نقد جنبش مسلحانه در چارچوب تحولات تاریخی و شرایط اختناق دوران دیکتاتوری شاهنشاهی باید انجام شود. با توجه به شناختی که از تلفیق شرایط عینی آن دوران، آرمانخواهی جوانان عصیانگر و تاثیر انقلاب کوبای سوسیالیستی بر مبارزات انقلابی بر جای گذاشت، یک مقطع از دوران تاریخی ایران است که باید همه جانبه و در چارچوب جریانات آرمانگرای سوسیالیست مورد توجه قرار گیرد. بدون هیچ تردیدی در موقعیت امروز ملی و جهانی نمی توان برای سیاهکل یک نسخه تئوریک و پراتیک پیچید. من هنوز با اینکه جنبش مسلحانه را در ابعاد راهبردی و تئوریک نقد می کنم ولی سیاهکل را یک تلنگر بزرگ به جو اختناق گورستانی دوران ابرقدرتی پهلوی می دانم که حداقل دانشگاه ها و حتی دبیرستان ها را هم به جنبش های مبارزاتی و انقلابی جلب کرد و بخش بزرگی از روشنفکران جوان را به سمت سوسیالیسم آرمانی هدایت کرد. متاسفانه تجربه دو دهه کار سیاسی در فضای بعد از کودتای ۲۸ مرداد و مهندسی سرکوب رژیم تا حدودی راه مبارزات سیاسی و حتی امید برای تغییر را بسته بود که سیاهکل محصول چنین شرایطی بود. سیاهکل و چریک شهری طبق الگوی ابتدایی انقلاب کوبا هرچند که هزینه های زیادی را بر جنبش مبارزاتی تحمیل کرد، ولی در مقابل خود هم بستری برای زایش جنبش فراگیر انقلابی بود و این را نباید نادیده گرفت. اینکه در آستانه انقلاب و قبل از سال شصت سازمان فدایی توانست صدها هزار جوان مبارز و با آرمان سوسیالیستی را در پشت سر خود جمع کند دقیقا گویای همین تاثیر کنش رادیکالیسم انقلابی بود، اما اینکه این جنبش بدرستی نتوانست به دلیل ضعف تئوریک خوداین قدرت بزرگ را به مسیر درست هدایت کند، برمی گردد به همان حس و نگاه نوستالوژیک به مبارزات مسلحانه و درگیری ذهنی حاملان آن که توان درک تئوری و پراتیک مناسب را نتوانستند عملیاتی کنند و متاسفانه تا به امروز هم در این چنبره ذهنی و عینی گرفتار شده اند. اگر جنبش فدایی می توانست از فرصت سه ساله بین سال های۵۷ تا ۶۰ به درستی استفاده کند و با دیگر حزب ها و جریانات معتقد به مارکسیسم یک جبهه متحد را تشکیل دهند، امروز با این فاجعه تندروی، تعصب، تشتت فکری، ریزش نیرو، خیانت به آرمان های سوسیالیستی و اختلاف حل نشدنی درون این جنبش برای اتحاد عمل حول یک برنامه در جنبش سوسیالیستی ایران مواجه نبودیم. نقد جنبش مسلحانه چنانچه در چارچوب نفی ماهیت سوسیالیستی پایه گذاران این سازمان انجام گیرد موجب بروز خطایی بزرگ می شود که بیش از پیش به تفرقه در صفوف جنبش دامن زده و نتیجه آن تنها به سود حامیان رژیم پیشینی، راست روی در فعالین این جنبش، عدم درک ضرورت انطباق آرمان های سوسیالیسم آرمانخواهانه با تئوری و پراتیک مارکسیست خواهد شد. برای نقد جنبش مسلحانه و سیاهکل در وهله اول ایجاد یک فضای رفیقانه و پذیرش آن در خانواده جنبش چپ ایران یک الزام اجتناب ناپذیر است.