یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۴

یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۴

آینده در حال- تحلیل زمانیت امروز جامعه‌ ایرانی
در این نشست، دکتر نیکفر به بررسی چشم‌اندازهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» و جایگاه آن در آینده جامعه ایرانی خواهد پرداخت. محمدرضا نیکفر از شناخته‌شده‌ترین پژوهشگران فلسفه در ایران معاصر...
۲۳ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون ایرانیان جمهوری‌خواه جنوب سوئد
نویسنده: کانون ایرانیان جمهوری‌خواه جنوب سوئد
از شکستن سد حجاب اجباری تا خطر جنگ!
امید اقدمی: روح جنبش «زن، زندگی، آزادی» خشونت‌پرهیز بود؛ چه در جنس مطالبات، چه در نیروهای پیشران و چه در شعارهای اصلی آن. هرچند در لحظات مشخصی برخی نیروهای سیاسی...
۲۳ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: امید اقدمی
نویسنده: امید اقدمی
فانوس؛
با یاد و خاطره تابناک رفقای جانباخته شهریور ۶۷ که در حافظه تاریخ خونبار جنبش چپ هماره ماناست.
۲۲ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رحمان ـ ا
نویسنده: رحمان ـ ا
با افزایش میزان بدهی ها: آژانس رتبه‌بندی فیچ, رتبه اعتباری فرانسه را کاهش داد
این خبر بدی برای نخست وزیر جدید فرانسه، لکورنو، است: آژانس رتبه‌بندی فیچ رتبه اعتباری این کشور را کاهش داده است. این احتمالاً هزینه تأمین مالی مجدد بدهی ملی را...
۲۲ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
اسرائیل؛ مأمور «کارِ کثیف» غرب یا قدرتی مستقل؟ چرا هیچ‌کس جلودار آن نیست؟
اسرائیل به‌عنوان پیمانکار امنیتی و عملیاتی غرب، مأمور تحقق اهداف استراتژیک و اقتصادی آن در منطقه است؛ در حالی‌که خود غرب به دلیل محدودیت‌های اخلاقی، حقوقی و سیاسی، قادر به...
۲۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
تجاوز به آزادی؛ الگویی نظام‌مند در سیاست جهان
حمله به نشست دیپلماتیک قطر پیام روشنی دارد: هیچ تلاش دیپلماتیک، حتی اگر ماهیت صلح‌آمیز داشته باشد، نمی‌تواند بدون اراده قدرت‌های مسلط جهانی نتایج واقعی به همراه داشته باشد.
۲۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی
حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه...
۲۱ شهریور, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

نمایش گوشه ای از سترونی پاره ای از مدعیان «براندازی» که نتوانسته اند امیدی برانگیزند!

بنابراین این اپوزیسیون باصطلاح برانداز که نگاهش به همان قدرت ها و تبعیت از فرامین آن ها نهاده شده است، برای مردمی که فریادشان از اعمال همین نوع سیاست هائی که برایشان ره آوردی جز فقر و تباهی و حاشیه شدگی بیشتر نداشته است، چه چیزی جز همان وعده های کلی و انتزاعی برای برانگیختن امید می تواند در چنته تهی خود داشته باشد؟ گفتگوی فوق یک بارددیگر ماهیت فریب کارانه و تهی بودن انبان آنان را عیان ساخت.

۱- در گفتگوئی که برنامه «پرگار»بی بی سی سی پیرامون آن صورت داد* معلوم شد که مدعی «تحول خواهی» نمی دانسته که با گرایش سلطنت طلب (شورای ملی ایران ) همسایه دیواربه دیوار و اعضاء یک طیف مشترک بوده اند!

 اگر این گفتگو هیچ دستاوردی نداشت لااقل این را داشت که اگرنه قبلا لااقل نقدا در اتاق گفتگوی بی بی سی همدیگر را پیداکردند. نفرسوم هم چون آواره ای سرگردان و از این جا رانده و از آنجا مانده خود را نه اگر سخنگو که  زبان گویای «طبقه متوسطی» می داند که نه فقط ادعای اکثریت در جامعه را دارد و البته دارای نقش تعیین کننده ای که بدون حضورآن تاریخ ورق نمی خورد؛ بلکه هم چنین نه اصلاح طلبند و نه برانداز. ضمن آن که از رژیم دل خوشی ندارند اما هم چنان دل به تغییرات تدریجی در نظام موجود دارند و به ادعای او در اعتراضات مهم چند مدت اخیرهم شرکت نداشته اند. احتمالا ردپای این «طبقه» را بتوان در لابلای برخی ناراضیان طیف اصلاح طلب سرخورده پیداکرد.

