جمعه ۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۹

جمعه ۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۳۹

مسیر پرسنگلاخ نهادهای مدنی حقوق کودک در ایران | پلمب شدن درب دفتر «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» در منطقه نعمت‌آباد تهران
طاهره پژوهش: وقتی سازمان‌های غیردولتی مثل جمعیت امام علی منحل می‌شوند، تعداد زیادی کودک که تحت‌پوشش آن‌ها بودند سرگردان می‌شوند؛ این موضوع در حوزه آسیب‌های اجتماعی تبعات جدی دارد؛ نه...
۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان
نویسنده: جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان
آبان ۹۸؛ وقتی پرده‌ها فرو می‌افتند و حقیقت آشکار می‌شود
شهناز قراگزلو: از آبان ۹۸ تا امروز، هزاران روایت گفته و ناگفته مانده‌اند، اما هیچ‌کدام زخم را التیام نداده‌اند، چون صاحبان قدرت هنوز از پذیرش مسئولیت می‌گریزند. همان‌هایی که روزی...
۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
اعدام به جرم اندیشه: روایت زهرا شهباز طبری
شهناز قراگزلو: وقتی یک زن ۶۷ ساله با سابقه علمی و اجتماعی روشن به اتهامی مبهم چون «همکاری با گروه‌های مخالف» به مرگ محکوم می‌شود، پرسش بنیادین این است که...
۹ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
چپ ستیزی در سطح جهانی و ایران، گفتگو با آرش عزیزی!
آرش عزیزی نویسنده و پژوهشگر تاریخ با اشاره به تغییرات ایجاد شده در صف بندی نیروهای سیاسی در عرصه بین المللی، لزوم ارایه آلترناتیو چپ را مورد تاکید قرار داده...
۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
نویسنده: اتاق فکر چپ سبز
خشونت جنسی در ایران؛ چرخه‌ای که با سکوت ادامه دارد
شهناز قراگزلو: امروز شاید تیتر خبر مربوط به چهره‌ای شناخته‌شده باشد، اما داستان، تکرار هزاران زن ناشناخته است که هیچ رسانه‌ای نامشان را ننوشت. تا وقتی ساختار قدرت، فرهنگ عمومی...
۸ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
با من حرف بزن!
چه تلاطمی در چشمانت موج می‌زند! سکوت، رازی‌ست در میانِ لب‌هایت. هزاران حرفِ نهفته‌ای… در گوشِ ستاره‌ها، نجوایِ تو را می‌شناسم. با صدایِ بلندِ رود، با خروشِ دریا، نفسهای خسته...
۷ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رحمان - ا
نویسنده: رحمان - ا
مارکسیسم و رؤیای رهایی انسان؛ از نقد سرمایه ‌داری تا دموکراتیزاسیون کامل جامعه
محمدرضا شالگونی: نگاهی به تجربه تاریخی نشان می دهد که نخستین گام در مسیر رهایی (طبقه کارگر)، پدید آمدن دولت قانون است: دولتی که در آن فرمانروا مقید به قانون...
۷ آبان, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: محمدرضا شالگونی
نویسنده: محمدرضا شالگونی

من زن نیستم، ولی زنها را دوست دارم!

امروز ما در آستانه هشت مارس روز جهانی زنان قرار داریم. و شاید هنوز هستند کسانی شیفته چنین سنتی و البته با نگاهها و اسامی دیگری، که همانند دوستداران چنین شعارهای گندهای، دوباره بر دیوارهای قدیمی بلند بنویسند. اما چه بنویسند؟: "من زن نیستم، اما زنان را دوست دارم!"

یادش بخیر آن سالها! در شهر کوچک مرزی خودمان هندبالیست بودم. محل تمرین و بازی ما، حیاط مدرسهای بود با دیوارهای بلند و زمین خاکی و آسفالت. هر روز از عصر به بعد بچهها دور هم جمع می شدند، و با هم بازی می کردند. آن روزها، روزهای نوجوانی و هیجان و امید. روزهای آفتابی و آسمان بلند و افق روشن. روزهائی که ابرها تنها برای بارش بودند و ذهنها همیشه در اندیشه آفتابی ورای آنها. آفتابی که می دانستیم آنجا هست، و آنجا خواهد ماند: آفتاب روشنگر کوههای دوردستی که می دانستیم در تاریکی اند، و سرانجام نور آفتاب به آنها خواهد رسید. و چه روزهای خوبی بودند!

