۱ ــ جهان
۲ ــ منطقه
۳ ــ سیاسئ
۴ ـــ اقتصادئ
نقد گذشته اگر توام با ارائه نگرش نو نباشد ، نقدی است که فقط بیانگر جنبه های مثبت و یا منفی یک پدیده در گذشته است ، و چنین شیوه ای فاقد خصوصیات کافی بعنوان راهنمای عمل مئ باشد.
سالهاست که از فروپاشئ ” سوسیالیسم واقعا موجود“ و” اردوگاه سوسیالیسئ “ مئ گذرد . طئ این سالها در تفکرات نیرو هائ چپ متمایل به این اردو گاه تغیرات و تحولات مهمئ بوجود آمده است . در همین دوره طیف وسیعئ از فعالین چپ یا کاملا از سیاست کنار کشیده و یا عضو خانواده سیاسئ دیگرئ غیر از چپ شده اند . در بین نیروهائ باقئ مانده ، گروهئ کوچک هنوز در همان دوره هائ قبل از فروپاشئ و جنگ سرد در جا زده ، اکثریت اما در خیلئ از زمینه ها از تفکرات گذشته خود فاصله گرفته و اکنون بعنوان چپ دمکرات تلاش دارد تا برنامه و راه کارئ مناسب زمان خود را پیدا کند .
نگاهئ به موقعیت و وزن نیروهائ چپ در منطقه نشان مئ دهد که سازمان ها و احزاب چپ و کمو نیستئ که زمانئ بعنوان نیروئ دوم ویا سوم سیاسئ در جامعه خود مطرح بودنند ، اکنون به گروهک هائ کوچک و بدون نقش تبدیل شده اند .
باید تاکید کرد که باپافشارئ روئ تفکرات و راه کارهائ شکست خورده گذشته و با دلخوش کردن به شعارهایئ با ظاهر عدالت جویانه و مساوات طلبانه ولئ در عمل غیر واقعئ وبا غرق شدن در رویاهائ شیرین خود ، نمئ توان در آینده سیاسئ ایران نقشئ جدئ داشت . ماباید تلاش کنیم تا به نیرویئ بزرگ و تاثیر گذار در سیاست هائ جامعه خود تبدیل شده تا از این طریق امکان اجرائ پاره ائ از سیاست ها و برنامه هائ خود را در راه دمکراسئ ، عدالت اجتمایئ و حقوق زحمتکشان پیدا کنیم.
برائ رسیدن به چنین جایگاهئ مئ بایست ، خیلئ روشن و شفاف دیدگاههائ گذشته خود را هم در مورد مسائل جهانئ و هم درباره مسائل داخلئ وبه ویژه در عرصه مدل اقتصادئ رشد جامعه باز بینئ کرده و نظر خویش را بیان کنیم .
چپ ایران در گذشته علیرغم اختلافات دیدگاهی و سیاسی ، بطور کلی دارای سیستم نظری منسجمی در مورد اوضاع جهانی ، منطقه و داخلی بود ، بعد از فروپاشی ” اردوگاه سوسیالیسم “اگر از جریانات کوچک اصحاف کهف که همچنان دون کیشوت وار در فکر استقرار حکومت شورائی و سوسیالسیتی در ایران هستند ، صرفنظر کنیم ، بی سرو صدا نظریات برنامه ای گذشته خویس را کنار گذاسته، بدون اینکه چیزی جدید جایگزین آن کند .
سازمان فدائیان خلق ایران ( اکثریت ) و حزب توده ایران ، با پذیرش اسناد جلسات مشاوره ای احزاب کمونیستی
( که بیشتر آنها احزاب حاکم بودند )، دوران را دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم دانسته ، و سوسیالیسم واقعا موجود را امری بازگشت ناپذیر و سرمایه داری را در اضمحلال مئ دیدند . بر پایه چنین دیدگاهی بود که مدل رشد کشور های عقب مانده سرمایه داری را ، غیر سرمایه داری ارزیابی مئ کردند وبر این اساس و با اعتقاد به تئوری راه رشد غیر سرمایه داری در رویای استقرار سوسیالیسم در کشور هائی نظیر بورکینو فاسو ، اتیوپی ، لیبی و افغانستان غرق بودند .
