رضا شهابی، دوست عزیز ما !
درود بیکران بر تو و مقاومت توانمندانهات !
اگر در پی تحمل سالها زندان و اعتصاب غذای یک ماهه ی حق طلبانه ات در زندان گوهردشت تاب و توانی برایت مانده باشد، و به هوش باشی، میدانی که ما امضا کنندگان این درخواست نامه به حضور تو، همه از دوستان و دوستداران دور و نزدیک توایم. شماری از ما با تو در مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی همکاری داشته ایم و شماری دیگر نیز از راه دور با تکاپویت برای برقراری صلح و حقوق کارگران همراهیم. ما کارگر، حقوقدان، فعال فرهنگی و اجتماعی، یا کارکنان پهنه های دیگر خدمت به این جامعه بوده ایم و هستیم . همه ی ما مبارزات بلند مدت تو را میستاییم، از خواسته به حقت حمایت میکنیم و آرزومند آنیم که دوره ی زندان و شرایط رنج و بیماریت هرچه زودتر پایان یابد و به سلامت به میان خانواده و دوستانت بازگردی.
رضای عزیز !
ما بیش از اندازه نگران سلامت توایم، به تندرستی و حضورت در جامعه برای پیگیری حقوق کارگری و انسانی مردم میهنمان بسیار نیازمندیم و میدانیم که خواسته ات برای اینکه به بند ۳۵۰ زندان اوین بازت گردانند؛ شرایط را برای درمان بیماری فلج کننده ات در بیرون زندان فراهم آورند و امکانات لازم برای معالجه را در اختیارت بگذارند کاملاً موجه، قانونی و انسانی است. همزمان، به خوبی آگاهیم که تحقق این خواستهی تو از اصلی ترین وظایف مسئولان در برابر تو، رضا شهابی، کارگر سیاسی دربند است. با وجود این، وضع بحرانی سلامت تو آنچنان نگرانمان کرده است که برآن شدیم این نامه را برایت بفرستیم و از تو که ذخیره ی ارزشمند مبارزه برای تأمین عدالت، حقوق بشر و آزادی هستی بخواهیم که به فکر جان خودت، زندگی خانواده ات، نگرانی ما و نیازهای جامعه ات باشی. ما دریافته ایم که سلامت تو در معرض تهدید قرار گرفته است، بیش از ۱۲ کیلو از وزنت کاسته شده است، دچار سرگیجه و نوسان فشار خون و بسیاری از نشانه های نگران کننده ی بیماری شده ای.
رضا شهابی عزیز !
ما دوستان و دوستداران و همراهانت، این نامه را با دو هدف همزمان، مبرم و انسانی تقدیم حضورت میکنیم و آن را در دسترس وجدان بیدار جامعه نیز قرار میدهیم که نخست درخواست دست کشیدن تو از اعتصاب غذا و دو دیگر اقدام فوری مسئولان به انتقال تو به بند ۳۵۰ زندان اوین و دادن اجازهی ادامه ی کامل درمان است تا زمینه ای برای فرسایش بیشتر تو بجا نماند.
اکنون تو سخن ما را بپذیر! اما مسئولان نیز به این هشدار ما توجه کنند و پیامدهای ناگوار اهمال در انتقالت به بیمارستان و درمان تو، رضا شهابی، را دریابند. این بار نیز، مانند واقعه ی حمله به بند ۳۵۰ اوین، تاریخ و خاطره ی جامعه، نه تنها سیر رخدادها ی پیشاروی تو، بلکه نام مسئولانی را که در حاصل این اهمال ناگوار سهیم اند، از یاد نخواهد برد.
امضاء کنندگان: حسین اکبری، شهلا انتصاری، ریحانه ی انصاری، فاطمه ی باستانی، منصوره ی بهکیش، حمید بی آزار، ابراهیم پور علی زاده، علی رضا جباری، نیره ی جلالی ( مادر بهکیش )، سید طاهر حسینی، سید غالب حسینی، داوود رضوی، سحر رستگار، محمود رستگار، فراز روشن، نسرین ستوده، گوهر شمیرانی، سیامک طاهری، محمد علی عمویی، سیروس فتحی، کاظم فرج الهی، هاجر متولی، بهمن محمدی، شریف محمدی، نرگس محمدی، سعید مقدم، محمد ملکی، مازیار مهر پور، شهین مهین فر ( مادر شهید امیر ارشد تاج میر )، محمد نوری زاد، امیرهروآبادی، میترا همایون، فریبرز رئیس دانا