیز می پردازد. گرچه غالب آثار او بزبان فارسی هستند ولی اشعارش بزبان اردو سروده شده اند. دو موضوع مهم دیگر آثار او؛ رازهای شخصیت انسان و شوروشوق مذهبی و اسلامی می باشند.
محمد اقبال میان سالهای ۱۹۳۸-۱۸۷۳ زندگی نمود و در سال ۱۹۲۲ از ملکه انگلیس لقب و عنوان “جناب” را دریافت کرد. او در آثارش نه تنها برای آزادی جهان اسلام، بلکه برای زندگی صلح آمیز میان مسلمانان و هندوهای کشور هند نیز کوشش نمود. او گرچه در آغاز به رد صوفیسم و عرفان اسلامی بدلیل منفعل بودنش پرداخت، ولی بعدها سنت اسلام ایرانی را تبلیغ می نمود. او مبلغ فلسفه عمل و فلسفه فردگرایی نیز بود. ستون و موضوع اشعار و آثارش، اغلب محبت، آزادی شخصی و اعمال نیک می باشند. او می خواست با وحدت فرهنگ اروپایی و سنت اسلامی اسلام را به اهمیت آغازین اش در صدر اسلام برساند.