این دو گردان بزرگ پرولتاریا در ایران چنان به تئوری راه رشد غیر سرمایه داری و معجزه آن ایمان آورده بودند که مئ خواستنند با سائیدن دگم های خمینی و اطرافیانش اول از وی دمکرات انقلابی بتراشند ، و بعد کم کم او را به سمت انقلاب سوسیالیستی رهنمون شوند .
پی آمد های فاجعه بار این سیاست را همگان دیدیم . خمینی صبر نکرد تا دیوار فرو ریزد ، بلکه خیلی زودتر از فروپاشی چنان بیرحمانه به قلع و قمع فدائیان و توده ای ها پرداخت، که بسیاری از اعضای آنها که از این کشتار وحشیانه جان بدر بردند ، را در همان موقع به تفکر در مورد چنین دستگاه فکری ای واداشت .
بحث های زیادی تاکنون در این موارد انجام گرفته ، اما جمع بندی نهائی ای از آن صورت نگرفته است . حزب توده ایران کماکان خویش را پیرو مارکسیسم ـــ لنینیزم مئ داند ، از این رو انتظاری از این حزب نمئ توان داشت ، اما سازمان فدائیان خلق ایران ( اکثریت ) و یا اتحاد فدائیان خلق ایران چی ؟
بطور مثال شعار ” مرک بر امپریالیسم جهانی بسرکردگی امپریالیسم امریکا “ که آ ذ ین بند صفحه پایانی نشریه کار بود ، مدتها ست حذف شده است . آیا کسی یا جریانی حاضر است توضیح دهد که چرا این کار صورت گرفته است ؟
یا مقولاتی نظیر جمهوری دمکراتیک خلق به رهبری طبقه کارگر و یا جمهوری دمکراتیک ملی به رهبری دمکراتهای انقلابی که از سوی طیفی از چپ ترویج و تبلیغ مئ شد ، امروز دیگر به موزه تاریخ سپرده شده است ، بدرن اینکه دلایل آن توضیح داده شود .
در سند ” دیدگاهها و آماجها “ مصوب کنگره پنجم سازمان فدائیان خال ایران ( اکثریت ) در جائی صحبت از نظام سوسیالیستی می شود و در جای دیگر بحث ارزشهای سوسیالیستی به میان کشیده شده است و از آنجا که این سند در کنگره های بعدی نقد و یا اصلاح و تکمیل نشده است ، انرا باید موضع رسمی سازمان تلقی کرد .
حال سوال این است که منظور از نظام سوسیالیستی چیست ؟ قطعا نمی تواند آن سوسیالیسمی باشد که بشر شکست آنرا تجربه کرد . بنابر این باید یک سوسیالیسمی باشد که جامعه بشری چند و چون آنراهنوز نمی داند و نیز روش و ابزار و چگونگی تحقق آن و از همه مهمتر نیروی پیشبرنده آن جزو ابهامات هستنند .
در سند یاد شده بر ارزشهای سوسیالیستس تاکید شده است . بدون اینکه به چگونگی آن ارزشها اشاره شود . آیا منظور آن ارزشهای اجتماعی ای است که در بخشی از جهان سرمایه داری با شکل گیری دولتهای رفاه اجتماعی به رهبری سوسیال دمکراتها بدست آمده اند و یا ارزشهائی هستنند که هنوز باز تعریف نشده اند .
آیا وقت آن نرسیده است که به این سولات پاسخ داده شود ؟
قصد ما در این مقدمه کوتاه این نیست که به چراهای متعد د در مورد باورهای گذشته چپ بپر دازیم ، بلکه هدف نشان دادن ضرورت نقد و بازبینی دیدگاه گذشته و ارائه نظریه واقع گرایانه و متناسب با اوضاع کنونی ، از منظر چپ دمکرات ، می باشد .
از این منظر است که ما با ارائه تزهایئ در رابطه با موارد ذکر شده بالا، تلاش داریم تا به سهم خود گام هایئ هر چند اولیه در این راه برداریم . شرکت و تلاشئ همگانئ در این راستا لازم است تا چپ دمکرات در ایران آینده به نیرویئ تاثیر گذار در حیات سیاسئ جامعه تبدیل شود . به امید آنروز
جهانئ شدن :
۱ ــ جهانئ شدن بیش از همه به آن روندئ گفته مئ شود که در طئ آن تعداد بیشترئ از کشورهائ جهان ، آن کشورهائی که دارائ شرایط اقتصادئ و سیاسئ مناسب مئ باشند ، به جرگه کشورهائ پیشرفته مئ پیوندند .