۲- هر دو طیف علیرغم این ادعا که در پیش بردتغییرنظام، راهبردی متفاوت با راهبردهای امثال سازمان مجاهدین خلق دارند، اما با کنارگذاشتن تعارفات اولیه معلوم می شود که با سیاست های ترمپ و از جمله تحریم های اقتصادی همه جانبه او (سیاست گرسنگی دادن مردم بجای هدف گرفتن رژیم. چنان که در تجربه عراق نیم میلیون کودک بدلیل عدم دسترسی به تغذیه لازم تلف شدند) همدلی دارند. در نمونه یمن رسما چنان گردونه قحطی و گرسنگی را بر سرکودکان و مردمان فقیرآن دیار بکار انداخته اند که در هیچ آزمایشگاهی در حق موش گرسنه ای روا نمی دارند. در باورهای کهن قحطی را یک بلیه آسمانی و بیان خشم  خدایان می دانستند. اما امروزه نقش خشم خدایان زمینی و اربابان قدرت و مکنت در بکارگیری آن، هم چون حربه ای کثیف و ناانسانی و ضدحقوق بشر برای نیل به امیال خود برکسی پنهان نیست. چنان که در کنار انواع زرداخانه های هسته ای و موشکی و میکربی و… از زرادخانه گرسنگی دادن هم باید نام برد!

 سخنگوی نزدیک به رضاپهلوی  گفت درست است که این فشارهای اقتصادی برمردم تاثیرمنفی می گذارد اما برای رسیدن به هدف چاره ای جز تحمل آن ها نیست.  باین ترتیب گرچه نمی توان تصدیق نکرد که آماج اصلی این نوع تحریم ها بیش از رژیم مردم هستند، و تغییرموازنه ای بسود کفه دموکراسی فراهم نمی آورد، اما ظاهرا راه دیگری برای تغییر یا سرنگونی نظام حاکم و نجات کشور و البته دست یابی به قدرت به ذهن این حضرات و البته اربابان آن ها خطور نمی کند و بنابراین بنظر نمی رسد ادعایشان پیرامون تفاوت های راهبردی با مجاهدین خلق هم چندان جدی باشد. آن دیگری «تحول خواه» می گفت وقتی مردم می گویند خطر اینجاست خود دارند از این تحریم ها استقبال می کنند! بهرصورت در پاسخ به این پرسش که اگر دست یابی به دموکراسی در گرو تقویت مردم و تضعیف رژیم است و اگر که واقعا هدف نیل به دموکراسی است، چگونه می توان با به فلاکت کشاندن مردم، گرسنه نگهداشتن کودکان و عدم دسترسی به دارو توسط بیماران و کلا با پی آمدهای شناخته شده چنین سیاست هائی به آن دست یافت و چگونه می توان به عنوان یک دموکرات از آن حمایت کرد، جوابی یافت نشد. 

