آنگونە رفتار کن کە رفتارت بە یک قانون بتواند تبدیل شود. (کانت)
آقای مهدی اصلانی در تبلیغات زهرآگین و مسموم خود علیە سازمان اکثریت کە در آن نفرت پراکنی و نە انتقاد سازندە را مضمون کار خود قرار دادە است، اصرار دارد کە آنچە در سالهای ۵٩ تا شصت و یک در سیاستهای سازمان اکثریت و حزب تودە ایران اتفاق افتاد نە خطای سیاسی کە جرم سیاسیست، و بنابراین از این منظر نە تنها هیچ میلی بە خواندن و تعمق در اسناد و نوشتارهای سازمانی موجود در این خصوص ندارد، بلکە چنانکە از نوشتە اخیرش در مورد مقالە خانم دانشگری پیداست در آنها می گردد تا پاراگراف یا جملە و کلامی در تائید موضع گیریهای خود پیدا کند (یک ارتباط از پیش تعریف شدە با نیتی خاص با متن). آقای اصلانی در حکم خود در مورد جرم سیاسی آنقدر اصرار دارد کە از هم اکنون اعلام جرم وی در خصوص سازمان مذکور از نظر ایشان کاملا اثبات شدە است. (ایشان در مقام رئیس دادگاە، دادستان، وکیل و هیئت منصفە همزمان نشستەاند، در دادگاهی نامعلوم)، و همین اصرار او را مجاب ساختە است کە در تبین و تشریح دیدگاههای خود از هر آنچە کلام ناشایستە است علیە مجرم خود استفادە کند. یعنی وی تنها بە اثبات جرم قائل نیست، بلکە همزمان مقام و شان مجرم را تا چنان سرحدی تنزل می دهد کە می تواند هر آنچە را از ادب بدور است در یک ادبیات لمپن مآبانە بر او بار کند (یک برخورد قرون وسطائی بە مجرم). “بوقچی خط امام”، “جنبش عظیم فداییان را به زائده و آپاندیس خط امام تبدیل کردن”، “نگاهی کە هموارە با دماسنج مسکو شاغل می گردد” و غیرە از جملە واژگان ایشان می باشد. گوئی شاکی و یا داور تنها بە حکم راضی نیست، بلکە باید مجرم را در یک حالت تحقیرآمیز جلو خود بنشاند و خود بر پای ایستادە با واژگان لمپنی او را مورد بی ادبی قرار دهد، و درست عمق نفرت وی در اینجاست کە ظاهر می شود. و اتفاقا دم خروس هم درست همین جا بیرون می افتد: داوری بە ظاهر مدرن سر از دالانهای تیرە و تار محاکمەهای قرون وسطائی بیرون می آورد! ایشان در مقالەای کە در مورد ملاقات با کیانوری در زندان نوشتە از این گلە مندند (و ظاهرا خواستە این را از کیانوری هم بپرسد و بە دلیل یا دلایلی نتوانستە) کە چرا مخالفان خود را “تربچە پوک” نامیدە است! دقت کنید کە او درست همان زبانی را بکار می برد کە می خواهد دیگری را در مورد بکارگیری آن مورد بازخواست قرار دهد!