۲ ــ بعد از فروپاشئ ” سوسیالیسم عملا موجود “ روند جهانئ شدن شتاب فزاینده ائ یافت . در این روند سرمایه مرزهائ ملئ را هرچه پیشتر در نوردیده و به عامل بین ا لمللئ ترئ تبدیل گشت. جهانئ شدن بسترهائ مناسب خود را در عرصه هائ مختلف اقتصادئ ، سیاسئ ، فرهنگئ ایجاد کرده ودر شرف تکمیل آن مئ باشد .
۳ ــ جهانئ شدن روندئ اجتناب ناپذیر و غیر قابل برگشت بوده و در ادامه روند تکاملئ جوامع بشرئ مئ باشد .
۴ ــ طئ این روند یکبار دیگر ، تقسیم جغرافیایئ مجددئ درتولید ، بازار کار، مصرف و سرمایه گذارئ دربعد اقتصاد جهانئ صورت گرفته و گسترش خواهد یافت . در این راستا، صدور سرمایه به کشورهائ پیرامونئ وتجارت بین المللی افزایش چشمگیرئ کرده و خواهدکرد .
ــ بهمین دلیل فرصتها و امکانات وسیعئ در سطح جهان بوجود خواهد آمد . کشورئ که نتواند و یا نخواهد از این امکانات گسترده استفاده نماید از دایره تحولات قابل پیش بینئ آینده جدا مانده و زیان جبران ناپذیرئ را متحمل خواهد شد .
ــ طئ این روند ، بشرمئ تواند از امکانات خود( نیروئ کار ، سرمایه ، تکنیک و….. ) استفاده بهینه بکند . اگر چه کشورها و اقشارئ از مردم جهان ازاین روند بیشترین سود را مئ برند ، ولی در صورت دمکراتیک کردن این پروسه ، کل بشریت مئ تواند از آن بصورتی عادلانه تر بهره مند شود .
ــ از پیامدهائ مهم سیاسئ این پروسه مئ توان به افزایش شکل گیرئ روند استقرار دمکراسئ پارلمانئ در
کشورهائ عقب افتاده و پیرامونی که هم چنان در چنبره استبداد گرفتارند ، تاکید کرد .
۵ ــ وقتی از جهانی شدن و فوائد آن سخن می رود به این معنا نیست که بر جنبه های منفی آن چشم پوشی کنیم .
در این رابطه باید تاکید کرد که از جمله پیامدهائ منفئ جهانئ شدن ، یکه تازئ سرمایه جهانئ در سیاست گذارئ هائ اقتصادئ ، سیاسئ و اجتمایئ مئ باشد .
ـــ سرمایه جهانئ بخصوص بخش مالئ آن با ناکار شدن قوانین ملئ در این روند ، آزادئ عمل بیشترئ یافته است .
ـــ سرمایه جهانئ از وجود نیروئ کار صدها میلیونئ ئ ماهر و ارزان در جهان دوم و سوم ، امکان حدا کثر فرصت طلبئ را برائ پر کردن انبان خود پیدا کرده است .
۶ ــ ما بعنوان نیروهائ چپ دمکرات با در نظر داشت منافع و مصالح ملئ در همفکرئ با سایر نیروهائ چپ و دمکرات جهانئ و با مشارکت فعال خود در این روند ، باید تلاش خود را در جهت هر چه انسانئ و دمکراتیک تر کردن آن بکارببریم .
منطقه ( و سیاست خارجئ )
ما در سیاست خارجئ دوست و دشمن دایمئ نداریم . اگر چه ایران دمکرات مئ تواند دوستئ ئ بلند مدترئ با دیگر کشورهائ دمکرات منطقه و جهان داشته باشد .
در سیاست خارجئ اصل بر مصالح و منافع ملئ ما قرار دارد . ما از هر سیاست خارجئ ، آنجا که با مصالح و منافع ملئ ما همسویئ داشته باشد ، استقبال کرده و آنرا تقویت خواهیم کرد .