در یکی از همین روزها بود که متوجه شدم چیزی در حیاط بازی و نشاط تغییر کرده است، تغییری از آن تغییرها که اول احساسش می کنید، و بعد درک. احساسی که از تغییر چیزی در جو عمومی می آید، چیزی از گوشه چشمها به درون می خزد، و بعد درکی مشخصتر از تغییری مشخص، این بار دیگر تغییر در خود چشمان مستقیما می نشیند.

اطراف ما، روی تمام دیوارها شعار نویسی شده بودند. شعار نویسی با خط نستعلیق، با رنگهای متنوع در کادرهای به دقت خط کشی شده. رنگها، نشاطی دیگر می بخشیدند. الوانهای نورافشان. پیش خودم فکر کردم که اگر تمام دیوارها این چنین رنگ آمیزی می شدند، چقدر محوطه قشنگی می شد! چقدر زیبا و دوست داشتنی می شد! و درست سالها بعد بود که در اروپا این رنگها را بر روی ساختمانها و دیوارهای مدارس دیدم. البته تنها رنگ، و بدون هیچگونه شعاری.

شعارها آنقدر بزرگ بودند که احساس می کردی می خواهند وارد حدقه چشمان آدم بشوند. چنان، که خواندنش آسان نبود. می بایستی خودت را کمی جمع و جور کنید. می بایستی فاصله مناسب درست کنید. از آن فاصلههائی که باعث می شود چشم راحتتر مسلط شود، بتواند بخواند و بعد مفاهیم به ذهن خطور کنند. و چنین کردیم. چنین کردم. و مفاهیم منتقل شدند: “آمریکا نمی تواند هیچ غلطی بکند! امام خمینی”، “راه قدس از کربلا می گذرد.”، مرگ بر آمریکا، انگلیس، فرانسه و شوروی!”، “هی نگوئید من، بگوئید مکتب من. امام خمینی”. برای منی که هر روز برای ورزش کردن به این مکان می آمدم، ایجاد ارتباط با این مفاهیم برایم دشوار بود. فکر کردم چرا این شعارها اینجا؟ فکر کردم مگر نمی شود توی این محوطه آموزشی مثلا چند تا تعریف و مفاهیم ریاضی، زبانی، ادبیاتی و یا مربوط به علوم طبیعی بزنند تا بچهها هر روز با دیدنشان و با تکرارشان بتوانند برای همیشه آنها را یاد بگیرند؟ فکر کردم برای من ورزشکار، این شعارها می توانند رساننده چه مفهومی باشند؟ حالا بماند که سالها بعد آنگاه که بزرگسال شدم و کمکی شعورمان بالا رفت و توانستیم دنیا را سبک سنگین کنیم، دیدم که آمریکا توانست حقیقتا غلطی هم بکند، و حقیقت بغل گوش ما بود (جنگ ایران و عراق) و راه قدس هم هیچ وقت از کربلا نگذشت.

درست در این فکرها بودم که یک دفعه چشمم به شعار بسیار بزرگ دیگری افتاد. برای خواندن آن می بایستی کمی خودم را جمع و جور می کردم. لنز چشمهایم را با حرکت دادن تن، کمکی دور و نزدیک کردم، بالاخره خواندمش “من ورزشکار نیستم، اما ورزشکاران را دوست دارم! امام خمینی” صادقانه اعتراف کنم که برای درک این جمله کمی به خودم زحمت دادم. زیرا به نظرم یک جمله نامتعارف می آمد. کلمات آسان و آشنا، اما معنی کمکی گیر! فکر کردم خوب چه لزومی دارد برای کسی که ورزشکار نیست، بگوید که اگرچه من ورزشکار نیستم اما آنان را دوست دارم. فکر کردم که گوینده جمله شاید از خودش شاکی باشد از اینکه چرا ورزشکار نیست، و این را عیبی برای خودش فرض می کند و برای جبران همین خسران و همین احساس کوتاهی کردن، می خواهد با دوست داشتن ورزشکاران، این نقص ضمنی خودش را جبران کرده باشد. بعد فکر کردم که گوینده جمله خطابش به من است به رفقایم، و می گوید که من را بعنوان یک ورزشکار دوست دارد. گفتم خوب دوست داشتن مابهازای عملی دارد، خصوصا اینکه با چنین کلمات بزرگی هم نوشته شده باشد. و ارزیابی کردم: ‘گوینده می خواهد چه کاری برای من ورزشکار بکند، و یا چه کرده است؟” به زمین خاکی نگاه کردم به آسفالت زبر چندین ساله، به دیوارهای بلند و به اتاق کوچکی که رختکن نبود، اما می گفتند رختکن است!