چند فاکت، چند مقایسە و سئوال
در زیر نظر خوانندە را بە چند فاکت، مقایسە و سئوال در مورد بیانات آقای اصلانی جلب می کنم. در این مورد سعی شدە از مقالات و مصاحبە ای از وی کە قبلا انتشار یافتە اند، بعنوان منابع فاکت استفادە شوند:
“در مقابل پرسش مهربانانه کیانوری که پرسید: «اتهام گروهیات چه بوده پسرم؟» چنین پاسخ دادم: «شانزده آذری بودم. همان گروهی که شما عامل امپریالیسم و مشکوک خواندید. به راستی بدان چه میگفتید باور داشتید؟ « (از مقالە ملاقات با کیانوری در اوین از مهدی اصلانی)
“بعد توضیح دادهام که اساساً بعد از این انشعاب چرا من با اقلیت نرفتم و با اکثریت مدت کوتاهی ماندم.” (از “کلاغ و گل سرخ”، مصاحبه با مهدی اصلانی)
سئوال: گروە شانزدە آذر گروهی بودند کە از سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت در آذر سال شصت جدا شدند، و علت اصلی این جدائی سیاست سازمان در بارە وحدت با حزب تودە ایران بود، و نە سیاستهای عمدتاً رایج سازمان در آن سالها. سئوال این است آقای اصلانی چرا تا آن مقطع و در آن زمان هیچ اعتراضی در مورد سیاستهای سازمان اکثریت در مورد جمهوری اسلامی نداشتەاند؟ آیا ایشان می توانند صادقانە فاکت بیاورند کە در مقام یک عضو، چقدر برخورد فعال نظری با مواضع آن دوران سازمان داشتە اند و در بحثهای آن سالها از مواضع سازمانشان دفاع می کردەاند؟
چنانکە ایشان خود معترفند، می گویند کە بعد از انشعاب بزرگ در سازمان چریکها برای مدتی کوتاه بە اکثریت پیوستە است (این زمان کوتاە منطقا باید یک سال و نیم باشد! از زمان انشعاب بزرگ تا زمان انشعاب گروە شانزدە آذر). سئوال این است منظور ایشان از این مدت کوتاە چیست؟ اگر منظور تا مقطع انشعاب شانزدە آذر است این کە مقطع کوتاهی بحساب نمی آید، بویژە اینکە اگر بزعم ایشان نفس سیاستهای سازمان در آن سالها را مورد توجە قرار بدهیم، کە بە نظر وی از هر چیز دیگر مهمترند.
چنانکە اسناد گذشتە نشان می دهند لااقل در بعضی مسائل، مواضع گروە شانزدە آذر از مواضع سازمان اکثریت افراطی تر بودە است. بعنوان نمونە بعد از حمله به حزب توده ایران، این گروە اعلامیه داد و گفت که حمایت حزب از جمهوری اسلامی تاکتیکی است و حمایت ما استراتژیک!
حال سئوال این است آقای اصلانی بعنوان عضو این گروە در آن سالها واقعیت وجودی خود را با این فاکت چگونە توضیح می دهند؟ آیا آن هنگامیکە در زندان از کیانوری سئوالات مورد نظر خود را مطرح کرد، جائی در کنج ذهنشان، در خود و برای خود بە این موضوع اشارتی داشتند؟
“به واقع اگر بخواهم پاسخ مشخص به شما بدهم که چرا اکثریت، باید بگویم اکثریت نه تنها از جانب من، بلکه از جانب بسیاری دیگر زیر ذرهبین قرار میگیرد. برای اینکه همواره نقدها در واقع متوجه نیروی بزرگ است.” (از “کلاغ و گل سرخ” • مصاحبه با مهدی اصلانی)
سازمان اکثریت با سیاست جذامسازی ابتدا ویروس جذام را به ادبیات سیاسی وارد و بعد با تسری آن تا بدانجا پیش رفت که علی ماند و حوضش. (نوزده بهمن؛ موسی خیابانی؛ سیاهکل؛ پایکوبی اکثریت٬ مهدی اصلانی)
سئوال: بالاخرە سازمانی یا بزرگ است و یا بقول ایشان خودش است و حوضش (بخوان بشدت کوچک و شاید کوچکتر از کوچک). آقای اصلانی این تناقض گوئی را چە جوری توضیح می دهند؟ آیا این نشان از ذهن پریشان فردی ندارد کە بە جای روش سلیم، درست و عقلانی در شیوە طرح بحث، چنان نفرت و لمپنیسم بر آن فائق شدە کە بە هذیان گوئی افتادە است؟
و نهایتا یک سئوال دیگر:
در صورت اعتقاد بە جرم سیاسی سازمان اکثریت در آن سالها، آقای اصلانی جایگاه خودشان را بعنوان یک عضو سازمان در آن سالها چگونە ارزیابی می کنند؟ آیا ایشان مایلند با همان متد دلخواە خود بە برخورد با خود بنشینند، و با همان متد مقبول خود علیە خود بە افشاگری بپردازند؟ و یا داستان، پیش وی باز از همان قراری خواهد بود کە تاکنون هست؟
داستان دن کیشوت زمانە ما!