۱ ــ منطقه خاورمیانه ،عمد تا از کشورهائ اسلامئ تشکیل شده است . در جهان اسلام با بیش از یک میلیارد جمعیتئ که در ده ها کشور مختلف زنده گئ مئ کنند ، بجز کشور ترکیه ، کشور دموکراتیکئ وجود ندارد . در
اکثر این کشورها رژیم هائ ارتجاعی ، عقب افتاده و مستبد ، که خود بستر مناسبئ برائ رشد و گسترش تروریسم بین المللئ مئ باشد ، حاکم مئ باشند . نبرد اصلئ در این کشورها نبرد بین دمکراسئ و استبداد و نبرد بین مدرنیته و سنت مئ باشد .
۲ ــ خطر اصلئ در منطقه ( خاورمیانه و آسیائ میانه ) جریانهای بنیادگرای اسلامئ مئ باشند . این نیروها به هیج منشور و قانون بین المللئ پایبند نبوده وبه آنهادر عمل گردن نمئ گذارند . این نیرو از بکار گیرئ هیج سلاح کشتار جمعئ و از نابودئ میلیونها انسان هراسئ نداشته و ندارد . دسترسئ این نیروها به قدرت دولتئ و سلاح هسته ائ ( مثلا سلاح هسته ائ پاکستان ) مئ تواند منطقه و جهان را با فاجعه ائ جبران ناپذیر روبرو سازد .
۳ ــ با توجه به حضور گسترده و مستقیم نظامئ آمریکا در منطقه و اهمیت استراتژیک آن ، منطقه شاهد دگرگونئ هائ وسیعئ خواهد بود . در صورت همکارئ جامعه ترقئ خواه جهانئ ، بویژه اتحادیه اروپا ، مئ توان امیدوار بود که تعداد بیشترئ از این کشورها در مسیر دمکراسئ گام بردارند . شکل گیرئ و استقرار یک حکومت دمکراتیک در عراق مئ تواند به این روند شتاب بیشترئ داده و روئ دیگر کشورهائ منطقه تاثیر مثبت داشته باشد .
۴ ــ حل صلح آمیز مسئله اسرایئل و فلسطین به سمتگیرئ روند دمکراسئ در منطقه شتاب بیشترئ خواهد داد. جناح راست حاکم بر اسرایئل( دولت شارون) و وجود نیروهائ قدرت مند بنیاد گرا و ترورست در فلسطین ( حماس و .. .. ) مانع اصلئ عدم د ستیابئ به صلح در منطقه هستنند .
ما ضمن حملیت از حق مردم فلسطین در داشتن کشوری مستقل و دمکراتیک ، خواهان برقراری روابط غیر خصمانه با دولت اسرائیل بوده و سیاست کنونی رژیم جمهوری اسلامی در رابطه با اسرائیل را مغایر مصالح و منافع ملی کشورمان مئ دانیم .
رابطه با امریکا و اروپا
۱ ــ تا قبل از پایان جنگ سرد بلوک غرب به رهبرئ آمریکا با عمده کردن نکات اشتراک خود سیاستهائ تقریبا واحدئ را در عرصه جهانئ به پیش مئ بردند . امروز ه اما منا فع بلوک بندئ هائ مختلف اقتصادئ در عین داشتن وحدت تضادهائ خویش را نیر نمایان ساخته اند .
ــ استفاده درست و ماهرانه ار این تضاد ها و اشتراکات درراه استقرار دمکرا سئ در کشورمان اهمیت جدئ ائ یافته است .
ــ در این راستا باید پذیرفت که ، سیاست هائ تبعیت از این و یا آن بلوک بندئ ، تاکنون زیان هائ جبران نا پذیرئ بر منافع ملئ ما در تمامئ عرصه ها و بویـژه در عرصه دمکراسئ وارد آورده است .
ــ به گمان ما ، سیاست موازنه مثبت آن راه کارئ است که مئ تواند ما را از سیاست دنباله روئ و یا دشمنئ با این یا آن بلوک بندئ نجات دهد !
۲ ــ انقلاب بهمن اختلا ف منافع اروپا و امریکا را بر سر ایران به سود اروپا حل کرد .
ـــ سیاست ایجاد کمر بند سبز دور اتحاد جماهیر شوروئ سابق و ترس از خطر سلطه چپ ها در ایران ، آن حلقه هایئ بودنند ، که امریکا را با اروپائ ناراضئ از سیاست « شاه » همراه کرد .