۳- اما سترونی کامل این باصطلاح اپوزیسیون معطوف به اربابان قدرت در آن جا به نمایش کامل در می آید که در ویترین نمایشی خود هدف و برنامه اش را در دو کلمه دست یابی به سکولاریسم و دموکراسی خلاصه می کند، و مطلقا لام تا کام کلمه ای از عدالت اجتماعی و مطالبات پایه ای- اقتصادی مردم و شکاف های طبقاتی عظیم به میان نمی آورد. و این در حالی است که آشکارا مطالبات اقتصادی و عدالت اجتماعی یکی از خواست های اصلی اعتراضات مردم است و روزی و اعتراضی نیست که مطرح نشوند و حتی ترامپ هم استراتژی خود را بر پایه عمده بودن مطالبات اقتصادی مردم و بهره گیری از آن هم چون پاشنه آشیل رژیم نهاده است. در اصل در پیش بردسیاست های نئولیبرالیستی بین ترامپ و یا بانک جهانی با جمهوری اسلامی تفاوتی نیست. چنان که حتی حالا هم که اتاق جنگ اقتصادی رژیم برای مقابله با محاصره اقتصادی و تحریم ها، با شرکت سران و با اختیاراتی که ظاهرا خامنه ای به آن ها داده شکل گرفته است، تحت عنوان رونق بخشیدن به تولیدداخلی (همان باصطلاح اقتصاد مقاومتی)، شتاب دادن به روند خصوصی سازی اموال عمومی را که با امتیازات تازه و بی سابقه ای چون معاف شدن طولانی از مالیات و مواردمشابه همراه است، به عنوان راه خروج از بحران مصوب کرده است. می دانیم که پیشبردسیاست های نئولیبرالیستی و ضدمردمی بانک جهانی و نهادهای مشابه آن موجب برانگیخته شدن اعتراضات و طغیان های متعددی در بسیاری از کشورهای جهان، بخصوص جهان سوم، شده است که از آخرین آن ها می توان از اعتراضات اخیراردن و مصر (افزایش مالیات و حذف سوبسیدها و… در ازاء دریافت ۱۲ میلیارد وام) نام برد.

 بنابراین این اپوزیسیون باصطلاح برانداز که نگاهش به همان قدرت ها و تبعیت از فرامین آن ها نهاده شده است، برای مردمی که فریادشان از اعمال همین نوع سیاست هائی که برایشان ره آوردی جز فقر و تباهی و حاشیه شدگی بیشتر نداشته است، چه چیزی جز همان وعده های کلی و انتزاعی برای برانگیختن امید می تواند در چنته تهی خود داشته باشد؟ گفتگوی فوق یک بارددیگر ماهیت فریب کارانه و تهی بودن انبان آنان را عیان ساخت.

۴- در حوزه سیاسی حتی یک بارهم از واژه ناقابل جمهوری در معنای واقعی خود در این گفتگو سخنی به میان نیامد. کسی در موردنظام سلطنت با توجه به پیشینه آن و این که پایان دادن به آن در بهمن ۵۷ در دستورانقلاب مردم قرارگرفت و این که آیا اساسا چیزی را که مردم منسوخ کرده باشند امکان احیاء شدن دوباره دارد یا نه، حرفی زده نشد. پیوندتاریخی روحانیت و سلطنت برکشی پوشیده نیست. مخالفت روحانیون با جمهوری به معنی واقعی خود در تحولات پس از مشروطیت نیز برکشی پوشیده نیست. بنابراین با هیچ ترفندی نمی توان خواست جمهوری در انقلاب بهمن را به روحانیون و امثال خمینی ها ربط داشت. نظام مطلوب روحانیون همواره نوعی سلطنت روحانیون و مشخصا در انقلاب بهمن سلطنت ولائی یعنی ولایت فقیه بوده است که در زیرفشارسنگین جامعه برای تاسیس نظام جمهوری، ناگزیرشدند واژه جمهوری را مصادره و مسخ کرده و هم چون غشاء نازگی به گرد هسته اصلی  ولایت روحانیون مورد بهرەبرداری قراردارند. در حقیقت از آن روز به بعد- در این چهل سال- حتی یک لحظه هم نبرد بین جمهوریت (ذبح شده) و ولایت فقیه هم چون هسته اصلی نظام قطع نشده است. این که ادعای بازگشت نظام سلطنتی چه نسبتی با این تحولات تاریخی و با دموکراسی دارد و این که بخودی خود چه مناسبات پدرسالارانه و اقتدارگرایانه را با خود حمل می کند، برای آن ها که خود را مشغول سرهم بندی این نوع بدیل سازی ها می کنند محلی از اعراب ندارد. حتی جای جمهوری خواهان شرمگین هم در این گفتگو خالی بود تا خاظرنشان کنند که رژیم ولایت مطلقه از همان اول خواست عمومی جمهوری را مصادره و مسخ کردند و اجازه «شکوفائی» به آن ندادند، بنابراین کسی نمی تواند با سوء استفاده از مصادره و جعل جمهوری توسط نظام حاکم سودای بازگشت به گذشته را داشته باشد و این که فاجعه حرکت با دنده عقب بس است! و اینک باید به جلو رفت!. تأکیدصرف برشیربی یال و دم و اشکم «سکولاریسم و دموکراسی» تنها تمایل طیفی را بازنمائی می کند که برآن است آن چه که مربوط به نظام آینده و شکل آن می شود را، باید تا زمانی که خرمراد (بخوانید کسب هژمونی و قدرت) از پل نگذشته باشد مسکوت گذاشت.