از آن روزها سالها گذشته است، و من سالهاست دیگر آن حیاط مدرسه را با شعارهای بزرگش ندیدهام. بی گمان آن شعارها سالهاست که گذر زمان، و باد و باران آنان را با خود برده است. آنان حالا ذرات پراکندهای در خاک، در هوا و یا شاید در ساختمانی باشند. و یا شاید مرکب در خاک گورستانها. و مفاهیم آنان نیز، معناهائی فرسوده، تکیده و پیر در گذر سخت زمان. و امروز ما در آستانه هشت مارس روز جهانی زنان قرار داریم. و شاید هنوز هستند کسانی شیفته چنین سنتی و البته با نگاهها و اسامی دیگری، که همانند دوستداران چنین شعارهای گندهای، دوباره بر دیوارهای قدیمی بلند بنویسند. اما چه بنویسند؟ شاید: “زن، زینت مرد است.”، “مرگ بر زنان هرزه!”، “زنان هرزه را باید به دار آویخت!”، “هی نگوئید من، بگوئید هم زن من!” و سرانجام اینکه “من زن نیستم، اما زنان را دوست دارم!”.

تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند, ۱۳۸۸ ۱:۰۱ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

فلسطین و وجدان بشریت، فراموش نمی‌کنند؛ صلح را فریاد می‌زنند!

می‌توان و باید در شادمانی مردم فلسطین و صلح‌خواهان واقعی در جهان به خاطر احتمال پایان نسل‌کشی تمام عیار در غزه شریک بود و در عین حال، هر گونه توهم در بارۀ نیات مبتکران طرح جدید را زدود. می‌توان و باید طرح ترامپ را به زانو درآمدن بزرگترین ماشین آدم‌کشی تاریخ بشر در برابر مردم مقاوم غزه دانست.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

آبان ۹۸؛ وقتی پرده‌ها فرو می‌افتند و حقیقت آشکار می‌شود

شهناز قراگزلو: از آبان ۹۸ تا امروز، هزاران روایت گفته و ناگفته مانده‌اند، اما هیچ‌کدام زخم را التیام نداده‌اند، چون صاحبان قدرت هنوز از پذیرش مسئولیت می‌گریزند. همان‌هایی که روزی مردم را «اغتشاشگر» و «فریب‌خورده» نامیده و اعتراضات سراسری را «فتنه‌ای جدید» و «پروژه‌ی دشمنان خارجی» می‌نامیدند، امروز از فاجعه سخن می‌گویند، نه از سر پشیمانی یا دادخواهی، بلکه برای آن‌که دیگری را زمین بزنند.

مطالعه »

هیچ انقلابی از تلویزیون پخش نخواهد شد!

گودرز اقتداری: اکنون رییس جمهور ترامپ با حمایت اخلاقی که کمیته نروژی صلح نوبل به رهبر جدید اپوزیسیون ونزوئلا هدیه کرد، نیروی دریایی ایالات متحده را به دریای کارائیب گسیل داشته و حلقه محاصره نظامی حول تنها کشور نفت‌خیز منطقه را تنگ کرده است. در جهان یک قطبی قاره آمریکا نیروهای نظامی ایالات متحده بدنبال پا پس کشیدن اتحاد جماهیر شوروی از کوبا در ۱۹۶۳ هفت دهه است که رقیبی ندارند.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مسیر پرسنگلاخ نهادهای مدنی حقوق کودک در ایران | پلمب شدن درب دفتر «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» در منطقه نعمت‌آباد تهران

آبان ۹۸؛ وقتی پرده‌ها فرو می‌افتند و حقیقت آشکار می‌شود

اعدام به جرم اندیشه: روایت زهرا شهباز طبری

چپ ستیزی در سطح جهانی و ایران، گفتگو با آرش عزیزی!

خشونت جنسی در ایران؛ چرخه‌ای که با سکوت ادامه دارد

با من حرف بزن!