ــــ حاصل توافق اروپا و امریکا در کنفرانس گوادلوپ ، حکومت جهنمئ ائ است بنام جمهورئ اسلامئ ، که بر کشور ما حکم میراند .
ـــ با استقرار جمهورئ اسلامئ و در نهایت با گروگانگیرئ سفارت امریکا، رابطه سیاسی با امریکا قطح گردید .
ـــ به موازات افزایش دشمنئ بین ج . اسلامئ و امریکا ، اروپا به گسترش روابط اقتصادئ ؤ سیاسئ با کشورمان پرداخت . جائ خالئ امریکا ، توسط برخئ کشورهائ اروپایئ ؤ بویژه ، فرانسه ، آلمان ، ایتالیا و انگلیس پر شد !
ـــ ۲۶ سال سیاست ستیزه جویانه جمهورئ اسلامئ با امریکا با پشتیبانئ اروپا عملئ و قابل دوا م بوده است . حکومت ملا ها آن حلقه استراتژیکئ است که اتحادیه اروپا و روسیه به ویژه ، فرانسه ، آلمان را با منطقه خاور میانه پیوند داده است . شکستن این حلقه معنایئ جز قطع شدن حلقه مهم اتصالئ اتحادیه اروپا با خاور میانه ندارد . از این رو کشورهائ اروپایئ ، پشتیبان جدی حکومت آخوندها مئ باشند .
ـــ اتحادیه اروپا ، در جهت حفظ منافع خویش در خاورمیانه ، کشورهایئ مانند کشور ما را ، شایسته دمکراسئ نمیداند ! این تئورئ راهنمائ اصلئ کشورهایئ نظیر آلمان ، فرانسه و انگلیس ، در رابطه با کشور ماست ! افشای این سیاست اروپا از ملزومات ، قطع حمایت بین المللی از رژیم جمهوری اسلامی می باشد .
سیاسئ
۱ ــ کشور ماایران علیرغم دستاوردهائ سیاسئ ئ مثبت بدست آمده ، طئ صد سال مبارزه مردم، هنوز در
فاز گذر از یک جامعه استبدادئ به جامعه دموکراتیک مئ باشد . هدف ا صلئ و عمومئ سیاسئ جامعه ما ، هم چنان د ستیابئ به نظامئ دموکراتیک و لایئک بوده و مانع اصلئ برائ رسیدن به این هدف هم جمهورئ اسلامئ مئ باشد .
۲ ـــ نظام جمهورئ اسلامئ نظامئ ارتجاعئ ، عقب افتاده و مستبد مئ باشد . این نظام برائ ادامه حیات خود به هر جنایتئ دست زده و در آینده هم از تکرار آن ابایئ نخواهد داشت .
۳ ـــ رژیم تمام تلاش خود را برائ دستبابئ به سلاح هسته ائ انجام مئ دهد . این سیاستئ خطر ناک و فاجعه آفرین برائ کشور ما و تمام منطقه مئ باشد !
ـــ هشت سال تلاش جنبش اصلاحات و شکست آن بار دیگر نشان داد که این رژیم اصلاح پذیر نبوده وباید بر کنار و با رژیمئ دموکراتیک جایگزین گردد .
ـــ رژیم جایگزین باید بر اساس منشور جهانئ حقوق بشر و ضمایم پیوست آن بنیان گذارئ شود .
۴ ــ نظامهائ دمکراتیک پارلمانئ ــ لیبرالئ مستقر در جوامع پیشرفته سرمایه دارئ ( جدا از تفاوتهائ بین آنها در رابطه با میزان نقش سوسیال در آن جوامع )آن نظامهائ دمکراتیکئ هستنند که در عمل برترئ خودرا نشان داد ه اند . تمام تلاش ما باید در استقرار چنین نظامهایئ قرار گیرد. دیگراشکال و نظامهایئ مانند ، جمهورئ توده ائ ، جمهورئ دمکراتیک خلق ، و ……… تجربه شده و به شکست انجامیده و ناکارآئئ خویش را درنهادینه شدن دمکراسئ در عمل نشان داده اند .