۵- کسی نپرسید که چگونه با وعده و ادعای سکولاریسم و دموکراسی می توان به یک نظام واقعا سکولار و دموکراتیک دست یافت. اگر قراربود از این گونه ادعاهای نسیه قبل از دستیابی به قدرت دیگی گرم شود، اصلاح نباید دیکتاتورها وجود می داشتند. بیادداریم که حتی خمینی واپسگرا و فوق مرتجع هم در زمان خود کم از این ادعاهای توخالی و پرطمقراق در چنته نداشت. او از جمهوری ی مثل فرانسه و آزادی کمونیست ها و روزنامه ها یا مجلس مؤسسان صحت می کرد که ملت و برگزیدگانش در آن تعیین تکلیف خواهند کرد. او حتی برای فریب مردم و جهان در گام های اول یک کراواتی میانه رو یعنی مهمندس بازرگان را جلوی ویترین گذاشت. ولی اعتباراین ادعاها تا زمانی بود که بربام قدرت نشست. هم چون نهاد روحانیت، خود سلطنت و شخص رضا پهلوی و یا رجوی و امثال آن ها، و البته اربابان حامی آن ها وقتی اراده جلوس به کرسی قدرت می کنند، سوای ویترین بزک شده و ادعاهای پرطمطراقشان، یک پلاتفرم مشخص احتماعی- تاریخی هستند و لازم است دفترچه آن گشوده شود (هم چنان که می بایست دفترچه ولایت فقیه در پیش و بحبوحه انقلاب بهمن گشوده می شد) و نه ادعاهای پرطمقراقشان. سکولاریسم، حتی اگر واقعی واقعا به آن باورداشته باشند و مورد معامله قرارندهند، اگر که به تنهائی گشایشگر آلام جامعه بود، جامعه ایران و مصر و تونس و … علیه شاه و علیه مبارک که  قیام نمی کردند. اگر ادعای «دموکراسی» هم راهگشا بود به همین قسم بود. بنابراین آن چه که مهم است، عمکرد تاکنونی، پیشنینه تاریخی و جایگاه اجتماعی آن ها و البته برنامه واقعی و مهم تر از آن شیوه عمل و حرکت کنونی و همین امروز آن ها نسبت به نقش و مطالبات مردم و گرایش های دیگر و مخالف خوداست و نه وعده ها و ادعاهای واهی اشان و این که آیا در شیوه عمل به قدرت های خارجی دخیل بسته اند یا واقعا به نیرو و اراده و خواست مردم، بویژه اکثریت بزرگ زحمتکشان و تهیدستان و حذف شدگان و بی صدایان، اصالت می دهند یا به مطالبات طبقات مرفه و به فرامین و سیاست های این یا آن قدرت جهانی.

 در همین گفتگوی ۵۰ دقیقه ای هم می شد فهمید که آن ها سرشان به کجا بنداست.

خطراصلی از کجا بر می خیزد؟

بنظر می رسد برخلاف آن چه که وانمود می شود، خودحکومت اسلامی غرق در بحران نیز چندان بی میل نباشد که قدرت ها و رسانه های خارجی این گونه «بدیل ها» و براندازان توخالی و سترون را بادکنند تا با در سایه قرارگرفتن بیداری «غول خفته»، و فرایندشکل گیری یک بدیل واقعی و ترقی خواه و فرارونده از زنجیرهای بجامانده از گذشته، شیخ و شاه و مشابهات آن ها، و برساخته از روندهای نوین و ترقی خواهانه جهانی کنونی، از طریق شکوفائی یک جنبش سراسری ضداستبدادی- مطالباتی- ضدبهره کشی و آزادیخواهانه، خویشتن را از خطر فروپاشی و انهدام برهاند. با « اپوزیسیون و بدیلی» که سرنخش دست ترامپ ها باشد می توان اگر لازم شد به سازش رسید. چنان که ترامپ با شعار تهدید و مذاکره (چماق و هویج) به میدان آمده است و با کوچکترین نرمش و اشاره ای چنان کند که با کره شمالی کرد، اما با بدیلی که از متن جامعه و مردم سرچشمه می گیرد و متکی بر مطالبات اصیل آن هاست نمی توان کنارآمد. و درست بهمین دلیل است که هم رژیم و سرداران نظام علیرغم عروتیزهای خود بخوبی می دانند که خطراصلی از داخل و از جانب مردم است و هم مردم بخوبی می دانند که علت اصلی فلاکت و مصائب کنونی از داخل و از جانب طبقه حاکم و حاکمیت بر می خیزد. آن ها به درستی و روشنی زمین اصلی مصاف و دشمن رودروی خود را نشانه گرفته اند.

