بیانیه حزب دمکراتیک مردم ایران
در هفتههای اخیر شاهد اوجگیری تنشهای نگرانیآور جنگافروزانه میان ایران و اسراییل بودهایم. خطر فرارویی این تنشها به جنگی تمام عیار زندگی و امید به آینده مردم ایران و منطقه را بیش از پیش تیره و تار کرده است.
واقعیت این است که جناحهای راست تندرو در ایران و اسراییل از یکدیگر تغذیه و همدیگر را تقویت میکنند. در این میان آنچه قربانی میشود، صلح و امنیت، توسعه و رفاه، و آزادیها و حقوق مردم ایران و اسرائیل و فلسطین و منطقه است. حکومت راست افراطی اسراییل و تندروهای فرقهگرای حاکم در ایران، جنگافروزی را ابزاری برای توجیه سیاستهای سرکوبگرانه خود، گذر از تنگناهای داخلی و رهایی از بنبست در سیاست منطقهایشان ساختهاند.
اقدام تحریکآمیز دولت اسراییل در حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، اقدامی آگاهانه در تحریک ایران به تلافیجویی و حمله مستقیم نظامی بود. دولت اسرائیل که به واسطه جنایات تکاندهنده و بیپایان در غزه، به شکل کم سابقهای تحت فشار افکار عمومی جهان و حتی متحدین خود قرار گرفته بود، می خواست برای تغییر این وضعیت بار دیگر به حامیان خود نشان دهد «هستیاش در خطر است».
این حمله و خودداری شورای امنیت در محکومیت اقدام اسراییل، تداوم سیاست «نه جنگ و نه صلح» در برابر اسراییل را با چالشی بزرگ رو به رو کرد. ادامه سیاست خویشتنداری به معنای پذیرش بنبست کامل سیاست منطقهای کنونی جمهوری اسلامی بر محور اسراییل ستیزی بود. یکی از پایههای مهم سیاست ایدئولوژیک-فرقهای جناح تندرو حاکم در جمهوری اسلامی یعنی نابودی دشمن صهیونیستی با خطر فروریزی روبرو بود. منطق بازدارندگی ادعایی این حمله تلافی جویانه تنها با پذیرش سیاست زیان بار منطقهای جمهوری اسلامی در رویارویی با اسراییل قابل درک است.
محوری شدن سیاست مبارزه با اسراییل در جمهوری اسلامی از دوره احمدینژاد آغاز شد و با تضعیف و حذف دولت روحانی، و یکدست کردن حاکمیت در دستان جناح راست فرقهای و عناصری چون جبهه پایداری، در زمان رئیسی به اوج خود رسید. محوری کردن اسراییل ستیزی پیش از هر چیز ابزاری برای از میدان به در راندن حریفانی بود، که با اقداماتی نظیر تلاش در پذیرش طرح صلح ملک فهد و یا طرح برجام، در جهت تنش زدایی در سیاست خارجی عمل میکردند. بی تردید ادامه و افزایش تنش های خارجی، در ایران تنها به سود گروه کوچکی از تشنگان قدرت و ثروت است که خود را پشت اعتقادات فرقهای و آخرالزمانی مخفی کرده است.
حاکمیت جمهوری اسلامی ایران با نمایش حمله بزرگ «وعده صادق» تلاش کرد با نشان دادن اقتدار، انگیزه و انسجام نیروهای حامیاش را تقویت کند. در عین حال ما شاهد بیشتر شدن فشارهای سیاسی و اجتماعی مانند افزایش رعب و وحشت علیه شهروندان با اجرای طرح ضربتی حجاب و موج دستگیری و فشار علیه مطبوعات و روشنفکران هستیم. حکومت مخالفان و ناراضیان را در تنگنای وضعیت جنگی قرار میدهد تا خود را از بنبست و تنگناهای داخلی برهاند. این همه در حالی است که اقتصاد ایران گرفتار بحران است و سایه گسترش تحریمها و فشارهای بینالمللی به موج ناامیدی و تیره و تار شدن چشمانداز آینده دامن میزند.
تغییر سیاسی در ایران ضروری است، اما تغییر تنها در شرایط، صلح و آرامش، به دست مردمان ایران خواستنی و پذیرفتنی است. تنش زدایی نخستین گام برای دفاع از منافع و حقوق و آزادیهای مردم ایران و منطقه است.
جمعه، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