۵ ــ رژیم جمهورئ اسلامئ همانند گذشته با استفاده از تمامئ امکانات مالئ ، امنیتئ ، بین المللئ و …. و با خشن ترین شکل آن ، تمام تلاش خودرا مئ کند تا یک اپوزیسیون مطرح در بعد ملئ و بین المللئ ، شکل نگیرد .
۶ ــ برکنارئ این رژیم ایدئولوژیک ، مستبد و خشن از عهده هیج یک از اپوزیسیون به تنهایئ بر نمئ آید . به همین دلیل باید تمامئ اپوزیسیون دمکرات بهم پیوسته و با استفاده ار همه امکانات بین المللئ به عمر این رژیم پایان داد .
۷ ــ شکل گیرئ یک نهاد گسترده از تمامئ نیروهائ اپوزیسیون دمکرات ( مانند پارلمان در تبعید و یا کنگره ملئ ایران ) و شناساندن آن در سطح ملئ و بین المللئ ، مئ تواند کمک زیادئ به این هدف بکند .
۸ ــ به اعتقاد ما ” فراخوان ملئ برائ برگذارئ رفراندوم “ گام اولیه ائ است که مئ تواند راه گشائ تحقق اهداف فوق گشته ، و زمینه را برائ ایجاد یک ائتلاف گسترده تر سیاسئ حول استقرار دمکراسئ در ایران فراهم سازد . موفقیت پروژه رفراندم در آن است که بتواند جریانهای مختلف سیاسی را که برای استقرار دمکراسی و نفی جمهوری اسلامی مبارزه مئ کنند را به همکاری بکشاند .
هر گونه تلاش برای اینکه این پروژه را به خود اختصاص داده و تنها با بسیج نیروی خود ی و از یک نحله سیاسی دست به اقدام عملی بزند ، مغایر با هدف فراگیر شدن آن بوده وکل پروژه را با شکست مواجه می کند .
اقتصادی
۱ ــ تز هایئ نظیر تز اقتصاد دولتئ ، تعاونئ وخصوصئ ، در سیاست گذارئ اقتصادئ در شرایط کنونئ جهانئ ، نه تنها راه گشا نیستنند ، بلکه به عنوان ترمزئ در برابر پیشرفت و توسعه اقتصادئ و سیاسئ عمل مئ کنند .
۲ ــ قبول و اعلام این واقعیت که ، راه رشد منطبق بر واقیعت هائ جهانئ و جامعه ما ، در ایران راه رشد سرمایه دارئ بوده و راهائ دیگرئ مانند راه رشد سوسیالیستئ و راه رشد غیر سرمایه دارئ در شرایط کنونئ جهان
خواب و خیالئ بیش نیست .
۳ ــ بیان و قبول واقیعت فوق از وظایف ما به عنوان نیروئ چپ دمکرات در راه مبارزه جهت تحقق عدالت اجتماعئ نمئ کاهد .
«»«»«»«»«»«»«»«»«»«»«
به باور ما مبارزه برای عدالت اجتماعی با دادن شعارهای سرخ و با تکرار شعار ” با ایمان به راهمان “ و یا غرق شدن در آرزوهای شیرین ناممکن است .
زمان آن فرارسیده است که در انتظار ظهور ” امام زمان “ نمانیم و با درک شرایط زمان خویش گام های عملی برای تحقق پاره ای از خواستهای زحمتکشان بر داریم . بلند پروازی های نظری در مورد آیند گان نه تنها سودی به آنها نخواهد رساند ، بلکه سود مندی ما را به خویش و نسل کنونی نیز بر باد خواهد داد . کما اینکه تا کنون نیز چنین بود ه است .
بگذاریم آیند گان خود تصمیم بگیرند ، چگونه و با چه نظامی زند گی کنند ، بیائیم آنچه که ما در شرایط کنونی توانائی انجام آنرا داریم ، انجام دهیم . و فردا را به نسل فردا واگذار کنیم .
در مختصات کنونی جهان و جامعه ما ، گام نخستین در راه بهبود شرایط زندگی مردم کشورمان ، همانا تلاش برای استقرار نظامی مبتنی بر دمکراسی پارلمانی و با تشکیل دولت رفاه اجتماعی ، با مختصاتی است که در کشورهای پیشرفته سرمایه داری وجود دارد .
ماشاالله سلیمی . کیانوش توکلی . منوچهر مقصودنیا