دوفرایافت مکمل جنبش ضداستبدادی: 

کشاکش بین شفاف کردن و نیرومندتر ساختن بدیل برساخته از جنبش مردم و جوشیده از متن جامعه برای براندازی رژیم، و در عین حال مقابله با نقش آفرینی نیروهای پارازیت داخلی و خارجی برای کنترل و هدایت آن به سوی اهداف و منافع خویش یکی از مختصات مهم شرایط کنونی است. در این میان تنها یک نیروی واقعی و تعیین کننده وجود دارد و دعوا نیز بر سرکنترل و مهارآن است. باین ترتیب مبارزه مستقیم علیه دشمن رو در رو و مبارزه همزمان علیه سیطره هژمونی و سیاست های بورژوازی داخلی و جهانی بر صفوف جنبش اکثریت بزرگی از مردم و بدیل سازی آن ها، در دو سطح متفاوت و مکمل هم جریان دارد که دو وجه یک فرایافت را تشکیل می دهند: جنبش ضداستبدادی فرارونده مطالباتی و عدالت خواهانه را. چنین مبارزه ای در هر جامعه طبقاتی و دارای نیروهای اجتماعی با اهداف و منافع متفاوت و جه بسا متضاد، بطورعینی و اجتناب ناپذیری جریان دارد و به هیچ وجه به معنی دوگانگی در هدف و استراتژی و یا آن گونه که ادعا و توجیه می شود موجب تضعیف صفوف جنبش ضداستبدادی نیست و لاجرم مسکوت گذاشتن یا پنهان کردن آن فریبی بیش نیست. بنابراین هیچ تقابل و دوئیتی بین مبارزه مستقیم با رژیم و مبارزه ضدهژمونیک و افشاگرانه در درون صفوف جنبش برای دست یابی جنبش به اهداف خود وجود ندارد و اساسا هیچ جنبشی خالی از آن نیست. قدرت ها و نیروهای فرادست با شم قوی طبقاتی و قدرت تشیخص منافع ویژه خود بخوبی بر آن واقفند و هوشیارانه برهمان اساس عمل می کنند. اما آن چه که در این میان مهم است و به هیچ وجه خوش آیند آن ها نیست، خودآگاهی جامعه و کارگران و زحمتکشان و مدافعان به واقعیت فوق یعنی نبردتوامان و موازی در صفوف جنبش و نبردمستقیم با استبدادحاکم است.

 

پرگار: چرا جریان براندازی جمهوری اسلامی ایجاد امید نکرده؟

https://www.youtube.com/watch?v=0gFRn1JUVf0&feature=youtu.be

 

تاریخ انتشار : ۸ مرداد, ۱۳۹۷ ۱:۵۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

تجاوز اسراییل به خاک قطر، جلوه‌ای دیگر از جنگ‌طلبی، توافق‌ستیری و تروریسم دولتی

حمله‌های مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را به‌شدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آینده در حال- تحلیل زمانیت امروز جامعه‌ ایرانی

از شکستن سد حجاب اجباری تا خطر جنگ!

با افزایش میزان بدهی ها: آژانس رتبه‌بندی فیچ, رتبه اعتباری فرانسه را کاهش داد

اسرائیل؛ مأمور «کارِ کثیف» غرب یا قدرتی مستقل؟ چرا هیچ‌کس جلودار آن نیست؟

تجاوز به آزادی؛ الگویی نظام‌مند در سیاست جهان